هزارک - رقص در نواحی مختلف ایران
گيلان:
رقص مردانه گيلان در پی پيروزی كشتی گيران و نواختن "رقاصي مقام" يا "رقصی مقام" با سرنا و نقاره، توسط مردان به اجرا در میآيد. رقصنده دستها را بر كمر ميگذارد و تنها با پيش و پس كردن پاها، به اجرای رقصی میپردازد كه "پابازی" نام دارد. رقص رايج زنان اين منطقه، "قاسم آبادی" است. رقصنده، دو ليوان يا استكان را با هر دست خود برمی دارد كه در اصطلاح به آن "دس سنج" گفته می شود. در واقع، تنظيم ريتم رقصنده توسط ضربات استكانها يا ديگر اشياء فلزی صورت میگيرد. ديگر رقص زنانه اين منطقه، رقص چراغ است كه مجری با قراردادن پايه چراغ گردسوز روشن بر دندانهای خود و ايجاد حالتی خاص، به رقص می پردازد. رقص در گيلان عموما انفرادی است.
مازندران:
سما، لاك سری سما يا چكه سما، تقريباً رايجترين و هم اکنون يگانه رقص همه مناطق تبرستان است. اين رقص، عموماً به صورت فردی و گاه به صورت جمعی به اجرا در میآيد. اگرچه سما اصولا رقصی زنانه است، ولی گاه مردان نيز در اجرای رقص شركت میكنند. سما رقصی تند و پرشتاب است كه با لرزشهای مواج و عمودی اعضاء بدن همراه می باشد. اين رقص، عاری از فيگورهای متنوع است و در اجرای دسته جمعی آن، افراد رقصنده به طور مستقل و بدون ارتباط با يكديگر عمل مینمايند. اگرچه چکه سما رقصی متعلق به شمال البرز است، ولی در اكثر آبادیهای كوهستانی وكوهپايهای جنوب البرز نيز مورد استفاده قرار می گیرد. در همين جا لازم به ذكر است كه در جنوب البرز و به ويژه در استان سمنان نيز، تا چند دهه پيشتر، دو نوع رقص رايج بوده است. يكي رقص چوب يا چوب بازی كه ملهم از رقص اهالی سبزوار خراسان است و ديگر رقص آتش كه بيشتر توسط ساكنان حاشيه كوير به اجرا در میآمده و احتمالاً توسط اقوام مهاجر فارس، به اين مناطق آورده شده است.
كردستان و كرمانشاه و لرستان:
رقص در كردستان، هريره ناميده میشود؛ نامي كه در شمال خراسان، با تحريف، به نوع خاصي از رقص گفته ميشود. كردستان از مناطق كم نظير تنوع رقص در ايران محسوب ميشود. رقصهای گروهی مردانه، زنانه و انفرادی، از گونههای مختلف رقص در اين منطقه هستند. رقصهايی با نام سه پی، چپی راستی، سه چار، شلان، داغهه و گرديان، تنها نمونههای اندكی از گونههای مختلف رقص در کردستان هستند. در كرمانشاه نيز رقصهای سه چهار، گرديان (گريان)، چپی، فتاپاشايی و خان اميری، چند نمونه از مجموعه رقص های اين منطقه به شمار ميآيند. در لرستان نيز تنوع رقص قابل توجه است. علاوه بر شمشيربازی و تركهبازی، نوعي چپی، همانند چپی كرمانشاهی نيز متداول است.
سیستان و بلوچستان:
در سیستان و بلوچستان، رقصهايی چون دولت، چاپ زابلی، رقص زابلی، گران چاپ، سه چاپ، كلمپور، چوچاپ، شمشيربازی و دو چوبه رواج دارد. مركزيت اين گروه از رقصها، در دلگان است. در منطقه ميرجاوه نيز رقصهايی چون چاپ سرحدی، يك لت، دو لت و سه لت رايج است. نوعی چوب بازی نیز وجود دارد كه همانند چوب بازی خراسانی است و در بيشتر مناطق بلوچستان رواج دارد. در زابل نمونهای بديع و جالب توجه از رقص شمشير نيز مورد استفاده قرار میگيرد كه ماهيتا رقصی رزمی و حماسی است.
