|

طب سنتی و عامیانه اقوام ایرانی (قسمت چهارم)

دوشنبه, 29 آبان,1402 - 09:58
استفاده از گیاهان دارویی در درمان بیماری های جسمی (بخش دوم)
طب سنتی و عامیانه اقوام ایرانی (قسمت چهارم)

هزارک -

 

مقدمه:
در این قسمت از مجموعه نوشتارهای طب سنتی و عامیانه ایران، بخش دوم از درمان های گیاهی بیماری های عمومی در نواحی مختلف ایران را پی خواهیم گرفت. امید است که مطالعه این مطالب، باعث شناخت هر چه بهتر اقوام ایرانی و سبک زندگی ایشان گردد.
 
دل درد
در اردبیل براي درمان دل درد ناشی از سردی مزاج، مقداری نبات و زنجبيل را با هم تركيب می کنند و به شخص مي دهند؛ جهت درمان دل درد ناشی از يبوست، مقداری خاكشير به بيمار می دهند؛ گیاهی به نام کروله را خشک می کنند و می کوبند و پودر آن را به بیمار می دهند؛ یا دم کرده مرزنگوش یا پونه به بیمار می نوشانند؛ یا مقداری زردچوبه را با شیر گاو مخلوط می کنند و به بیمار می دهند.
در بافق برای رفع دل درد، کلپوره، پونه، گل جاز، بومادران و دانه کسرک را جداگانه با آب خنک به بیمار می دهند. همچنین نوشیدن دم کرده آویشن، شاه تره و یا بادرنج را نیز سودمند می دانند.
در بیرجند از گیاه کرابیه برای رفع دل درد استفاده می کنند. مصرف زیره، کلپوره، بادیان، ترخ، جوشانده زيره سبز، و دم كرده دم گيلاس نيز متداول است. در روستای چنشت، گل سپنج و مخلصه و گل زرد و قسنی را با هم مخلوط می کنند و می جوشانند. مقداری از آن را به بیمار می خورانند و مقداری ديگر را نیز به شکم او می مالند. در روستای درميان برای درمان دل درد شويد و نمک را مخلوط می کنند و به بیمار می خورانند. در روستای سربيشه نیز مصرف بهارنارنج رايج است.
در اردکان هندوانه ابوجهل را بر شکم می مالند؛ یا شاه تره و خاکشیر و برگ پرسیاوشان را دم می کنند و همراه با نبات به بیمار می نوشانند. جوشانده افسنطین و درمنه ترکی را نیز مفید می دانند. همچنین به افرادی که اظهار دل درد می کنند، توصیه می شود که جوشانده خارخسک کوبیده و تاجریزی و خلال نارنج دم کرده بنوشند.
در رامسر از ریحان و گیاهی محلی به نام چی وشی برای درمان دل درد استفاده می کنند. برای درمان ورم و درد معده نیز دم کرده به دانه مصرف می نمایند. در روستای تمل نيز جوشانده گل گاو زبان، گل ختمی و گل محمدی به بيمار مي نوشانند.
در لرستان و ایلام برای رفع دل درد از دم کرده ازبوه، جوشانده برگ سبز پودونه کوهی، دم کرده برگ پره زا، جوشانده چویر در روغن یا آب، جوشانده برنجداس، دم کرده نعناع، دم کرده گل انار، دم کرده شیرین بیان یا پیشوک پخته استفاده می کنند.
