|

اقوام ساکن ایران؛ اقوام آفریقایی تبار

دوشنبه, 05 تیر,1402 - 16:32
در این بخش آشنایی با اقوام آفریقایی تبار و نحوه آشنایی این اقوام با اقوام ایرانی خواهیم پرداخت.
اقوام ساکن ایران؛ اقوام آفریقایی تبار

هزارک -

 

پیشینه تاریخی:

آفریقایی تبارها، گروهی از ساکنین ایران هستند که طی سده های مختلف و عمدتا به عنوان برده از آفریقا به ایران آورده شده اند.

ایشان اغلب توسط تاجران برده از کرانه های شرقی قاره آفریقا (عمدتا از منطقه سواحیل که از ریشه ساحل است و به سواحل شرق آفریقا اطلاق می شود و امروزه کشورهایی همچون تانزانیا، کنیا، سودان، اتیوپی، سومالی، موزامبیک و مالاوی را در بر می گیرد) به عنوان برده به شبه جزیره عربستان، خلیج پارس و جزایر آن و سپس به سرزمین ایران آورده شده اند. عمده این دست بردگان، به گویش های مختلف زبان بانتو که از زیر شاخه های زبان "نیجر – کنگویی" محسوب می شود، سخن می گفتند.

آفریقایی تبارهای ساکن ایران، عمدتا در جزایر ایرانی خلیج پارس و استان های جنوبی هرمزگان، بوشهر، سیستان و بلوچستان، فارس و کرمان استقرار یافته اند. هم اکنون، بخش عمده ای از ایشان به زبان پارسی و گروهی نیز به زبان عربی سخن می گویند.

در استان فارس و به ویژه حوالی فسا و داراب، این آفریقایی تباران تحت عنوان "کولو" نامیده می شوند. در بخش های جنوبی بلوچستان نیز ایشان را بعضا با عنوان "نوکر" خطاب می کنند که نشانی از بردگی اعقاب آنان است.

در حال حاضر، اکثریت ایشان به دین اسلام روی آورده اند، ولی برخی از آنها، به ویژه ساکنین بخش لاشار بلوچستان، کماکان به آئین های شمنی خویش پایبندند. این گروه از آفریقایی تبارها، خود را به قبایل تسونگا منسوب می دانند که امروزه عمدتا در کشورهای زیمبابوه و سوازیلند سکونت دارند.

 

برده داری در جهان:

برده داری، از جمله شنیع ترین جلوه های حیات اجتماعی انسان است که قدمتی به درازای تاریخ بشریت دارد. از گذشته های دور و حتی پیش از ظهور تمدن ها، زورمندان و فرادستان به بهره کشی از ضعفا و فرودستان مبادرت می ورزیدند؛ ولی با پیدایش روستاها و شهرها و انقلاب کشاورزی که نیازمند بهره گیری از نیروی کار ارزان و یا بهتر از آن، نیروی کار رایگان بود، این پدیده مذموم شکلی عرفی و نظام مند به خود گرفت. شواهد و مستنداتی از رواج برده داری در قدیمی ترین تمدن های منطقه میان رودان نظیر تمدن های سومری، اکدی، بابلی و آشوری و همچنین دیگر تمدن های باستانی همچون تمدن های مصر، چین و هند موجود است؛ لیکن در یونان باستان و روم، برده داری به شکل کلاسیک خود پدیدار گشت و ساکنین این مناطق، رسما به آزاد و برده تقسیم شدند، به نحوی که مثلا در سیستم دموکراسی یونان باستان، تنها مردان آزاد بالای هجده سال حق شرکت در مباحثات و رای دادن داشتند. امپراتوری ایران باستان نیز طبعا از این امر مستثنی نبود و اشکالی از برده داری، به ویژه نسبت به اسرای جنگی، در این سرزمین برقرار بود. البته به گواه تاریخ، هیچ گاه شدت برده داری در ایران زمین، همپای دیگر کشورها و امپراتوری ها نبود. این امر، تا حد زیادی برخاسته از جهان بینی ایرانیان بود که بیش از تکیه بر استثمار دیگران و میل به ثروت اندوزی، به رعایت حقوق فردی و اجتماعی انسانها و سرلوحه قرار دادن اندیشه و گفتار و کردار نیک تاکید داشت. نمونه بارزی از این تفاوت، در اسناد و شواهد به جای مانده از نحوه ساخت اهرام مصر و معابد میان رودان به دست بردگان و شیوه ساخت تخت جمشید به دست کارگرانی با مزد و پاداش معین، به روشنی قابل مشاهده است.