سواحل جنوبی:
تا چند دهه پيش، در بنادر و سواحل جنوبی كشور، رقصهای متفاوتی رايج بوده است. انواع رقصهای عربی و آفريقايی مانند رقصهای رزيف، كووايی، شابوری، فيژيری، لافت و ذاكری، از نمونه های اين گونه رقصها هستند. در استان هرمزگان علاوه بر انواع رقصهای آيينی، رقصهای مراسمی متعددی همچون چوب بازی، سركنگی، بلوچی، كلمپور و چوچاب رايج است كه سه رقص اخیر، به طور واضح متعلق به فرهنگ بلوچی هستند. در بوشهر، رقصهای متنوعی مانند چوبی چهار دستماله و چوبی بوشهری رواج دارد. لرزندان و حركات مواج شانهها، اصلیترين فيگور در رقص اين منطقه است كه با نی انبان و دايره به اجرا در میآيد. در خوزستان كه فرهنگ بخشی از مردم آن (شوشتر و دزفول) تحت تأثير ايلات بختياری است، بعضی از رقصهای ايل مورد استفاده قرار می گيرد. در ميان اعراب اين منطقه نیز رقص شمشير (شمشيربازی) و بعضي رقصهای عربی متداول هستند. علاوه بر اين، در غرب همين منطقه، همراه با آواز و اشعار چوبيه، رقصی دسته جمعی انجام ميدهند؛ هر چند كه خواندن و همراهي كردن هوسه نيز، كه فرمی از شعر و آواز با درونمايه رزمی و حماسی است، نوعي پايكوبی جمعی محسوب می شود.
آذربايجان:
در آذربايجان، تنوع رقصها بینظير است. گروه رقصندگان، با انطباق و مهارتی مثال زدنی، حركاتی را به نمايش میگذارند كه نمونه آن را به سختی میتوان در رقصهای ديگر اقوام فلات ایران یافت. در رقص آذربايجانی، رقصندگان به گروههای متعدد و چند نفره تقسيم می شوند و سپس هر يك، به نوبت، گوشه يا بخشی خاص از رقص خود را به اجرا در میآورند. ورزيدگی و چابكی، از ملزومات كار رقصندگان است.
"ياللی"، بازگو كننده موضوعات تاريخی، احساس خطر، بازگشت به خود و ايجاد وحدت است.
"قايتاغی"، دربردارنده مفاهيمی چون رفع اختلافات درونی، گرفتن دستور مقاومت و بيعت از سردسته، بسيج عمومی براي راندن دشمن، سوار شدن بر اسب و تاختن به سوی ميدان جنگ است.
"لزگي" با مضامينی چون جنگ، مبارزه با دشمنان، رشادت و از جان گذشتگی، كسب پيروزی، شور و شوق پيروزی، وحدت و همبستگی ابدی همراه است.
خراسان:
رقص در خراسان از چنان تنوعی برخوردار است كه تنها با تنوع موسيقی مقامی اين منطقه قابل قياس می باشد. با اين حال، چوب بازی رايجترين نوع رقص در گستره اين استان پهناور محسوب میشود. رقص چوب، يا به گفته بوميان خراسان، چوب بازی، از رقصهای جمعی و پر تحرك است و حالات و پزهای آن، بر جنبههای رزمی و حماسی آن دلالت دارد. اين بازی، از آغاز تا پايان، با سرنا و دهل همراهی میشود. اين رقص گروهی است و ريتم آغازين آن آرام می باشد. تعداد افراد رقصنده، چند نفر و گاهی نيز چهل تا پنجاه نفر می شوند. افراد بازيگر، به طور دايره وار به بازی میپردازند. افراد با نظمی خاص و همراه با ريتم دهل، گامهايشان را تنظيم مینمايند. بازيگران، چوبهايی خوشتراش و كوتاه در هر يك از دستان خود دارند. در هر ضرب، رقصنده دو قدم به جلو و يك قدم به عقب بر میدارد، چوب دستهايش را به صورت ضربدر به هم می كوبد و در مقابل سرش قرار میدهد. هنگامی كه به عقب بر میگردد، بايد