هزارک - در همارهی روزگار، «هنر» بنا به رسالت و کارکرد وجودی، برای روایتِ «انسان» و دغدغههای ذهنی او و ارتباطش با جهان پیرامونی، در قامت نابترین رسانه در میانِ گستردهترین جامعه مخاطبین، ایفای نقش کرده و به هر میزان که دیرینگی بیشتری داشته و به فطرت آدمی نزدیکتر بوده، در حوزه تأثیرگذاری، توانمندتر عمل کرده و به همین اندازه، بی نیاز از ترجمه و تفسیر، به گشایش اقلیمهای تازهتر رفته است. از این منظر، موسیقی نواحی قدمتی به بلندای حضور هویتبخش اقوام این مرز پر گهر دارد و با کلام و نغمه و نوای جانبخش خود، منشور رنگارنگ آیین و سلوک اقوام مختلف اما یکپارچه ی ایران را آینهداری می کند.
موسیقی نواحی، شرحِ شریفِ سرزمینهاست. شرحی که به سزاواری، روایتگوی دین و دنیای آدمیست. ساز و آوازی که در ستایش و نیایش و سور و سوگ، قرین آدمی ست و به خُلق و خویِ کوه و دشت و دریا و جنگل و کویر و به لحن و لهجه خورشید و خاک و آب و آتش، سرگرم گفتگوست. موسیقی نواحی، موزه مزامیر و مضامینی است که به مرحمت پنجه وُ حنجره پیران ارجمند هنر بالیده است و به رنجِ بسیار این گنج به گرانمایگان امروز، بذل شده است.
موسیقی نواحی، نهی اهریمن و نقش اهوراست که به نوا و نغمه، خنیاگر رستگاری انسان است. استعانت از شعر، بارش باورهای دینی و فضیلتهای آیینیست در آواها و آوازهایی که به همجانی و همجهانی مردمان نظر دارد. خوشا این کهن هنر که نه از آن مردمان عزلت گُزین که گویای مردمانی است که به شکرگزاری و امید، به وقت کاشت و داشت و برداشت، به هنگام صید و در پای دار و در آوار درد و آواز شادمانی، جمله به همراهی و همدلی، چشم به خداوندگار خویش داشتهاند و به ساز و سخن، به ثنای حق زبان گشودهاند.
یادداشتی از: سید محمد مجتبی حسینی