برده داری در آغاز عمدتا از طریق پیروزی در منازعات و جنگ ها و به کار اجباری گماشتن شکست خوردگان و اسرا اتفاق می افتاد، ولی به تدریج، با گسترش مناسبات اجتماعی میان افراد و جوامع، به تجارتی رسمی بدل گشت و تجارت برده و برده داری، در سراسر جهان اعتبار یافت. بردگان به مایملک اربابان خویش تبدیل شدند و امکان هر گونه بهره کشی از آنان، از کار اجباری و بی مزد گرفته تا سوء استفاده جنسی و امکان خرید و فروش ایشان، برای اربابان فراهم گشت.

تجارت برده و برده داری به اندازه ای پر سود و دارای مقبولیت اجتماعی بود که به آب انداختن کشتی های بزرگ و پر هزینه و به جان خریدن مخاطرات پر شمار سفرهای دریایی بین قاره ای برای انتقال بردگان، توجیه اقتصادی می یافت.

اگرچه برده داری در تمامی قرون و اعصار و در سراسر جهان رواج داشته، لیکن یکی از شدیدترین و فجیع ترین اشکال آن طی سده های اخیر در قاره آمریکا اتفاق افتاده است. گسیل بردگان به قاره آمریکا از سده پانزده میلادی و با دستیابی اروپائیان به قاره جدید آغاز شد. اروپائیان، برده های سیاه پوستی را که از تاجران برده در غرب آفریقا خریداری می کردند، از طریق اقیانوس اطلس به قاره آمریکا منتقل می نمودند تا از نیروی کار رایگان ایشان در معادن و کشتزارهای وسیع دنیای جدید بهره ببرند.

با آنکه تجارت بین المللی برده در سال 1808 میلادی ممنوع شد، ولی تجارت داخلی بردگان تا اواسط قرن نوزدهم در بسیاری از ایالات آمریکا عملا ادامه داشت. صدور فرمان لغو برده داری توسط آبراهام لینکلن، رئیس جمهور وقت ایالات متحده در سال 1860، موجب خروج ایالت های جنوبی آمریکا از اتحاد با ایالت های شمالی و بروز جنگ داخلی در آمریکا گردید. ایالت های جنوبی که اقتصادشان مبتنی بر کشاورزی بود، وابستگی شدیدی به نیروی کار بردگان داشتند و لغو برده داری را بر نمی تافتند. در نهایت، با شکست نیروهای جنوبی و تصویب متمم سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا در سال 1865، برده داری رسما در آمریکا ملغی شد، ولی خاطرات تلخ و غیر انسانی آن، به عنوان لکه ننگی بر دامان بشریت باقی مانده و خواهد ماند.

 

برده داری در ایران:

در ایران باستان، برده داری عمدتا معطوف به بکارگیری اسرای جنگی، نظیر سربازان یونانی و رومی اسیر شده در نبردها و استفاده از نیروی کار و مهارت ایشان در ساخت و سازها و امور فنی بود و برده داری و تجارت برده، به شکل کلاسیک خود، بدانگونه که در دیگر کشورها و امپراتوری ها رواج گسترده داشت، شایع نبود؛ ولی در دوره اسلامی و با نفوذ فرهنگ عربی در این سرزمین، تدریجا برده داری و تجارت برده در ایران نیز گسترش یافت. البته از چند هزاره پیش، برده داری و تجارت برده در غرب و مرکز آسیا رواجی کامل داشت و تاجران آفریقایی، عرب و اروپایی، به شیوه های قدیمی و سنتی، بردگان سیاه پوست آفریقایی را علاوه بر دیگر مناطق جهان، در این نقاط نیز به فروش می رساندند. از قرن نهم میلادی، مسیر دریایی اقیانوس هند نیز جهت تجارت برده مورد استفاده این تاجران قرار گرفت. تقریبا تمامی کشورهای خاورمیانه، حاشیه خلیج پارس و آسیای مرکزی نظیر عربستان، عمان، یمن، عراق و هندوستان، سابقه ای طولانی در برده داری دارند و این پدیده ناپسند اجتماعی، عمدتا طی دوره تسلط خلفای اموی و عباسی و سلاطین ترک تبار، در ایران زمین نیز گسترش یافت.