در شاهرود گیاه گنده جارو را از کوه می چینند و در آفتاب خشک می کنند. سپس در آب حل می کنند و به بیمار می دهند. از گیاه هیزه نیز بدین منظور استفاده می شود. اعراب مقیم شاهرود برای درمان دل درد، زعتر یا همان آویشن را می جوشانند و همراه با خاکشیر به بیمار می دهند. در روستای بیارجمند شاهرود، از جوشانده درمنه، گل زرد، ترنج و ساترجه یا دم کرده پونه استفاده می کنند. در روستای مجن، از دم کرده كلپوره و بارامبو استفاده می كنند. در بسطام، ترخینه، گل زرد، بارامبو و كلپوره را دم می کنند و می خورند .
در لرستان، مخلوط شیر و رازیانه یا مخلوط رازیانه و روغن نیز به بیمار می دهند.
در میبد یزد، شاه تره و خاکشیر به بیمار می دهند.
در شهرکرد، جوشانده برنجاس، هولیله، پرسیاوشان و زوفا را برای دل درد مفید می دانند.
در سیستان، جوشانده اجغون و بادیون و شوتک به بیمار می نوشانند.
در صومعه سرای گیلان برای درمان دل درد از عرق خالواش (گیاهی بومی گیلان از تیره نعناعیان) استفاده می کنند. در روستای تنیان نیز گل گاو زبان و گیاه بادجذب را با هم مخلوط و دم می کنند و به بیمار می نوشانند.
در میرجاوه از جوشانده گیاه سیم سوک استفاده می کنند.
در قم از خشک شده گیاهی به نام بیرام نخودی برای درمان دل درد استفاده می شود. دم کرده بیدک و جوشانده پوست بید را نیز برای دل درد مفید می دانند. دم کرده گل گاو زبان نیز بدین منظور به کار می رود. دم کرده گزانگبین نیز برای رفع دل درد مورد استفاده قرار می گیرد.
در ایرانشهر پودر برگ درنه را پیش از صبحانه در آب حل می کنند و به بیمار می نوشانند؛ یا ناشتا، جوشانده گلدر یا پودر برگ ازگند به بیمار می دهند؛ یا برگ خشک شده گیاهی به نام گواتک را در آب حل می کنند و به بیمار می نوشانند.
عشایر بویراحمدی از برنجاس استفاده می کنند.
در کازرون جوشانده گیاهان بومادران، الپه، دن و سربرنجاسک (که یک شب زیر نور ماه قرار گرفته باشد) را صبح ناشتا می نوشند؛ یا خاکشیر را با نبات شربت می کنند و برای رفع دل درد به بیمار می دهند.
در سنگسر دم کرده ریشه پونه می نوشند.
در الموت، دم کرده گل گاو زبان یا جوشانده کاکوتی به بیمار می نوشانند.
در مازندران دل درد را با خاکشیر و نوعی علف، معروف به هیز علف، درمان می کنند.
در کردستان از رازیانه، عسل و زنجبیل استفاده می کنند.
در کرمان از گیاهان درمنه، مور، آویشن، انقوزه، کاکوتی، نعناع، پودونه، هل، بومادران، کلپوره، یاس کبود و رازیانه برای درمان دل درد استفاده می شود. همچنین گیاهی کوهستانی به نام قیطرون بدین منظور مورد استفاده قرار می گیرد.
در راور کرمان از آویشن، آلاله و اشترک استفاده می کنند.
در همدان، نبات داغ و دم کرده گل هیرو را برای درمان دل درد استفاده می کنند.

