هزارک - مَ دور سَرین کوران مَنِند؛ دارا پَ خُشک بُرا مَبَند؛بی بُندَرِزامات مَبو؛ نوک کیسَگه واما مَکََن
((دررودخانه ای که سر چشمه اش دور است مَنشین؛ هیزم ها را با طناب خشک مبند؛ کسی که نمی شناسی داماد او مباش؛ کسی که تازه به دوران رسیده از او قرض مگیر))
گَرا دوبَر گَر نَبی نوک بَندَگا زَرنَبی
((کسی که به بیماری گر مبتلا شده دوباره مبتلا نمی شود؛ کسی که از اول دارای نداشته باشد پول دار نمی شود))
زامات نوکن وسوگ گَنوکن باد شش ماه رتوکن
کسی که تازه داماد باشد مادر زنش به او احترام می گذارد ولی بعد از شش ماه سر وصدا می کند))
پیرَ کَپوت رامَگ نَبی
((کبوتر پیر رام نمی شود))
نوکر یاری سر گاری
((کسی که با نوکر همراهی کند سرانجام از بین می رود))
وتی چیزا کاحم کن همسایگا دزمَکَن
((از مال خودت مواظبت کن به همسایه ات تهمت دزدی مزن))
فلانی دولُکن په هوا پُلَ کنت
((کسی که با چیز کم هوایی می شود))
پَ یک مَن آپ آشنای کَنت
((ثروت کمی اگه داشته باشد مغرور می شود))
کورا بوی گوه وتَ نَبی
((کور اگه نمی بیند بویش می شود))
گوه هروحد صاحب وتی کُشت چه در بِییت چه در مَییت
((مدفوع وقتی صاحبش را کشت چه بیرون بیاد چه بیرون نیاد))
نَرمین بوت بَد تِر وا
((از کسی که نرم است بیشتر بترس))
اُشتر بو دور بِچارخر مَبو نزدیک مَچار
((مانند شتر دور بین باش مانند خر نزدیک بین مباش))
اسپانش نال جَت کَژوک گُشت مَنا هم گُل میخی جَنت
((اسب ها را نال زدند حشره گفت یک گل میخ به من هم بزنید))
خرا یک بَری پادی مَ مُوشکی هدونگی رپتَ دِگه بر پَ اودا نَرو
((خر یک بار پایش داخل سوراخ موش رفته دوباره از آن راه نمی رود))
تُهی که پَ زمین کَپت دگه پَ دپ کَنگ نَبی
((آب دهان که به زمین افتاد دوباره نمی شود تو دهان کرد))
خرا دی پَ کریه وتِ نند گری
((خر خود را بده کرایه خودت بشین گریه کن))
کَپتَگَن کوه جَه جَتَ جُمپان
((کوه های بلند پایین افتادند تپه ها از جا بلند شدند))
جَکُ بیدُ حت میوه دار نَبی؛ سواریپَ کوه تلار نبی؛ آ جاه که آپ هَ دگار نَبی؛ جَنین چوک جاها نِشار نَبی
((جک، بید وحت میوه دار نمی شوند؛ داخل کوه سواری نمی شود؛ جای که آب هست زمین نیست؛ جای دختر را عروس نمی گیرد))
دُوگی نَوارتَ لاپی نَرودینتَ
((دوغ نخورده شکم بزرگ نکرده))
سیرک وپیمازِ نَکشتَ دیگِ آچار نَبی؛ پَ دِگَ مَرد کشارا لیدات بار نَبی
((سیر و پیاز نکاشتی دیگت خوشمزه نمیشه؛ برای کشاورزی دیگری شترت بار نمیشه))
هر کسا واکن یک پَلی کَشَگ ؛ مُشکِلن پَل وپادَگه دارَگ
((هرکسی می تواند یک بار شخم بزند اما نگهداری از باغ مشکل است))
یَک کورت دو کورت آساننت کاران مُشکین سِچکاننت
((کارهای آسان را هر کسی میتواند انجام دهد ولی کار مشکل را هر کسی نمی تواند انجام دهد))
مُشکلین کاران ریش کَماشا پیسَرکَنِت
((کارهای مشکل از ریش سفیدان کمک بگیرید))
سانگ هما هنت که تری و ناکوی پوسَگِنت
((همان پیوند خوب است که داماد پسر عمو و پسر عمه عروس باشد )
پَ مَنی سانگا میر بلوچ بوته پَ مَنی پیوندا بِزرگینا
((با هم فامیلی من میر بلوچ شدی با پیوند بزرگ من))
چَ پَچارین ماتا حَسَدی بَچ نَبی ؛چَ لاغر و لیگارین پِتا گران نازین جِنِک
((از مادران بی انظباط پسران خوب بدنیا نمی آید؛ از پدران بی انظباط هم دختران خوب بدنیا نمی آید ))
بانی نَبَستَگُ بادگیر بندی
((کسی که هنوز سقف را نزده می خواهد بالکن را ببندد))
جاهی نَکُتَگ جولاهِگن کَنت
((کسی که هنوز نرسیده همه چیز را صاحبی کند ))
همی نانا پَ نرخ گندم وا نزانت که ذرت پَ گُت گی
((هر نانی را مثل گندم می خورد نمی داند که ذرت در گل گیر می کند))
فلانی تَخته مَسجدن نی سوچَگ بی نَی دوردَیَگ
((فلانی تخته مسجد است نه سوزانده می شود نه می توان دور انداخت ))
هر کَس مَچاری بارا هم تَنگی مَ لَدی بارا تَحکیک کَپی مَ گارا
((هر کسی که به عاقبت کار توجه نکند حتماً به مشکل بر می خورد))
زامات اگَه زرین بالشتی تکیه پَ بالادی مَدَی
((داماد اگر فامیل هم هست ولی زیاد به او اعتماد نکن))
مَنگَلیک سَختی نَهنت؛ کوسیچ رزانی نَهنت ؛زامات حصمی نَهنت
((النگو زیور آلاتی نیست؛ کدو ظرفی نیست؛ داماد هم فامیل نیست))
چَمی سرومِگ کَنت چَمی کَنجَل
((یکی را بیشتر دوست دارد یکی را کمتر))
چَم نَهنت مِچاچِنت دخت نَهِنت نِشارنت
((جای چشم را مژه نمی گیرد وجای دختر را هم عروس نمی گیرد))
زامات پوزن اگه لمپین هم ببوبُرَگ نَبی
((داماد مثل بینی است اگر کثیف هم باشد نمیشه آنرا ببریم ))
گوکی که شیر دا لَگَتی وَشنت
گاوی که شیر بدهد لگد هم بزند مشکی نیست))
شَپ تَهار ماهین؛جَن تَهار دیمین؛ گوک جَنوکین؛ لید مَرد وارین کسمَت مَبا هِچ مَردا مُسلمانین
((شب تاریک؛زن بد اخلاق؛ گاو زننده ؛شتری که آدم می خورد نصیب هیچ مرد مسلمانی مباد))
رَندا سار کُتَ نادانا گوکی بَستَ مَ کاهدانا
((نادان دیر متوجه شده و گاو را جای بسته که علف زیاد است))
ماشی رَپتَ پَ سَرا گوکی داتَ پَ خَرا
((عقل از سرش رفته گاو را عوض کرده با الاغ))
لَهمین گَردِنا زَحم نَبُری
((گردنی که نرم باشد شمشیر آن را نمی برد))
وَتی وان پَش کِنزَگ وپیش کِنزَگ عیبی نَهِنت
(( سر سفره خود از خورد اگر دست بکشی ودوباره شروع کنی عیبی نیست))
لَشکَر گَندی کَمان یاد کَنت
((وقتی که لشکر را می بیند کمان را یاد می گیرد))
جاهی نَوَپسی که آپی چِیر تَلی
((جای نمی خوابد که آب زیرش بیاید))
مور اور چَرپی رو سَگَک او شیرنی
((مورچه روی چربی می رود و روی شیرنی
هَما وان وا هَمه وان ریهی
((کسی که نمک نشناس باشد))
پَ حَلوا حَلوا دَپ شیرن نَبی
((با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمی شود))
اَی هی هی جِنجِشکانونن بِتورستین کُنجیتُ سر بانان نَکِشت
((اگر از هی هی گنجشکان می ترسیدم کنجد را سر اتاق ها نمی کاشتم))
هوری که سر شَپی نَگوارتَ آخر شَپ نَگواری
((بارانی که اول شب نباریده آخر شب هم نمی بارد))
حَنسَگا وَتی ماس کَن پَرزونَگا وَتی گوهار
((سخاوت کن تاهمه مردم خواهرو برادرت شوند))
منبع: سایت روستای شگیم