هزارک - مراسم باران خواهی از آیبن های رایج در مناطق مختلف ایران است. هنگامی که برای مدت طولانی در یک منطقه باران نبارد و زندگی و کشت و زرع ساکنین آنجا را مختل کند، مردم مراسمی به نام مراسم باران خواهی اجرا می کنند تا رحمت الهی دوباره بر آنها نازل شود.
در همه ایلات کهن و ریشه دار لر اعم از لر بزرگ؛ لر کوچک و لرمیانی (مینحایی) آیین ها و سنت هایی وجود دارد که دارای ریشه های عمیق تاریخی و بنا بر ضرورت های اعتقادی؛ فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جوامع عشایری مذکور در طی قرن های متمادی شکل گرفته اند.
ریشه های تاریخی بسیاری از این آیین ها به دوران تمدن عیلام باز می گردد.
بر اساس متون کشف شده، مردم عیلام باستان که در سکونتگاه امروزی قوم لر می زیستند مراسماتی برای بارانخواهی انجام میدادند، این آیین ها در اعتقاد برآورده شدن نیاز بندگان به رفع خشکسالی بر اساس رحمت پروردگار دلالت دارد. هنوز هم در میان ایلات مختلف لر به صورت رسمهای مختلفی در هنگام کم بارانی و خشکسالی پابرجاست. از جمله دلایل این تداوم فرهنگی را میتوان به قرارگیری در جغرافیای قدیم عیلام باستان و پایبندی به اعتقادات کهن متاثر از این تمدن پر رمز و راز دانست.
در میان لرهای استان ایلام آیین های باران خواهی به این گونه است که: دستهای از زنان مشک آب را با دعاهای طلب باران و به نیت این که باران ببارد از چشمه پر میکردند و به صورت گروهی با خواندن دسته جمعی اشعاری در طلب باران؛ به خانهها ساکنان روستا میبردند و آب را با ملاقه یا کاسه کوچکی میفروختند. این دسته از زنان شامل هفت زن میشدند که با همدیگر ضمن خواندن دعاهای خیر و نیت برای بارش باران مشک آب را پر میکردند. سپس یکی از زنان که مشک آب را بغل میگرفت و بقیه زنان پشت سر وی راه میافتادند و باهم و آهنگین جملات «وی وه دوشم وی وه دوشم»” در جواب همنوا بهصورت دسته جمعی میخواندند «واران نیه ئاو فه روشه م» به هفت خانه با نیت باران سر میزدند و به هرخانه ای یک ملاقه آب میدادند.
در این آیین که برای طلب باران و باران خواهی بود زنان به هفت خانه سر میزدند و ضمن خواندن جملات ذکر شده به صاحب خانه یک ملاقه آب میدادند. صاحبخانه نیز برای آمدن باران دست به دعا برمیداشت این مراسم تا سر زدن به هفت خانه ادامه مییافت. این مراسم جنبه نمادین فراوانی در آن دیده میشود. اول زن که نماد آفرینندگی و پاکی و زایش است. دوم عدد هفت که جنبه نمادین دارد. مشک آب که آن را هم میتوان از جنبه اسطوره با آب و باران مرتبط دانست). ملاقه که ظرفیت آن کمتر از یک لیوان است خود نمادی از کمبود آب است. دیگر موضوع نمادین در این آیین فروختن آب است که جنبه نمادین داشته حاکی از خشکسالی و کمبود شدید آب برای گذران زندگی خود و دامهایشان بوده است بهویژه اگر در نظر بیاوریم که آب همیشه مادهای حیاتی بوده و به علت ارزش و تقدسی که در میان آنها داشته هیچگاه خرید و فروش نمیشد.
مردم ایل بزرگ لر شوهان در هنگام خشکسالی و در جهت نزول باران مراسمی چون مهره آبی در فطیره قرار دادن (نان محلی)، آیین باران خواهی را انجام میدهند.
