هزارک - قشقایی از ایلات معروف ترک زبان در جنوب ایران است. مذهب آنان شیعه است. فعالیت عمده قشقایی ها دام پروری و پرورش اسب است. زنان قشقایی به بافتن گلیم و دیگر دست بافتهای عشایری در جهان شهرها اند. ایل قشقایی مشتمل بر تیره های متعددی است مانند: کشکولی، شش بلوکی، خلج، فارسی مدان، صفی خانی، رحیمی، کرائی، بیات، دره شوری و ایگدر. بعضی معتقدند که قشقایی ها از اعقاب قبيله ترک خلج هستند که در هندوستان می زیستند و بعدها به عراق عجم مهاجرت کردند. گویند قشقایی ها از عراق عجم به فارس آمدند و در آنجا زندگی چادرنشینی اختیار کردند.
عاشق ها
عاشق ها در نیم قرن اخیر حضورشان در میان ایل قشقایی دایمی بوده است؛ اما این گروه پس از سالهای ۳۲-۳۰ به دلیل پراکندگی سازمان ایلی و مواجه شدن با مشکلات مالی و فقر هر کدام به نوعی و دلیلی هنرشان را رها کردند و روز به روز از تعداد آنان کاسته شد تا آنجا که امروز از عاشق ها کمتر از ده خانوار باقی مانده است.
می شود رد پای عاشق ها را همراه کوچ جست و جو کرد آنها به همراه کوچ راه می افتادند و با مشکلات دست و پنجه نرم می کردند، در روزگاران پیش همه عاشق ها با هم بودند، با هم راه می افتادند، با هم مینواختند. موسیقی عاشقها، یک موسیقی کهن و گسترده است. شعرش مالامال از دنیایی معنی است. عاشقها برای هر رویدادی، چه غمناک و چه شادی آفرین، نوایی دارند، در هنرشان حماسه و عشق جایگاه ارزنده ای دارد و در شعرشان عرفان مقامی شایسته.
حضور عاشق ها را نه تنها در فارس بلکه در آذربایجان و برون از مرز این سرزمین می توان دنبال کرد. چه رابطه ای میان عاشق های قشقایی و سایر یاران عاشق آنان در دیگر سرزمین هاست! در خصوص عاشق های جهان تحقیقات کافی نشده است، اما در خلال روایات قومی می توان دریافت که عاشق های قشقایی در اصل از مناطقی همانند قفقاز، شیروان و شکی (همراه کل ایل قشقایی) به فارس مهاجرت کردند. می توان گفت وجوه اشتراکی بین عاشق های قشقایی و آذربایجانی وجود دارد. به طور مثال، کوراوغلی عاشقهای قشقایی از جهت جنبه های حماسی، شجاعت و مردانگی با کوراوغلی عاشق های آذربایجانی همانند است، اما از نظر موسیقی اختلافات اساسی وجود دارد؛ شاید چند قطعه آهنگ از نظر تنالیته بین آنها بتوان یافت که همانند اند، ولی اکثر قطعات کاملا با آهنگ های آذربایجانی متفاوت است. از جمله داستان اصلی و کرم را با کمی اختلاف می توان عینا در اجرای عاشق های آذربایجانی هم شنید.
سازهای عاشق های قشقایی
چگور نخستین ساز عاشق هاست و نزدیک نیم قرن است که نواخته نمی شود شاید دلیل آن متداول شدن سازهای غیربومی بوده است. بعدها تار جای چگور را گرفت کمانچه هم یکی از سازهای متداول عاشق هاست، عاشق های قشقایی این ساز را به بهترین شکلی می نوازند. گروه نوازی در میان عاشق ها بسیار معمول بوده است. داستانهای بسیار زیبا و پر سوز و گداز عاشقانه غریب و صنم، محمود و نگار و کوراوغلی از مشهورترین کارهای هنری عاشق ها میباشد.
گروه چنگی ها
چنگیها به هنرمندان و نوازندگان کرنا، نقاره و ساز (شرنا) اطلاق می شود. اینان کسانی هستند که به طور حرفه ای کرنا و نقاره می نوازند. چنگیان مربوط به طایفه ای خاص نیستند، رد پای آنان را می توان در همه طوایف قشقایی پیدا کرد.
کرنا و نقاره عموما با هم نواخته می شود، اما در این میان گاهی به جای کرنا از ساز (شرنا) استفاده میکنند. سرنا آلت موسیقی رایجی است کوچک تر از کرنا چه از نظر دهانه ساز و چه لوله صوتی، صدای آن به مراتب از کرنا زیرتر است و امکانات صوتی و اجرایی بیشتری دارد. به همین دلیل می توان به وسیله آن آهنگ های متنوع و مشکل تری را اجرا کرد. سرنا چندان احتیاجی به نفس ندارد. کرنا ویژگی های خاص خودش را دارد. چرا که صدای آن گاه حتا در دشتی به وسعت کیلومترها به گوش می رسد کرنا نیاز به نفس و دمیدن بیشتری دارد. مردم عشایر چنگیان را دوست دارند این نوازندگان در تمام شادیها و سرورها حضور و شرکت فعالی دارند. آنان حافظ موسیقی قومی ایل هستند.
چهره های شناخته شده موسیقی دانان ایل
از عاشق ها می توان از عاشق صیاد و شادروان عاشق حمزه و عاشق احمد که برادر عاشق حمزه است و همچنین عاشق اسماعیل نام برد. که او و بخصوص عاشق احمد همه موسیقی عاشقی را در حافظه دارند و همگی از نوازندگان ماهر کمانچه بوده اند.
از گروه چنگیان باید نامی از گنجی برد. او از هنرمندان بسیار با تجربه و باذوق و خلاق نوازنده کرنا است و بیشتر اوقات همراه ایل کوچ میکند. در اینجا بجاست از روانشاد استاد کوچک علی نوازنده ماهر (کرنا و ساز) نیز نام برد و فرزندان دیگر هنرمند ایشان، حسین قلی، استادنوروز و همت می باشند. همچنین فرامرز (معروف به استاد فیلی) که شیوه و سبکی خاص خود داشت. او چندین سال پیش درگذشت. بخش مهم موسیقی چنگی ها را جنگنامه تشکیل می دهد. البته در اینجا باید افزود که چنگیها، واسونک های مختلف آوازی را نیز اجرا می کنند. نقاره پایه و ریتم اصلی را تا پایان قطعات حفظ می کند و کار مترونم را به عهده دارد نقاره از جنس مس است که در طرف باز آن پوست کشیده شده گوساله و یا پوست شکارهای کوهی از قبيل قوچ، پازان و غیره را می بندند که شکل آن شبیه به دیگ است و برای نواختن از یک جفت نقاره یکی بسیار بزرگ و دیگری کوچک استفاده می شود. کرنا بیشتر از جنس برنج است و از جمله آهنگ های معروفی که با کرنا اجرا می شود یکی آواز خر است که با ریتم که قبل از طلوع آفتاب نواخته می شود و مردم با شنیدن این آهنگ با لذت غیرقابل وصفی از خواب شیرین بامدادی بیدار می شوند و به کار و کوشش روزمره می پردازند. قطعه دیگر قطعه ای است به نام ننم های که آن را هنگامی که می خواهند عروس را به خانه داماد ببرند می نوازند و عروس را دور اجاق خانه چند بار می چرخانند و سپس سوار اسب می کنند و موقع عزیمت این نغمه با سوز خاصی با کرنا اجرا می شود که همه اعضای خانواده به گریه می افتند.
ساربانان
ساربانان را ذوق و علاقه شخصی به کار موسیقی کشانده است، آنان آهنگ های قومی ایل قشقایی را با نی می نوازند. نی در میان قشقایی سازی قدیمی و شناخته شده است که هنوز از محبوبیت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. از آهنگ های مخصوص ساربانان «کدان دارغا» را می توان نام برد که در وصف شترهای در حال حرکت است. ساربانان عموما سازی را که می نوازند در رابطه با زندگی و حال و احوال و پیشه اشان است. ادبیات و زبان ایل به استثنای ساربانها، ترکی است جالب توجه اینجاست که زبان ساربانها زبان کوروشی است که ریشه آن را می توان در زبان های قدیم ایران مثل پهلوی و... جست و جو کرد. ولی آواز و موسیقی آنان کاملا قشقایی است و فرهنگ قشقایی بر آنها چیره شده است. اما متأسفانه به علت در اقلیت بودن این گروه زبانشان در حال از میان رفتن است، تا جایی که حتا فرزندان آنها رغبتی به تکلم با این زبان ندارند. بهترین خوانندگان را می توان در میان این گروه جست وجو کرد. بی تردید هنرمندان ایل قشقایی هر کدام سهمی در حفظ و تکامل قشقایی داشته اند، به عنوان مثال کمتر می توان نظیر شادروان «ماه پرویز» را سراغ گرفت، ماه پرویز شیفته و عاشق زندگی و هنر ساربانان بود و تا آخرین لحظات حياتش سخن از زندگی آنها و آواز آنها میگفت. آهنگ های بسیار معروف و اختصاصی ایشان عبارتند از: واسونک های مخصوص و لالایی های نغز و زیبا و آهنگ حیرت آور دزدیده شدن دو بچه ساربان که این قطعه دارای سه قسم است: ۱. راندن شتر، ۲. صدازدن یکی از بچه ها درحالیکه برادر را گم کرده است، ۳. گریه در سوگ برادر و خلاصه موضوع این آهنگ بدین ترتیب است که در بچه ساربان را میربایند و دور از یار و دیارشان می برند هنگامی که آن دو به سن رشد می رسند با وجود اینکه مورد محبت اطرافیان هستند باز هم احساس دلتنگی و غربت می کنند و با خود می اندیشند که چه بکنند تا سر منزل خویش بازگردند و به این نتیجه می رسند که پیش ریش سفید محل بروند و چنین کرده از وی می پرسند ما چگونه می توانیم به ولایت خود بازگردیم. آن پیر دیر می گوید ابتدا زانوهای شتری را ببندید و آن قدر برایش نی بنوازید تا چشم شتر پر از اشک شود و به هیجان آید در آن موقع پاهایش را باز کنید و سوارش شوید. دو بچه ساربان سخنان و اندرزهای آن پیر را به کار می بندند و سوار شتر شده شبانه به سوی ولایت میروند در راه یکی از برادران میگوید بگذارید تا من دل و جراًت برادرم را بیازمایم، در کنار راه کمین کرده و برادرش را هی میکند. او فکر میکند که راهزنی است در این هنگام می زند و او را می شد و این داستان موزیکال به غم انگیزترین شکلی خاتمه پیدا میکند. ضروری است در اینجا یادی از شاه میرزا بهترین نینواز ساربانان که حقیقتا این ساز را به طور سحرآمیزی مینواخت نماییم.
خوانندگان و موسیقی دانان ایل قشقایی
محمدحسین کیانی که ساکن فیروز و یکی ازخوش صداترین آوازخوانان قشقایی است که سال عمرش به بیش از نود می رسد و آقای طهمورث کشکولی که زحمات بسیاری در این راه کشید و همیشه صدایش در گوش و جان مردم قشقایی طنین انداز است هم اکنون پنجاه و دو سال دارد که هنوز هم کم و بیش می خواند و محبوبیت خاصی در میان مردم عشایر دارد. اسفندیار بهزادپور از خوانندگان جوان و خوش قریحه قشقایی است؛ همین طور طهمورث جهانگیری که از خوانندگان فوق العاده خوش صدا و نوجوانی است هنرمند که نغمات موسیقی قشقایی را باوجود کمی سن استادانه می خواند. منصورخان بهمنی که دارای آواز بسیار خوشی بود که قبل از انقلاب وفات کرد. از اساتید گذشته موسیقی ایل قشقایی باید یادی از استاد داوود نکیسا کرد، کسی که علاوه بر تسلط خیره کننده بر موسیقی قشقایی در ردیف های موسیقی ایران صاحب نظر بود و سازهای تار و سه تار را به بهترین شکلی می نواخت و مورد احترام عامه مردم بود. پدرم حبیب الله گرگین پور یکی از شاگردان برجسته ایشان می باشد که در سه تارنوازی تسلط چشمگیری دارد. صمصام موسیقی دانی که آهنگی هم به نام او ساخته شده و بر سر زبان هاست. موسیقی قشقایی ها از استقلال خاصی برخوردار است، تا آنجا که سوای موسیقی عاشق ها که اندکی تحت تأثیر موسیقی عاشقهای آذربایجانی است، در مجموع موسیقی قشقایی از نفوذ موسیقی سایر اقوام برکنار بوده است. تردیدی نیست که در همین موسیقی آهنگ های انگشت شماری مانند شیرعلی مردان وجود دارد که بین قشقایی ها، لرها و بختیاری ها مشترک است. این موسیقی به قدری مؤثر و غنی است که حتا آبادیها و روستاهای فارسی زبان استان فارس را نیز در برگرفته و مردم این روستاها با موسیقی قشقایی کاملا مأنوساند و بسیاری از آوازهای قشقایی را می خوانند و می نوازند.
ریتم در موسیقی قشقایی
ریتم های متداول این موسیقی تاحدودی در قالب های 6/8، 2/4، 7/8، قرار می گیرند و آهنگ هایی وجود دارد و با ریتمی نزدیک به 3/4، و 6/8 . مثال ریتم های 6/8 مانند ملودیهای مختلف هلی متوسط و تند و7/8 به مانند کلیه جنگ نامه و بعضی از قطعات عاشق ها مانند آهنگ درناها و ایلچی بیگلر.
برخی از آهنگ های کار
عشایر بافنده عموما هنگام کار آهنگی خاص خود دارند که در ارتباط با کارشان است و یا به هنگام برنجکوبی و راندن شترها و چرانیدن گوسفندها، عشایر از این گونه موسیقی کار استفاده می کنند.
لالایی ها
بخش قابل توجهی از موسیقی قوم قشقایی را لالایی ها تشکیل می هند که مادران شب هنگام این ملودی ها را برای کودکان خود می خوانند. بسیاری از ملودی های این لالایی ها به وسیله ی نی و سازهای دیگر نواخته می شود که بسیار محزون است.
قابل توجه اینکه مجموعه موسیقی ایل مذکور بیش از حد تصور دلسوز و جانگداز و غم انگیز است. چنانچه فردی از ایل این موسیقی را بشنود بی شک چند قطره اشکی خواهد ریخت. غمش بسیار سنگین و در مواردی شنیدنش از فرط غمگینی غیرقابل تحمّل است.
واسونک ها
واسونک ها نوع دیگری از موسیقی ایل قشقایی است که توسط عشایر در مجالس شادی خوانده می شود. همچنین باید گفت که آهنگ گریه زنان عشایر به هنگام عزا کاملا متفاوت با سایر گریه هاست و نوای خاصی دارد. به طور کلی باید گفت گریه زنان قشقایی توأم با ملودی و آوازین میباشد. این گریه های موسیقایی گاهی چنان مؤثر می افتد که کرنانوازان و دیگر نوازندگان جزو موسیقی خود، آنها را می نوازند.
جنگ نامه
حرکات موزون یا بازی مردان را در عشایر جنگ نامه می نامند که توسط دو نفر اجرا می شود، یکی از آنها چوبی ضخیم به طول دو متر و دیگر ترکهای نازک (نسبت به چوب پایه) به دست میگیرد. نفر اول چوب را بر زمین به گونه ای استوار می سازد که از ضربات تركه نفر دوم در امان باشد. معمولا بازیگر پای خود را با پاپیچ های مخصوصی که از جنس پارچه است می پوشاند و ملکی (نوعی گیوه) به پا می کند، اما گاه اتفاق افتاده که در اثر ضربه شدید، استخوان پای او شکسته است. بعد از اینکه ترکه به پای نفر مقابل اصابت کرد، طرفین ترکه و چوب را عوض می کنند. برای این نمایش لباس بلندی به تن میکنند به نام شال آرخالق و شال بلندی به کمر میبندند و از کلاه دوگوش استفاده می کنند. آهنگی که برای اجرای این نمایش نواخته می شود همان جنگ نامه نام دارد که با کرنا و نقاره نواخته می شود. این آهنگ حالتی کاملا رزمی دارد و توسط معروف ترین کرنانوازان اجرا می کردند که باعث تهییج آنها میشد. نمایش جنگنامه در مراسم شادمانی و عروسی ها اجرا می شود. نوع دیگری از حرکات موزون دسته جمعی هلی نام دارد که از سه قسمت سنگین، متوسط و تند تشکیل میگردد. قسمت سنگین آن با ریتم 8/4 و8/6 صورت میگیرد و سپس هلی متوسط که نسبت به هلی سنگین ریتمش قدری تندتر است که با ملودی های مختلف و متنوع با ریتم 8/6 نواخته میشود و دست آخر ملودی های هلی بسیار تند و هیجان آور میشود، که به لکی و لواری مشهور است و دارای ریتم تند 8/6 است.
کتابچه موسیقی قشقایی
تالیف: فرود گرگین پور زیر نظر علی مرادخانی
ناشر: انجمن موسیقی ایران سال 1374
عکس تیتر: هنر نیوز