توجه به این نکته ضروری است که بردگان در ایران، صرفا سیاه پوست نبودند و سپید پوستانی نیز از ناحیه قفقاز و مناطقی همچون گرجستان، چرکس و ارمنستان، طی سده های اخیر، جهت اشتغال در امور مختلف، از خانه داری گرفته تا مناصب کشوری و لشگری، به اجبار به ایران آورده شده اند. همچنین باید توجه داشت که تمامی سیاه پوستان ساکن ایران، از اعقاب بردگان نبوده اند و برخی از ایشان، صنعتگران و کارگرانی ماهر بوده اند که به جهت بهره مندی از فرصت های شغلی بهتر، به ویژه در حوزه هایی همچون نجاری، کشتی سازی، صیادی و ملوانی، به ایران مهاجرت نموده اند.

نخستین قانون ضد برده داری در ایران، در سال 1848 میلادی و در زمان پادشاهی محمد شاه قاجار تدوین شد، ولی این قانون تا پایان دوره قاجاریه عملا به موقع اجرا گذاشته نشد. البته در نتیجه جنگ های ایران و روسیه و عقد قرارداد ترکمانچای و گسترش حاکمیت و نفوذ روسیه بر صفحات شمالی ایران، برده گیری از میان گرجیان، ارمنیان و چرکسی ها تقریبا متوقف شد و خرید و فروش برده به سیاه پوستان زنگی (اهل زنگبار)، حبشی (اهل حبشه / اتیوپی، سومالی و سودان)، نوبیایی، مومباسایی و امثالهم که توسط برده فروشان عرب از منطقه خلیج پارس به ایران وارد می شدند، محدود گشت. نهایتا، به موجب ماده واحده ای که در هجدهم بهمن 1307 خورشیدی طی لایحه ای دو فوریتی در مجلس شورای ملی وقت به تصویب رسید، برده داری به طور رسمی در ایران ملغی شد.

 

تاثیر آفریقایی تبارها بر فرهنگ ایرانیان:

آفریقایی تبارهای سیاه پوست ساکن ایران، به سبب جایگاه ضعیف اجتماعی ناشی از بردگی، هیچ گاه تاثیری به سزا بر فرهنگ ایرانیان نگذاشتند؛ با این وجود، سنت هایی همچون مراسم "زار" که نوعی مناسک مبتنی بر خرافات جهت بیرون راندن به اصطلاح بادهای مسبب امراض از وجود بیماران روانی است و همچنین موسیقی بندری که تاثیر فراوانی از موسیقی آفریقا گرفته، ریشه در فرهنگ آفریقایی دارند و از یادگاران ایشان در این کشور هستند.

 

مراسم زار:

مراسم زار، طی تشریفاتی ویژه و توسط بابازار یا مامازار که دارای تخصص و تجربه فراوان در این حوزه هستند، اجرا می شود. باورمندان به این مناسک، ارواح‌ و جن ها را به‌ صورت‌ باد مى‌پندارند و معتقدند‌ هر بادی،‌ جنى‌ دارد که‌ با آن‌ به‌ درون‌ جسم‌ آدمیزاد مى‌ رود و او را تسخیر یا هوایى‌ مى‌کند. ایشان‌ جن‌ بادهای‌ خطرناک‌ و موذی‌ و آسیب ‌رسان‌ را "مَضِرّاتى‌" مى‌نامند. به‌ عقیده اهل‌ هوا، شخص‌ مُسخَّر باد یا بادزده، اختیارش‌ را از دست ‌مى ‌دهد و به‌ بیماری‌ دیوباد یا همان جنون‌ و دیوانگى‌ دچار مى‌شود و به‌ صورت‌ مَرکب‌ باد در مى‌آید. اهل‌ هوا، این‌ بیماران‌ را هوایى‌ و بادهای‌ سوار بر مرکب‌ یا بیمار را به زبان‌ سواحیلى‌ "په‌ په‌" و به زبان عربى‌ "هُبوب‌" مى‌نامند. راه درمان این بیماران، برپایی مجلسی است که با ساز و آواز و قربانی دادن و اجرای رقص و صرف خوراک های ویژه و بکارگیری ابزار و آلات مخصوص همراه می باشد. این مراسم گاهی دو، سه و بعضا حتی تا ده یا دوازده روز به طول می انجامد. سیزده زار معروف در سواحل جنوب ایران با نام خاص خود شناخته شده‌ هستند. هر کدام از ایشان، یک افسانه و سابقه تاریخی دارند؛ حتی ملیت آنها که می تواند عربی، هندی یا سواحیلی باشد، شناخته شده ‌است. اغلب، سیاهان و جاشوان و فقرا گرفتار باد می‌شوند. اهل هوا یا اهل زار یا زاری، مجموعه پراکنده و گسترده ای از انسان‌های هر منطقه را پوشش می‌دهند که به واسطه همین بادها به هم متصل و یا به عبارتی، خویشاوند هستند. در مراسم زار، دو ساز کوبه‌ای به نا‌م های کسر و دهل به همراه آواز نواخته می‌شوند. گاهی هم تعداد بیشتری از این سازها (معمولا یک کسر و دو دهل) مورد استفاده قرار می گیرند. بادها با موسیقی به مهر می‌آیند و بابا یا ماما زار، به ‌تدریج به هویت باد پی می‌برند و باد نام خود را فاش می‌کند. پس از این، مراحل بعدی درمان امکان ‌پذیر می‌شود. در صورتی ‌که خواسته‌های باد برآورده شوند، باد "زیر" شده و بیمار را آزار نخواهد داد؛ ولی مرکب خود را که همان بیمار است، کاملا رها نمی‌کند. درمان بیمار با مراسم زار، موقتی است. در واقع، کسی که به جرگه اهل هوا می‌پیوندد، در مدت عمر خویش به دفعات گرفتار باد می شود و نیاز به اجرای مجدد مراسم دارد. اگر هم بیمار با اجرای این مراسم درمان نشد، رهایش می کنند تا خود از دنیا برود.