در این آیین، مهره آبی در فطیره (یک نوع نان محلی) قرار می دهند. شیوه اجرای این مراسم به این شکل است که یکی از زنان مورد اعتماد روستا خمیری (فطیر) درست میکند و در هنگام پخت نان یک مهره آبی را در آن قرار میدهد و نان در میان بچهها تقسیم میکند، مهره در نان هرکدام از بچهها بود بقیه او را کتک میزنند. در این هنگام یک مرد مسن روستا پیش بچهها آمده و میگوید او را کتک نزنید و بیایید برای آمدن باران دعا کنیم. در آخر یک فرد هورهخوان (آواز باران)، در جهت نزول باران شروع به آوازخوانی میکند.
یکی دیگر از آیبن های باران خواهی در میان ایلات لر بزرگ گاوربایی (گاو روانکی) است. در این آیین زنان یک آبادی جمع میشوند و تصمیم میگیرند که به آبادی دیگری رفته و گاوهای آنان را بربایند. در هنگام این کار با زنان آن روستا درگیر میشوند و در این هنگام یک زن گیس خود را گرو میگذارد که باران ببارد، یکی دیگر از این آیبن ها در میان لرهای استان ایلام مراسم هه و دوشم است.
وقتیکه باران به وقت خود نبارد، کتری پر از آب را به دست یک بچه میدهند و آن بچه به همراه بچههای روستا در سیاهچادرها میرود و با صدای بلند فریاد میزند: «هه ودوشم، هه ودوشم» و دیگر بچهها میگویند: «واران نیه آو فروشم» (باران نیست آب میفروشم) و به صاحبخانه آب میدهند.(۱)
در میان لرهای بختیاری آیین باران خواهی کله کوسه است در اجرای آیین کَله کوسه یک نفر به عنوان کوسه انتخاب میشود. کوسه نمادی از عدم باروری بود. کسی که مو و ریش نداشته باشد. ریش و مو نمودی از رویش است (همان گونه که در ادبیات عامه به مو و سبیل که نشانههایی از پایبندی به قول و وعده بوده است.) از آنجا که کوسه فاقد این نشانهها بود مورد تقبیح قرار میگرفت. او کلاه نمدی (شب کلاه) و دو لنگه گیوه را به عنوان شاخ در دو طرف آن میبست و زنگولهای به گردن آویزان میکرد.
جارو را به عنوان دُم به خود میبست، یک کوردین میپوشید، با ادا و اطوار خاصی میپرید و در کوچهها و فضای روستا راه میرفت، بچهها به دنبال او و شعر هارهارهارونک/ خدا بزن بارونک گندمها زیر خاکن/ از تشنگی هلاکن سر میدادند. البته این شعر در بین اقوام مختلف با گویش متفاوت خوانده میشود امادر ساختار معنایی همان مفهوم را دارد.
سپس به در هر خانهای که میرسید صاحبخانه ابتدا آب بر روی فرد (کوسه) میریخت که نمادی از طلب باران بود. یعنی قصد بارور شدن دارد. (نشان از تمثیل و نماد که گویی به زمین خشک آب ریخته تا بارور شود) و بعد به او هدیه میدادند که عمدتا آرد بود. سپس آردها را جمع میکردند.
در پایان شب آردها را خمیر میکردند و به شکل گِرده درمیآوردند. فقط باید به طور پنهانی درون یکی از گِردهها سنگ میگذاشتند. سپس آن را میپختند و در پایان سهم هر فردی که میشد شروع به کتک زدن آن شخص میکردند تا یک نفر آن فرد را ضمانت میکرد و در زمانی که اعلام میکند باران بیاید. در غیر این صورت آن شخص مجازات میشد.
آیین( برد بارون) سنگ های باران زا ـ در امامزاده شاه قطب الدین شهرستان اندیکا انجام می شود.
برای اجرای این آیین در موقعیت خشکسالی ابتدا مریدان امامزاده شاه قطبالدین از همان روستا و شهرهای همجوار به سوی امامزاده مُشرَف شده و از فرزند بزرگ درخواست میکنند تا مراسم بارانخواهی را اجرا کنند. پس از پذیرفتن تقاضا، همه اهالی منطقه و مهمانانی که از راه دور و نزدیک حضور پیدا کردهاند، برای برگزاری مراسم در روز معینی به صورت دستهجمعی با به دست گرفتن قربانی (گاو، گوساله یا قوچ فربهای) به سرپرستی یکی از فرزندان سادات به سوی امامزاده و محل ذبح یا قربانگاه حرکت میکنند.
محوریت اصلی در اجرای این آیین، سه قطعه سنگ استوانهای در سه اندازه است که هر کدام نماد عناصری چون «باد»، «طوفان» و «باران» است. سنگها را از امامزاده خارج کرده، ابتدا با آب، غسل داده تا پاک و عاری از آلودگی شوند، آنها را رو به قبله قرار داده و دو رکعت نماز حاجت به صورت جماعت میخوانند. سپس عمل ذبح توسط متولی که فرد پاک و قابل احترامی است، انجام میشود. سنگها را به حالت افقی قرار داده و قربانی را روی آنها ذبح میکنند تا به خون آغشته شوند. سپس سنگها را در خون قربانی میغلتانند و دعا میخوانند و فرد مورد نظر نیت میکند که به عنوان مثال تا ده یا پانزده روز دیگر باران ببارد و این را به مردم اعلام میکند.
با پایان یافتن این مراحل، سنگها باید از جهت قبله خارج شوند؛ زیرا برخی بر این باورند که بر اثر ماندن سنگها در جهت قبله با بارش باران سیل جاری خواهد شد. پس از آن دوباره دو رکعت نماز با نیت «نماز شکر» به صورت جماعت به جا آورده میشود. در پایان مراسم نیز سنگها را شسته و به محل مخصوص خود در مکان امامزاده انتقال میدهند. همچنین در این مراسم برخی از مردم با توجه به توان مالی خود پول نقد، گوسفند یا هدایی دیگر برای متولی نذر کرده و به او تقدیم میکنند.
آیین باران خواهی( هدرسه) در میان لرهای جنوبی
چنانچه به هنگام و موسم فصول پاییز و یا زمستان به موقع و به میزان مناسب و مکفی باران نباردو احتمال خشکسالی و بی آبی باشد آیین هدرسه در ممسنی و مشابه. این آیین در بین لرهای یاسوج برگزارمی گردد.هدرسه طلب باران از خداوند است.
شیوه اجرای هدرسه:
معمولا در اوایل شب، عده ای نوجوان و جوان و گاها چند نفری هم افراد میانسال دو پاره سنگ که در کف دستشان جای بگیرد بر می دارند و در روستا و مال و آبادی راه می افتند و جلوی خانه های اهالی آبادی می روند و با گفتن :
هدرسه و ی هدرسه،خدا بزن ترگسه.
بدینوسیله ازخداوند طلب باران و از صاحب خانه ها تقاضای آرد می کنند.
در این موقع افراد صاحب خانه که گروه و دسته هدرسه خوان جلوی خانه اش تجمع کرده ، یک کاسه یا یک پیاله آب به نیت بارش باران ، به سر و روی افراد هدرسه خوان می پاشند و دراین هنگامه گروه باهم می خوانند:
اوشه دادی -آردشه بده.
که نهایتا صاحب خانه پیاله ای آرد به فردی از اعضای گروه که مسئول جمع آوری آردهاست می دهند.
و به سمت خانه ای دیگر حرکت می کنند.اما اگر خانه ای آب ریخت و آرد نداد به اعتراض می خوانند:
حونه ای که خشکِ خشکه-پرش گی تیله مشکله.
یا حونه تنگ وتاریک-پرش موری سرباریک.
و نهایتا گروه هدرسه خوان بعد از جمع آوری مقداری آرد و هدایا در خانه یکی از اهالی آبادی جمع می شوند هدایا را به مغازه دار می دادند و خرما می گرفتند و در یکی از خرماها ریگی می گذاشتند و به نزدیکی چشمه یادنهر آب یا گودال آب ( برم ) می رفتند. این گلوله نصبب هرکسی می شد او را در چشمه یا نهر آب می انداختند.
۱ـآیین های باران خواهی در ایران رائد ناصریفر معاون میراث فرهنگی ایلام
منبع: رویش زاگرس/محمدرضا مکوندی