با جهشی ناگهانی و سريع، چرخی كامل بزند. فرد مقابل نيز همين عمل را تكرار میكند و چوب را به صورت متقاطع به چوب رقصنده مقابل خود میكوبد. موقعی كه رقصنده در چرخ بعدی بر میگردد، حالتی خشن به خود گرفته و با شدت چوبهايش را به چوب نفر پشت سرش میكوبد. رفته رفته حركات سرعت میيابند. البته هر رقصنده، ريتم و هماهنگی خود را با ديگر رقصندگان حفظ میكند. در اين بازی، چالاكی، قدرت بدنی و مهارت رقصندگان، در زيبايی رقص تأثير قابل ملاحظهای دارد. اين رقص در بسياري از مناطق شرقی و جنوب شرقی ايران رايج است. به طور نمونه میتوان از چوب بازی مردم بلوچستان ياد كرد كه شباهت كاملی با چوب بازی خراسانی دارد. در شمال خراسان كه مركز تجمع اقوام مختلفی مانند ترك، كرد، تركمن و خراسانی است، رقصها نيز تحت تأثير فرهنگهای مختلف، از تنوع خاصی برخوردار هستند. جدا از چوب بازی، رقص هيله شربانه كه نام آن آشكارا از كردان منطقه وام گرفته شده، از زيباترين رقصهای اين منطقه است. يك قرصه، دو قرصه، چپه راسته، شلنگی، لته و قولنكه كه رقصی مختلط است، تنها بخشی از گروه پرشمار رقصهای این منطقه محسوب ميشوند. بجنورد و آبادی های اطراف آن، از مراكز مهم اجرای اين گروه از رقصها است.
تربت جام را بايد با اهميتترين منطقه در ارتباط با رقصهای خراسانی دانست. علاوه بر چوببازی تربت جام كه كاملترين نمونه اين بازی در همه خراسان محسوب میشود، رقصهايی چون پلتان، آفر هزارگی، ختن باخرزی، ختن جامی يا سه چكه، چهارچكه، چاپي، مشتق پلتان، پرش جل و شلنگی را می توان نام برد كه بسياری از آنها در منطقه بيرجند نيز رواج دارند. اين گروه از رقصها، ریشه در آيينهايی كهن دارند و هر يك، تمثيلهايی خاص از زندگي، حماسه، كار و عشق در دل خود جاي دادهاند. در اينجا لازم به یادآوری است که چوب بازی دو نفره در بيرجند، خروس جنگی ناميده ميشود و در پلتان، سرنا نوازان و دهل نوازان، كار خود را با انواع حركات سمبوليك همراه می سازند. بر عكس اين منطقه كه سرنا و دهل همراهی كننده و مجری موسيقی رقصندهها هستند، در شمال خراسان، بيشتر دو ساز قمشه و دهل با يكديگر همراهند. البته گاهی دف نيز به عنوان سازی كوبهای در رقصها مورد استفاده قرار میگيرد. در سبزوار، علاوه بر چوب بازی، رقصهايی با نام دست بازی نيز رايج است. در شيروان رقصهای يك قرصه، دو قرصه، سه قرصه و شش قرصه متداول است كه بیشباهت به رقصهای رايج در بجنورد نيست.
عشاير:
در ميان ايلات و عشاير ايران نيز رقصهای گوناگونی متداول است. در ايل قشقايی، مشهورترين رقص "هلی" نام دارد كه در سه قسمت و با سه ريتم متفاوت به اجرا در میآيد. آخرين قسمت اين رقص كه سرعتی فوقالعاده دارد، به "لكی" و "كلواری" مشهور است.
بختياریها علاوه بر رقص چپی، از دو نوع رقص حماسی دیگر نیز سود میبرند كه يكی از آنها با شمشير و ديگری با تركه است و به همين خاطر شمشيربازی و تركه بازی نام دارند.
نگارش:
جهانگیر نصری اشرفی
بازنویسی، تلخیص و ویرایش:
فرید نوبخت حقیقی
به سفارش
سایت هزارک
موسسه فرهنگی رادنواندیش
عکس تیتر: باشگاه خبرنگاران جوان