 

موسیقی بندری:

سیاه پوستان آفریقایی تبار، در طی دوران بردگی، از تقریبا تمامی آزادی های انسانی و امتیازات اجتماعی بی بهره بودند و امکان پرداختن به هنر و دیگر جلوه های حیات معنوی را نداشتند. شاید آواز و موسیقی که بردگان سیاه در حین کار یا زمان استراحت، برای تسکین آلام جسمی و روحی خود و هم بندانشان اجرا می کردند، تنها راه بروز و ظهور عواطف و احساسات ایشان بود و پیوند آنان با سرزمین اسطوره ای مادری و آرزوی آزادی و رهایی از زنجیر گران بردگی را برایشان زنده نگاه می داشت.

از زمان لغو برده داری و آزادی نسبی سیاهان در جوامع، برخی از سبک های مشهور و پر طرفدار موسیقی جهان همچون جاز و بلوز و هیپ هاپ توسط سیاه پوستان ابداع شدند. این سبک های موسیقی، یا ریشه در موسیقی آفریقایی دارند و یا با تاریخ اجتماعی و سوابق بردگی سیاه پوستان عجین هستند و بسیاری از مظاهر فرهنگ آفریقایی و ستم های دوران بردگی و خشم فرو خورده سیاهان از مظالمی که در طول تاریخ بدیشان روا داشته شده، در آنها نمودار است.

در سواحل جنوبی ایران و جزایر ایرانی خلیج پارس نیز که محل اصلی استقرار سیاه پوستان ساکن ایران محسوب می شوند، از تلفیق موسیقی ایرانی و عربی و آفریقایی، سبکی از موسیقی پدیدار شده که تحت عنوان موسیقی بندری شناخته می شود و به سبب ویژگی های منحصر به فرد خود، طرفدارانی پر شمار دارد.

موسیقی بندری، نوعی موسیقی شاد و ریتمیک است که معمولا با استفاده از سازهای کوبه ای نظیر تومبا و تمپو و نیز سازهای بادی نظیر نی انبان اجرا می شود.

در خوزستان عمدتا از سازهای نی انبان، سنج، دمام، دهل، عود، داربوکا، نی عربی، کاسوره، دف عربی، دف، تومبا، بانگ و بینگو برای نواختن موسیقی بندری استفاده می شود.

در بوشهر بیشتر سازهایی همچون لیوای بوشهری، نی انبان، عود، سنج، دهل، دمامو، کاسوره، نی جفتی و بوق را به کار می برند.

در هرمزگان نیز معمولا سازهای کوبه ای دهل (دارای صدای بم)، پی په (دارای صدای میانه) و کسر (دارای صدای زیر)، کونگا، بونگو، جهله یا همان کوزه با سه نوع صدا، شامل جمالی با صدایی بم، جهله با صدایی میانه و گلوک با صدایی‌ زیر، داربوکا، سما، تخته و لیوا (که سازی اصالتاً آفریقایی است)؛ سازهای زهی عود، چنگ (یا قیچک با کوکی خاص) و کورا (که این نیز سازی اصالتا آفریقایی است)؛ و سازهای بادی سورنا و جفتی برای اجرای موسیقی بندری مورد استفاده قرار می گیرند.

 

 

 

 

گردآوری و تنظیم:

فرید نوبخت حقیقی

 

به سفارش سایت هزارک

موسسه فرهنگی رادنواندیش

عکی تیتر: ایلنا

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: