|

باورهای عامیانه ایرانیان (بخش ششم)

یکشنبه, 17 تیر,1403 - 10:18
در این بخش، به ذکر گزیده ای از باورهای عامیانه رایج در برخی از اقوام ساکن ایران خواهیم پرداخت.
باورهای عامیانه ایرانیان (بخش ششم)

هزارک -

  

 باورهای مردم قشقایی:

ایلی که تفنگ نداشته باشد، مانند زنی است که لباس به تن نداشته باشد.

اسب برای قشقایی، به منزله پای اوست.

اگر کوچ را از قشقایی بگیرند، مانند آن است که آب را از ماهی گرفته باشند.

اگر زن آبستن در خواب ببیند که دستمال پیدا کرده یا دستمال به پیشانی خود بسته، یا مهره پیدا نموده، دختر خواهد زایید.

مردم قشقایی برای تضمین معامله، چند سنگ روی هم قرار می دهند که آن را "کهره حضرت عباس" می نامند و به حضرت عباس قسم یاد می کنند که در معامله، سر یکدیگر کلاه نگذارند. پس از اتمام معامله نیز سنگها را می ریزند. با همین قسم و بدون هرگونه سند و مدرک و نوشته ای، به قول و تعهد خویش پایبند می مانند.

 

باورهای مردم مشهد:

هر کس روز شنبه پیاز بخورد، دولتمند خواهد شد.

اگر کسی در بازگشت از سفر تاخیر کند، جارو را وارونه رو به قبله می نهند تا زودتر بازگردد.

هر کس روز یکشنبه به حمام برود، دیوانه خواهد شد.

هر کس شب جمعه ارزاق بخرد و به خانه ببرد، برکت به خانه برده است.

اگر الاغی نشسته عرعر کند، صاحبش خواهد مرد.

دیدن اسب سپید، چه در خواب و چه در بیداری، مراد است.

 

باورهای مردم قوچان:

اگر جارو به پای کسی بخورد، یک سیخ از آن می کنند تا شومی آن رفع شود.

جارو کردن در شب، بدشگون است.

اگر استکان را وارونه روی نعلبکی بگذارند و نزد کسی ببرند، به آن شخص توهین کرده اند.

 

باورهای مردم درگز:

اگر کلاغی صبح زود روی دیوار یا پشت بام خانه بانگ بزند، معتقدند که خبری خوش یا مسافری از راه می رسد.

اگر مردی از بین دو زن عبور کند، بختش بسته می شود.

نشستن در آستانه در باعث قرار گرفتن در معرض بهتان می شود.

نگین عقیق در انگشتر، مایه نشاط است.

مرغی که به مانند خروس بخواند، شوم است و باید آن را کشت.

 

باورهای مردم طوایف کرد انبی (ترگور):

اگر مردی از زیر دوک نخریسی بگذرد، از مردی می افتد.

اگر مردی نخستین گرده نانی که از تنور در می آید را بخورد، زنش می میرد.

اگر کسی از زیر دیگ شیری که در حال جوشیدن است، گله آتشی بردارد، صاحب دیگ شیر ناراحت می شود؛ زیرا می پندارد با این کار، برکت از شیر گوسپندهایش خواهد رفت.

آویختن گوش ماهی و لاک سنگ پشت به بند مشک کره گیری، برکت آن را زیاد می کند.

قاب پای آهو را با نخ به گردن گوسپندان می آویزند تا هنگام حمله گرگ بتوانند مانند آهو بگریزند.

 

باورهای مردم اردستان:

باد اگر از شمال بوزد، هوا خشک و اگر از جنوب بوزد، هوا گرم خواهد شد.

ستاره سهیل اگر به روی دختر بخورد، زیبا و سرخ و سپید می شود و اگر به میوه بخورد، خوش مزه و بی مضرت می گردد.

اگر سیاره ناهید (زهره) در مغرب و روی کوه کرکس غروب کند، آن سال، ترسالی است و باران فراوانی خواهد بارید. چنانچه متمایل به جنوب و جنوب غربی یا به قول اهالی، در قبله غروب نماید، آن سال، خشکسالی و کم آبی واقع خواهد شد. در حالت اخیر، سیاره ناهید را "میش کش" می نامند.

هرگاه ماه هاله ببندد (که اهالی می گویند "ماه، آغل بسته")، دلالت بر بارندگی دارد.

وقتی در روزهای ابری کلاغ ها سر و صدا کنند و روی بام خانه ها جست و خیز نمایند، می پندارند که برف خواهد آمد.

اگر باران ریز و ملایم ببارد، معتقدند که بارش ادامه دار خواهد بود.

شب هایی که شغال ها زوزه می کشند، پیش بینی می شود که فردا هوا آفتابی خواهد بود.

اگر رعد و برق و پشت سر آن بارندگی شود، معتقدند که سال خوب و پر بارشی در پیش خواهد بود. ولی اگر رعد و برق شد و باران نبارید، گمان می برند که خشکسالی پیش خواهد آمد.

اگر ابری خاکی رنگ فضا را بپوشاند، معتقدند که برف خواهد بارید.

 

باورهای مردم روستای بار نیشابور:

اگر هنگام دروی گندم، به بوته ای بر بخورند که دارای دو خوشه به هم چسبیده است، آن را درو نمی کنند و رهایش می نمایند. وقتی همه محصول درو شد، صاحب زمین گوسپندی را می آورد و سه مرتبه دور آن بوته می گرداند و سپس همانجا قربانیش می کند و گوشت آن را میان مردم روستا تقسیم می کند. اهالی بار معتقدند که با این عمل، برکت زمین در سال بعد فزونی خواهد یافت.

 

باورهای مردم ایل سنجابی:

اگر گربه خاک آلوده ای به خانه ای وارد شود، معتقدند که مسافری به آن خانه خواهد آمد.

اگر کسی لپ خود را از داخل گاز بگیرد، می پندارند در همان هنگام شخصی در جایی دیگر از او بد می گوید.

مسافرت و عروسی در روز شنبه بدشگون است.

اگر خوراک شب نوروز روی زمین بریزد، تا پایان سال برای آن خانواده دلگیری و نگرانی پیش خواهد آمد.

 

باورهای مردم و عشایر ایلام:

اگر بر سر راه شکارچی، کلاغی آواز بخواند، معتقدند که شکارچی دست پر از شکار باز خواهد گشت؛ ولی اگر خرگوش ببیند، دست خالی بر می گردد.

درختان انجیر و زیتون را مقدس و بهشتی می دانند و آنها را قطع نمی کنند. همچنین بر این باورند که عصای خضر از چوب درخت زیتون بوده است.

بریدن درخت سدر یا کنار که در گذرگاه مقدسین و بزرگان می روید را گناهی بزرگ می دانند.

خوردن انار را ثواب می دانند و معتقدند که انار، گرسنه را سیر و سیر را گرسنه می سازد. از انار برای خیرات شب جمعه مردگان نیز استفاده می کنند.

اگر کسی به سگ یا گربه ای آب بپاشد، روی دستش زگیل می زند.

اگر سگ در شب های زمستان مانند گرگ زوزه بکشد، آن شب برف سنگینی خواهد بارید.

اگر میش هنگام بازگشت از صحرا سر خود را تکان دهد، باران خواهد بارید.

اگر گنجشک ها در غروب سر و صدا کنند و بال تکان دهند، آن شب یا فردایش باران خواهد بارید.

در فصول بارانی، وقتی چند روز مداوم باران می بارد، اگر شفق سرخ رنگ شود، روز بعد آفتابی خواهد بود.

 

باورهای ایل ممسنی:

اگر شخصی بیمار باشد و روباهی پشت آبادی زوزه بکشد، معتقدند که بیمار خواهد مرد. جهت دفع این بلا، ملکی (گیوه) را وارونه می گذارند و می گویند "سیخ از ما، گوشت از تو".

هنگام ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی، بر این باورند که از ما بهتران، ماه و خورشید را گرفته اند. برای رهایی از این بلایا، نقاره می زنند و تیر شلیک می کنند.

زنان ممسنی به آل باور دارند و برای آنکه آل زائو را نزند، طناب سیاهی که از موی بز تهیه شده را دور اتاق می گردانند و جلوی در اتاق، دل و قلوه گوسپند آویزان می کنند و کنار آن، کارد، نمک، پیاز و لنگه گیوه ای می آویزند. روی پیشانی زائو و نوزاد، علامت سیاهی می گذارند تا زائو و نوزاد مهر شوند و آسیب نبینند.

شب ها، نمک، آرد و آتش را از خانه بیرون نمی دهند.

 

باورهای عشایر بچاقچی کرمان:

هنگامی که زنان نان می پزند یا از کره روغن می گیرند، مردان نباید حضور داشته باشند.

هنگام دروی محصول غلات، قسمتی از زمین را درو نمی کنند. در پایان درو، همه با هم آن قسمت از زمین را درو می کنند و محصول آن را پراکنده می نمایند. سپس، هر یک از دروگران، خوشه ای را به خانه خود می برد و از دیوار خانه یا چادر آویزان می کند، زیرا معتقدند که آن خوشه، الهی است و باعث خیر و برکت خانه می شود.

 

باورهای مردم سیستان:

اگر کسی آب روی سگ بریزد، دستش زگیل می زند.

اگر کسی به حیوانی جز مرغ و خروس "کیش" بگوید، به خانه اش میهمان می آید.

اگر گاو پای خود را تکان بدهد، نشانه آن است که باران خواهد بارید.

اگر در تابستان باد نوزد، شلوار پسر نخست خانواده را وارونه روی چوبی می آویزند تا باد شروع به وزیدن کند.

اگر صدای زن باردار به گوش مار برسد، چشم های مار کور می شود.

اگر کسی نشخوار اسب را که سالی یک بار انجام می شود، در هنگام تحویل سال مشاهده کند، پیش از اتمام سال می میرد.

باورهای مردم ایل مامش اشنویه:

شب ها سر چشمه رفتن، شوم است.

بعد از ظهر نمک قرض دادن، بدبختی می آورد.

دیگ سیاه میان گوسپندان بردن، عاقبت خوشی ندارد.

 

باورهای مردم سنگسر:

روز قبل از عروسی، پیرزنان در بستر عروس و داماد می خوابند، زیرا معتقدند این کار باعث طولانی شدن عمر ایشان می شود.

شستن صافی و آب گردان مخصوص شیر را بد می دانند و معتقدند که این کار، برکت شیر را از بین می برد.

 

باورهای ایل بختیاری:

اگر چشم گرگ همراه کسی باشد، آن کس از خطر هرگونه بیماری مصون خواهد ماند.

اگر پای گرگ را به گهواره نوزاد ببندند، کمتر بیمار می شود و کمتر چشم می خورد.

مار را نمی کشند و در سبب آن می گویند "از درویش اجازه نداریم".

 

باورهای مردم خوزستان:

اگر پسر بچه ای روی طاقچه برود یا مرغ جلوی یکی از اهالی منزل بالهایش را بگشاید و بنشیند یا سگ خانه پشت به اتاق و رو به حیاط بنشیند یا طفل شیرخواری که روی دست نگاه داشته اند، پای راستش را بالا بگیرد یا دختر بچه ای سر خود خانه را جارو کند، میهمان می آید.

اگر یک لنگه کفش روی لنگه دیگر سوار شود، صاحب کفش به سفر خواهد رفت.

اگر گوش چپ کسی زنگ بزند نشانه آن است که پشت سرش بدگویی می شود و اگر گوش راستش زنگ بزند، علامت آن است که پشت سرش به نیکی از او یاد می شود.

اگر آینه خانه ای بشکند، اهالی آن باید منتظر وقوع حادثه ناخوشایندی باشند.

اگر پسری هنگام تولد دندان داشته باشد، لطمه ای جانی به پدرش می رسد.

اگر کسی روز شنبه لباس بشوید، دارا می شود.

اگر بچه ای نخستین دندانش از آرواره بالا در آید، برای پدر و مادرش بدشگون است. برای رفع این بدشگونی، کودک را از پشت بام رها می کنند و یک نفر او را از پایین می گیرد.

اگر کسی در خواب مرغ و ماهی را یکجا ببیند، به ثروت و مقام بزرگی می رسد.

 

باورهای مردم آذربایجان:

معتقدند اگر زن آبستن خوراکی از کسی بگیرد، بچه اش شبیه او خواهد شد و لذا باید از گرفتن خوراکی از افراد ناشناس، اجتناب نمایند.

وقتی در خانواده ای اولاد دختر زیاد است، اسم هفتمین دختر را "قزبس" (یعنی "دختر بس است") می گذارند تا پشت سر او، فرزند پسر به دست آورند.

 

منابع مورد استفاده جهت تهیه این نوشتار:

کتاب باورهای عامیانه مردم ایران؛ نگارش حسن ذوالفقاری؛ نشر چشمه؛ چاپ ششم؛ 1398

کتاب فرهنگ عامیانه مردم ایران؛ نگارش صادق هدایت؛ گردآوری جهانگیر هدایت؛ نشر چشمه؛ 1378

کتاب طهران قدیم؛ نگارش جعفر شهری باف؛ نشر معین؛ 1383

کتاب فرهنگ مردم (فولکلور ایران)؛ نگارش سید علی میرنیا؛ نشر پارسا؛ 1369

 

 

 

منبع: هزارک

گردآوری و تنظیم: فرید نوبخت حقیقی

موسسه فرهنگی رادنواندیش

 

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: