هزارک - طی سال های اخیر رویدادها و جشنواره های متعددی در حوزه موسیقی ردیف دستگاهی ایران، موسیقی کلاسیک، موسیقی نواحی و اساساً آن دسته از موسیقی هایی که ربطی به ماجرای شنیدن «موسیقی جدی» دارند، پیش روی مخاطبان این حوزه قرار گرفته اند. رویدادهایی که بعضی از آنها فقط برای پر کردن رزومه مدیریتی برخی از دوستانِ مدیر، برخی هم برای برخی مقاصد اقتصادی سودجویانه و برخی هم انصافاً برای طرح یک دغدغه مهم موسیقایی برنامه ریزی و اجرا شدند.
دغدغه هایی از جنس فرهنگی موسیقی که این روزها یا بهتر بگوییم این سال ها عمدتاً در اختیار مارکتینگ و مبانی اقتصادی حوزه موسیقی معطوف شده؛ چهارچوبی که اصلاً در لزوم و ضرورت چنین موسیقی ها برای بهتر کردن اوضاع و احوال جامعه شکی نیست، اما هرچه هست به قدری در برگیرنده وسعت و گستردگی شده که فرآیند توجه مخاطبان به موسیقی جدی و موسیقی تربیت کننده را تقریباً در معرض فراموشی قرار داده است.
طبیعتاً برای واکاوی و جستجو در نحوه مخاطب سنجی و مخاطب شناسی چنین رویدادهایی می توان به مبانی و ابعاد مختلفی پرداخت. ابعادی که یک سوی آن تهیه کنندگان و صاحبان آثار موسیقایی، یک سو هنرمندان فعال حوزه موسیقی و از همه مهم تر مباحث مدیریتی در حوزه موسیقی به ویژه سطح توجه به مقوله موسیقی جدی است که اصل و اساسش «توسعه گفتمان فرهنگی»، «توجه دادن مخاطب به مبانی غنی فرهنگی کشورمان در جهت بهبود اوضاع فرهنگی و تبادلات اجتماعی» و «معرفی بخش دیگری از توانمندی های هنر و هنرمندان کشورمان» به جامعه مخاطبان است که متأسفانه در آمار حداکثری ، توجه چندانی به موسیقی فرهنگی و موسیقی جدی ندارند و درگیر و دار گوش دادن به نوعی از موسیقی هستند که وجوه سرگرم ساز آن از اولویت بیشتری برخوردار است.
در این چهارچوب ماجرای توجه به موسیقی جدی که به نظر می آید فعلاً جایگاهی در فرآیند تولید، بازاریابی و توسعه اقتصادی و فرهنگی محصولات موسیقایی ندارد، بحث پرچالش «موسیقی نواحی» یکی از مهم ترین اولویت ها و ماموریت هایی است که به واسطه توجه بیشتر دستگاه های فرهنگی کشور درهمه بخش ها می تواند با اتکا به مفاهیم غنی و فرهنگی مندرج در اشعار و ترانه ها و حتی موسیقی آنها، سفیر خوبی برای معرفی دستاوردهای فرهنگی اجتماعی یک جامعه مطلوب ایرانی در قالب توسعه گفتمان «ایران فرهنگی» به عموم مردم حتی جامعه جهانی باشد.
الزامی که بسیاری از کشورهای دارای پیشینه فرهنگی تاریخی مشغول انجام و اجرای آن هستند و ما هنوز به اهمیت آن پی نبردیم. شرایطی که اگر کمی فقط کمی در ترانه ها و اشعار این موسیقی های ناب در جای جای ملودی های این سرزمین جستجویی صورت پذیرد متوجه حضور معدنی لایزال از مفاهیم تربیتی و آموزشی می شویم که اگر با چاشنی موسیقی و ملودی و البته به روز شدن پیش روی مخاطبان قرار گیرد می تواند دربرگیرنده ارزش ها و جذب مخاطبی باشد که همواره در حرف ها و سخنرانی های پرطمطراق از آن یاد می کنیم.
موضوعی به شدت مهم و استراتژیک که بدون توجه به عناصر سیاسی که در هر دولتی متوجه مدیریت فرهنگی دولت ها شده، می تواند مسیری روشن برای توسعه مبانی فرهنگی جامعه ایرانی و حتی توسعه مبانی اعتقادی ایرانیان به مخاطبان امروزی در کنار شنیدن دیگر وجوه سرگرمی ساز موسیقی باشد.
پرداخت و توجه حدی به مفهوم موسیقی نواحی ایران تنها و تنها در برگزاری رویدادها و جشنواره های موسیقایی مزین به این نام نیست. چرا که این کلید واژه ناب و پر از چالش و اندیشه، مسیری روشن برای توسعه «ایران فرهنگی» است. کلید واژه ای که قطعاً به واسطه حضور هنرمندان جوان و پیشکسوت این عرصه که متأسفانه هر روز از حضور این دردانه های شریف فرهنگ و هنر کشورمان کاسته می شود، می تواند با چاشنی توجه و توجه و توجه بیشتر مدیریت ها در قالب های متفاوت پیش روی مخاطبان قرار گرفته و در کنار دیگر گونه های موسیقی که وجودشان در قالبی منطقی و درست و هدف مند امری اجتناب ناپذیر است، مورد توجه عموم مردم قرار گیرد. کما اینکه تجربه نشان داده وقتی مجموعه و ارگانی در برخی از مقاطع مناسبتی تلاش می کند تا به واسطه نام نامی «موسیقی نواحی» کنسرت ها و برنامه های موسیقایی را در این زمینه برگزار کند، مخاطب نشان داده که از چنین رویکرد موسیقایی گریزان نیست و می تواند با آن ارتباط برقرار کند.
این موضوع شاید اکنون در شرایط فعلی جامعه امری مهم و ضروری به حساب نیاید ، اما به نظر می آید یکی از مهم ترین کارهای در زمین مانده ای است که می بایست توسط دستگاه های فرهنگی کشور صورت پذیرد.
نوشته ای از: علیرضا سعیدی