 

یبوست
در ساوه، از برگ درخت بید برای درمان یبوست استفاده می کنند.
در اردبیل گل ختمی یا بومادران را دم می کنند و به بيمار می نوشانند.
در بافق، مقداری تخم نیلوفر را در آب می جوشانند و به بیمار می دهند.
در بیرجند برای رفع یبوست از خاکشیر استفاده می شود.
در میرجاوه، از جوشانده گیاه کرشتک استفاده می کنند.
در خراسان برگ تازه بید را می کوبند و شیره آن را با شکر به بیمار می خورانند. یا زرده تخم مرغ نیم بند را با چای کوبیده نرم مخلوط می کنند و به بیمار می دهند تا سر بکشد.
در سنگسر، علفی کوهستانی به نام مشکک را در آب می پزند و جهت لینت مزاج، به بیمار می دهند. همچنین، شیره گیاه شته واش را با شیر مخلوط می کنند و می نوشند.
در اصفهان از سپستان، گل سرخ، مریم نخودی، مغز فلوس و روغن بادام استفاده می کنند.
در میبد یزد، شیر سنا را می جوشانند و با شیر گاو مخلوط می کنند و به بیمار می دهند.
در اردکان از روغن هسته شفتالو شیاف تهیه می کنند و استعمال می نمایند. پس از آن، دوغ با برگ گل سرخ یا آش تمر ترش به بیمار می دهند. همچنین ناشتا یک قاشق روغن زیتون یا روغن بادام می خورند.
در الموت، برای رفع یبوست روغن کرچک می خورند.
در پیرانشهر، برگ گیاه سنا را می جوشانند و به بیمار می نوشانند؛ یا گیاهی به نام هربوزان را در هشت استکان آب می ریزند و تا جایی می جوشانند که به اندازه سه استکان از آن باقی بماند. سپس این جوشانده را به بیمار می دهند. در روستای کله سیپان نیز برای رفع یبوست خوردن روغن حیوانی همراه قند داغ تجویز می شود.
در گیلان، از صابون زیتون شیاف درست می کنند و مورد استعمال قرار می دهند؛ یا آب صابون زیتون را اماله می کنند.
گاهی نیز آب برگ چغندر را اماله می کنند. در صومعه سرا شیر خام اسب و روغن زیتون به بیمار می نوشانند.
در شهرکرد از کوبیده گیاهی به نام چکن  یا روغن کرچک جهت درمان یبوست استفاده می شود.
در کردستان، گیاهان شنگ، بابونه، اسفناج، خاکشیر، تره کوهی، کرچک، سنا، ترشک، شیرپنیر، یونجه، کنجد، کتیرا، چغندر، انجیر، شبدر و شیرین بیان مصرف می شود.
در کرمان جوشانده سنا همراه با گل سرخ جهت رفع یبوست استفاده می شود.
در همدان گل ختمی را برای رفع یبوست مصرف می کنند.  
 
بواسیر
در لرستان و ایلام، سنگ یا آجر داغ زیر نشیمنگاه قرار می دهند. یا دود تره خراسانی بر مقعد می گیرند.
در اردبیل جوجه تيغی را می سوزانند و خاكسترش را بر موضع می مالند؛ یا آجر داغ كرده را روی مقعد قرار می دهند؛ یا پيه كوهان شتر را به مقعد می مالند؛ یا خاکستر زاج را داخل پارچه ای می ریزند و بیمار روی آن می نشیند.
در اصفهان از گل ختمی، مریم گلی، گل پنیرک، تخم کتان، پوست خشخاش و روغن شب بو استفاده می شود.
در پیرانشهر، بيمار را از خوردن غذاهای پرچرب، ترشی، شوری و گوشت سرخ شده پرهيز می دهند و بيشتر غذاهای آبكی مانند سوپ، حليم، گوشت ماهی و سير تجويز می شود. در روستای سوغانلو، ملاج سر بيمار را داغ می زنند؛ يا معالجه گر پاشنه پای خود را داغ می کند و بر كمر بيمار می زند. در روستای قلعه تراش، مقعد بيمار را با آهن حرارت داده شده داغ می کنند يا نعل اسب را گرم می کنند و كف پای بيمار قرار می دهند. در روستای گردكشانه توصيه می شود که محل را با ادرار ماده گاو و يا شتر شست و شو دهند، یا پيه گاو را با زاج سفيد و هليله زرد بکوبند و شياف كنند.
در اردکان، روغن هسته شفتالو را روی جوشانده برگ پرسیاوشان و گل گاو زبان و گز علفی می ریزند و پس از صاف کردن، به بیمار می نوشانند. جهت تسکین درد و خارش بواسیر نیز سه روز متوالی صبح ناشتا روغن هسته شفتالو را روی جوشانده گل گاو زبان می ریزند و به بیمار می دهند.
در الموت، شلغم و چغندر آب پز به بیمار می دهند.
در کرمان از گیاه گتور برای درمان بواسیر استفاده می شود.
در کردستان، بواسیر را با برگ شوید و انجیر درمان می کنند.
در خراسان مقداری کراویه در آب می ریزند و می گذارند تا خوب خیس بخورد و پرورده شود. سپس مقداری هندوانه نارس و اندکی زهره گاو را در ظرفی دیگر له می کنند و مقداری انزروت و ترنجبین و شکر سرخ و قره قروت و آلو و انجیر و نمک ترکی و ملک ازرق و شیر خشت و گزانگبین و گل خبازی و قرمبات و سرمبات را نیز جداگانه با هفت دانه تلخ در هاون می کوبند و اندکی کوهان شتر و روغن منداب و اندکی هم روغن بادام به آن اضافه می کنند. مخلوط حاصل را با کراویه پرورده و زهره گاو و هندوانه نارس به هم می آمیزند و از آن چهل عدد شیاف تهیه می کنند.
بیمار باید هر شب یکی از آن شیاف ها را استعمال نماید و به شانه چپ بخوابد تا بواسیر وی درمان شود.
 
اسهال
در بافق برای درمان اسهال، پدان را با آب خنک می نوشند. یا از جوشانده اسطوخودوس استفاده می کنند.
در اردبیل، گياه توهلجه، پونه و كاكوتی را می جوشانند و به بيمار می نوشانند؛ یا جوشانده پونه و شاخه نبات به مريض می دهند. خوردن آش ماست و كته همراه با سير نیز به بیمار تجویز می شود.
در ایلام و لرستان، دم کرده برگ سبز پودونه کوهی یا دم کرده بره زا به بیمار می نوشانند. همچنین کوبیده گیاه چنگ گربه، خارخسک، سپستان و عناب را در آب سرد حل می کنند و محلول حاصل را پس از صاف کردن، به بیمار (به ویژه کودکان) می دهند. خوردن اندکی سماق یا نوشیدن جوشانده کاکوتی یا دم کرده گل انار (یا پوست انار) را نیز برای رفع اسهال مفید می دانند.
در لرستان اسهال را با خوردن دم پخت برنج همراه با دوغ کشک یا ماست نیز درمان می کنند.
در بیرجند برای درمان اسهال ترخ را می جوشانند و به بیمار می خورانند. مصرف آبغوره را نيز مفيد می دانند. اگر بیمار با این تدابیر خوب نشود، ريحان و نعنا را می كوبند و آب آنها را به مريض می دهند.
در پیرانشهر و روستای كله سيپان اسهال را با خوردن دم كرده برنج با ماست درمان می كنند. در روستای گردكشانه برای درمان اسهال يك و نيم ليوان برنج صدری را با دو استكان آب تركيب می کنند؛ پس از گذشت چند ساعت و وقتی برنج نرم شد، آبش را به بیمار می دهند. يا مقداری برنج گرده، رشته فرنگی و سيب زمينی زرد را به صورت كته می پزند و به همراه ماست مصرف می كنند.
در میرجاوه، جوشانده درنه و مور مصرف می کنند.
در رامسر به بيمار سوخته ترياك و يا ماست و كته برنج می دهند. در روستای فتوک، هسته به را با دارچين، زنجبيل و چچن واشی دم می کنند و به بیمار می نوشانند. یا اینکه چای پر رنگ می نوشند.
در ایرانشهر، قبل از صبحانه به اندازه یک کف دست پودر گیاه درنه مصرف می کنند؛ یا دانه علف پنیر می مکند؛ یا شیره گیاه اشبرگ می خورند.
در شاهرود كته ماست و لعاب برنج به بیمار می دهند. در بسطام نمك و شكر را در آب حل می کنند و می خورند. در محمدآباد پل ابريشم از جوشانده گل انار استفاده می كنند. در روستاهای ری آباد و فرومد، زيره، شيرين بيان و گياه نونخند را می جوشانند و به بیمار می نوشانند.
در خراسان ریشه کاکوتی و نعناع یا پونه را دم می کنند و به بیمار می نوشانند.
در سنگسر از برگ زنیان استفاده می کنند. همچنین، انگوم درخت گز، بورانی برگ توپا با ماست و نیز دم کرده بذر توپا را برای درمان اسهال مفید می دانند.
در شهرکرد، از جوشانده ریشه پونه برای رفع اسهال استفاده می کنند.
در اصفهان برای اسهال خونی از گل سرخ، گل انار، تخم شب بو و ارزن استفاده می کنند. برای اسهال مزمن نیز جوشانده گل ریواس، تخم ترشک، تخم ریحان، جومقشر، تخم گشنیز، دانه انار و پوست خشخاش تجویز می کنند.
در صومعه سرا و روستاهای اطراف آن، برای درمان اسهال کته ماست می خورند و به بیمار نبات داغ می دهند. در روستای ضیابر، گیاه محلی بینه، نبات و دارچین را با هم می سابند و همراه دانه گیاه لیلیکی می جوشانند و به بیمار می دهند. در تولم شهر، پوست نازک داخل گردو را می جوشانند و در روز چند نوبت به بیمار می دهند.
در اردکان روغن هسته شفتالو را روی جوشانده برگ پرسیاوشان و گل گاو زبان و گز علفی می ریزند و پس از صاف کردن، به بیمار می نوشانند.
در قم، برای رفع اسهال بچه به وی زنجبیل می خورانند.
در کازرون، از جوشانده گل گاو زبان استفاده می کنند. یا اینکه کشک را می سابند و به بیمار می خورانند.
در الموت آرد سنجد را در آب می ریزند و می خورند. کته ماست و چاس پر رنگ نیز بدین منظور استفاده می شود.
در گیلان، روغن بادام شیرین یا کته ماست به بیمار می دهند. همچنین،دم کرده زیره و نبات را در آب می جوشانند تا قوام بگیرد و آنگاه شربت حاصل را به بیمار می دهند.
در کهکیلویه، بلوط را آرد می کنند و پس از گرفتن تلخی آن، با آب خمیرش می نمایند و به بیمار می دهند.
در راور کرمان از بومادران و جوشانده برگ و پیچک درخت مو برای درمان اسهال استفاده می کنند.
 
زگیل
در بافق برای از بین بردن زگیل، آنها را با دانه جو زخم می کنند و سپس جو را در لجن دفن می نمایند و معتقدند که هر وقت آن جو پوسیده شود، زگیل از بین می رود.
در اردبيل، شخص را پيش دعانويس يا سيدی می برند و او دعايی را به تعداد سه بار در روز دوشنبه و يك بار روز چهارشنبه و مجددا دو بار در روز چهارشنبه و يک بار روز شنبه روی زگيل می خواند و فوت می كند. همچنين معتقدند اگر بدون اطلاع صاحب یک خانه مقداری گوشت از منزل او بردارند و كنار ديواری چال كنند، با پوسيده شدن گوشت، زگيل هم خود به خود می پوسد و از بین می رود. همين روش در روستای شاندرشامی نيز با خواندن دعايی بر زگيل انجام می شود. در روستای قيه چمن، پوست مار را می سوزانند و خاكسترش را روی زگيل می پاشند. در روستای گول تپه نیز دعايی را به مقداری نمک می خوانند و بر روی زگيل می پاشند. در روستای آتشگاه، سيب زمينی را پوست می گیرند و پس از آنكه روی زگيل ماليدند، پوست سيب زمينی را در چاه مستراح می اندازند. مردم اين روستا همچنین باور دارند که اگر به مقداری جو يا گوشت دعايی خوانده شود و همراه با جگر سفيد در جای سبزی چال گردد، زگيل پوسیده و زائل می شود.
در میبد یزد نیز چند دانه جو را در لجن می کارند و بر این باورند که وقتی جو سبز شد، زگیل از بین می رود.
در ایرانشهر خارشتر روی زگیل می گذارند. بعضا نیز در حمام خار درخت سکرین را در زگیل فرو می کنند و چند ساعت به همان حال باقی می گذارند تا از بین برود.
در اصفهان زگیل را در آب گرم چرب می کنند و سپس با تیزاب می سوزانند.
در روستاهای رامسر، شاخه كوچكی از یک درخت سر مزار را می كنند و روی صندوق قبر امامزاده ای می گذارند و نيت می کنند که هرگاه شاخه خشك شود، زگيل نيز خشك شود. در روستای گوهرسرا، چوب درخت آلوچه را به صورت كمان در می آورند و پس از نيت کردن، در صحن امامزاده دفن می كنند و می گويند اين شاخه بپوسد تا زگیل من نیز خشك شود.
در شاهرود و نواحی اطراف آن، علت زگیل را ریختن آب روی سگ یا گربه می دانند. جهت رفع زگیل در شاهرود، شيره انجير روی آن می مالند؛ یا نخ ابريشمي دور آن می بندند؛ یا با سيگار، زگيل را می سوزانند. در بسطام، تكه گوشتی را روی زگيل می مالند و زير درخت مرطوبی دفن مي كنند و معتقدند که با پوسيده شدن گوشت، زگيل هم از بين می رود. سير را هم براي رفع زگيل روی موضع قرار می دهند. در روستای مجن، سيخی را داغ می کنند و روی زگيل مي كشند. در روستای بيارجمند، به تعداد زگيل ها دانه برنج درون كيسه ای می ريزند و در جای نمناكی دفن مي كنند. در روستای كلاته خيج، قورباغه ای را می کشند و زير سنگی می گذارند تا با پوسيده شدن آن، زگيل هم از بين برود .در روستای دهملا، دل و جگر گوسفند ذبح شده ای را روی زگيل می كشند و در جايی دفن می كنند؛ یا كمی اسيد روی زگيل می مالند. در روستای ری آباد، دانه جو را روی زگيل می مالند و در كنار ديواری گلی قرار می دهند تا بپوسد. در محمدآباد پل ابريشم نیز سوسماری را زير یک بوته خار می بندند تا خشك شود. اهالی این روستا بر اين باورند كه با خشک شدن سوسمار، زگيل هم از بين می رود. در روستای فرومد، برنج، پول و ذغال را درون كيسه ای كوچك قرار می دهند و به پشت لباس کودکی می بندند تا زگيل از بدن دور شود .
در پيرانشهر مقداری روغن مار روی زگيل می مالند. در روستای گردكشانه، مقداری زنبق را با فضله گنجشك مخلوط می کنند و حدود بيست دقيقه روی زگيل قرار می دهند؛ یا مقداری زاج را همراه با نمک می كوبند و سپس روی زگيل را زخم می کنند و ترکیب زاج و نمک را روی آن می مالند. پس از آن كمی هم سرمه روی آن می كشند.
در الموت روی زگیل را کمی خراش می دهند و حدود یک هفته روی آن شیره انجیر می مالند.
در روستای تولم شهر صومعه سرا (گیلان)، يک حبه قند و یک سکه را روی زگيل ها می مالند و در كنار قبر كهنه ای در قبرستانی قديمی، به نيت از بين رفتن زگيل ها دفن می كنند. در روستای ضيابر، نوعی علف خودرو به نام محلی كولوچمک واش را می کوبند و آبش را روی زگيل می مالند و به نیت از بین رفتن زگیل ها، با سه تار نخ سفيد، سرخ و مشكی، دور ساقه گزنه را می بندند. در روستای اباتر به بقاع متبركه می روند و ساقه درختی را می شكنند. گاهی هم زاج را می كوبند و روی موضع زگیل می گذارند. در گوراب زرميخ، شاخه درخت شمشاد را می شکنند و شيره درخت را روی زگيل می ريزند.
در بابل هفت عدد برنج قرمز را جدا می سازند و زیر خاک می کنند و معتقدند هرگاه دانه های برنج بپوسد، زگیل هم می پوسد و از بین می رود.
در کردستان، شیرپنیر و فلفل کوهی روی زگیل می مالند تا از بین برود.

 

جراحت و زخم
در لرستان برگ گیاهی به نام رگه کیشه و یا برگ درخت ون را روی زخم می گذارند و آن را می بندند. روی بریدگی های سطحی، پارچه سوخته قرار می دهند. گاهی نیز برگ نیلوفر آبی روی زخم می گذارند و می بندند. برای درمان زخم هایی که دیر بهبود می یابند، گیاه رگه کیشه را می پزند و شیره آن را روی زخم می مالند.
در اردبیل برای درمان بریدگی ها، مقداری آرد را با كره حیوانی تركيب می کنند و روی بريدگی می گذارند. يا مقداری خاكستر پارچه نخی سوخته را روی بريدگی می ريزند. در روستای آتشگاه نیز همين درمان را با تركيب مقداری روغن حيوانی انجام می دهند. یا مقداری پودر برگ گياه تازه يا خشك شده قان قوروردان را روی بريدگی قرار می دهند. در روستاهای گول تپه و شندير شامی هم مقداری خاكستر پارچه سوخته را روی زخم می پاشند و سپس كمی نفت روی آن می ريزند. از ديگر شيوه های معمول جهت جلوگيری از خونريزی، قرار دادن مقداری يونجه وحشی له شده روی محل بریدگی است.
در ایلام جهت درمان زخم های عمیق، مخلوط جوش دارو، زخم دارو، موم زنبور عسل، زردچوبه، پیاز و زرده تخم مرغ را در روغن می سوزانند و مرهم حاصل را روی محل زخم قرار می دهند.
در خاش، نسوار یا سرمه روی زخم می گذارند.
در بیرجند، برای درمان جراحت روی زخم خاک می ريزند و يا روی محل زخم ادرار می كنند و بعد آن را با پارچه می بندند. اگر زخم عميق باشد، پنبه ای را آتش می زنند و پس از خاموش شدن، آن را روی زخم می گذارند و با كهنه داغ می بندند؛ همچنین خاكستر پر مرغ يا خاكستر پوست مرغ را روی محل زخم می گذارند تا بهبود يابد. در روستای چنشت اگر زخم عميق باشد، يونجه كوبيده روی زخم قرار می دهند. در روستای درميان زردچوبه و پيه را با هم مخلوط می کنند و روی زخم قرار می دهند و آن را می بندند. در روستای خوسف اگر زخم چركی شود، پوست تازه گوسفند را روی آن می گذارند و بعد محل زخم را می بندند و حدود دو ساعت به حال خود می گذارند تا چرک آن کشیده شود.
در ایرانشهر، برگ یا گل گیاهی محلی به نام کره را در پارچه ای خیس می کنند و روی زخم می بندند. برای درمان زخم های سطحی نیز برگ ایش ورگ را خشک می نمایند و می کوبند و پودر آن را آهسته روی زخم می ریزند و سپس زخم را با پارچه تمیز می بندند.
در تهران، سفیداب قلع و موم عسل حرارت دیده را با هم ملوط می کنند و روی زخم می بندند.
در اصفهان برای درمان زخم از عصاره پوست گردو استفاده می کنند.
در پیرانشهر و روستاهای اطراف آن، مقداری يونجه را می جوند و روی محل بريده شده قرار می دهند. در روستای گردكشانه استخوان گاو يا لاك پشت را می سوزانند و خاكسترش را روی محل بريدگی می ريزند. در روستای كله سيپان، در صورت نبودن يونجه، مقداری برگ گیاه موک را می كوبند و روی محل خونريزی قرار می دهند. در روستای سوغانلو، مقداری برگ پونه وحشی را می جوند و روی محل خونریزی قرار می دهند.در روستای قلعه تراش نیز برگ گیاهی به نام بوگه نیوا را در آب می جوشانند و پس از صاف کردن، روی محل بریدگی می ریزند. در روستای کوپرنی مقداری برگ گیاهان رقه، بوگه نیوا و کنجد را می کوبند و پودر می کنند و روی زخم می گذارند و با پارچه نخی می بندند.
در بوشهر زخم را با دم کرده مریم گلی شستشو می دهند و جهت التیام آن، گرد گل بابونه روی آن می پاشند.
در الموت، از کوبیده گیاه شیرواش استفاده می کنند.
در رامسر برای درمان جراحت، موم را با اندکی روغن حيوانی مخلوط می کنند و روی جراحت قرار می دهند تا عفونت آن را بكشد؛ یا برگ گياه روماچ را می كوبند و با زرده تخم مرغ مخلوط می کنند و روی پارچه ای می مالند و پارچه را روی جراحت می بندند. جهت جلوگيری از خونريزی نیز موضع بريدگی را به ادرار انسان آغشته می کنند و يا آب ريشه گياه پلهم را روی بريدگی می ریزند تا خون بند بیاید.
در شهرکرد، از یونجه کوبیده شده برای درمان جراحت استفاده می کنند؛ یا خاکستر و یا خاک تمیز روی محل زخم می ریزند تا خونریزی بند بیاید. درمان جراحت با سوخته پشم نیز در تمام نواحی اطراف شهرکرد معمول است. برای بند آوردن خونریزی، گرد توری چراغ روشنایی و یا مغز حرام گوسفند نیز بر زخم می پاشند.
در شاهرود و نواحی اطراف آن، بر موضع جراحت ادرار می كنند؛ یا نمد را می سوزانند و خاكسترش را روی محل جراحت می ريزند؛ یا چای و قند را می سابند و مقداری يونجه را نیز می كوبند و آب آنها را به همراه گرد به دست آمده، روی زخم ناشی از جراحت می مالند. در روستای بيارجمند، كمی خاك نرم روی زخم می ريزند. در روستای فرومد نیز سبوس کوبیده شده يا كمی گوشت له شده را روی جراحت قرار می دهند.
در گیلان، مرهمی متشکل از بارجه، سقز، موم، روغن، پیه بز و حب نشاط (که ترکیبی از افیون است و برای خواباندن بچه ها مورد مصرف قرار می گیرد) را روی زخم می گذارند. در صومعه سرا، برای درمان زخم های عميق ناشی از بريدگی، ابتدا موضع را با آب گرم شست و شو می دهند. سپس كمی ماست، زردچوبه، توتون، خاكستر ذغال، برگ كوبيده شده توسكا و روغن گاوی را روی زخم می مالند.
در قم، سوخته گیاه ساریره را به زخم می چسبانند تا بهبود پیدا کند. یا روی پارچه ای سقز می گذارند و آن را روی زخم قرار می دهند. یا روغن عقرب که متشکل از عقرب کشته شده و روغن زیتون یا کرچک است را روی زخم می گذارند.
در سیستان جوشانده گیاه زبان سگ را با آرد مخلوط می کنند و جهت پیشگیری از عفونت و سوزش روی زخم می گذارند. یا اشترک را می کوبند و مرهم می نمایند و روی زخم قرار می دهند.
در کازرون، بند یا جوال را می سوزانند و خاکستر آن را روی زخم می ریزند. همچنین، دو گیاه پنجه مریم و گاهمورد را می جوشانند تا قوام بگیرد و آنگاه روی زخم می مالند.
در خراسان روی زخمی که آب کشیده باشد، اندکی حنا و پیه بز و روغن عقرب می گذارند.
در کرمان، سرمه، پشم سوخته، کتیرا، خاکستر گلدر، شیره گنجت، زردچوبه و مدفوع الاغ را برای درمان زخم و بند آوردن خونریزی مفید می دانند.
در مازندران برگ پش ولک روی زخم می گذارند.
در کردستان، از کنگر بیابانی، بارهنگ، ریشه زرشک، عسل، حنا، جو، شنگ، پوست انار، هندوانه ابوجهل، گندم و تاجریزی برای درمان زخم استفاده می شود.
در کنگان برای درمان زخم، پیاز داغ را همراه با خرما گرم می کنند و روی زخم قرار می دهند.

 

 

 

گردآوری و تنظیم: فرید نوبخت حقیقی

به سفارش سایت هزارک

موسسه فرهنگی رادنواندیش

عکس تیتر: جوانه سبز

 

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: