هزارک - *مقدمه:
ادوارد گرانویل براون که یکی از بزرگترین و شناخته شده ترین خاورشناسان و ایران شناسان جهان است، در سال 1862 میلادی در انگلستان به دنیا آمد. او در طی دوران تحصیل در مدرسه، به زبانهای شرقی علاقه یافت و در سال 1882 میلادی، زمانی که تنها بیست سال سن داشت، برای فراگیری بیشتر زبان ترکی به قسطنطنیه سفر نمود، ولی در آنجا مجذوب ادبیات، تصوف و عرفان ایران شد و تصمیم گرفت برای آشنایی بیشتر با سرزمین شعرای بزرگی چون فردوسی و سعدی و مولوی و حافظ، به ایران سفر کند. در نهایت، او در سال 1887 میلادی به آرزوی خود رسید و در دوره قاجاریه و مقارن با سلطنت ناصرالدین شاه، به ایران سفر نمود. وی تا پیش از ورود به ایران، زبان پارسی را کاملا آموخته بود و می توانست با تمامی طبقات مردم ایران حشر و نشر نماید و حتا با علمای روحانی، در باب موضوعات ماوراءالطبیعی نیز گفتگو کند.
ادوارد براون، زندگی و پژوهش های خود را وقف ایران و اوضاع اجتماعی، سیاسی و ادبی آن نمود. از همین رو، بخش عمده ای از آثار او مربوط به ایران است که از مهمترین آنها می توان به کتاب های "تاریخ ادبیات ایران" (در چهار جلد)، "تصوف در ایران"، "تاریخ انقلاب (مشروطه) ایران"، "مطبوعات و ادبیات جدید ایران" و نیز سفرنامه او به ایران با عنوان "یک سال در میان ایرانیان" که در این نوشتار به بررسی آن خواهیم پرداخت، اشاره کرد.
ادوارد براون در سفرنامه خود با دقت و ظرافت به توصیف روحیات ایرانیان می پردازد، ولی نظر به علاقه وافری که به ایران و ایرانیان دارد، هرگز نقاط ضعف و عیوب ایشان را برجسته نمی سازد و در هر فرصتی، به ذکر صفات نیک ایرانیان مبادرت می ورزد.
ادوارد براون تا سال 1925 میلادی که چشم از جهان فرو بست، به تلاش خود در راستای معرفی فرهنگ و ادب ایران و ایرانیان ادامه داد و از این حیث، نزد اصحاب دانش و ادب ایران، از جایگاهی ممتاز برخوردار است.
از نکات بسیار مثبت ادوارد براون و سفرنامه اش این است که بر خلاف برخی سیاحان که در سفر خود به ایران، مقاصدی سیاسی یا اقتصادی را در نظر داشتند و به همین مناسبت، بیشتر با حاکمان و درباریان نشست و برخاست می نمودند، او بیشتر به دنبال آشنایی با جامعه و مردمی بود که شعرا و عرفای بزرگی از میانشان برخاسته اند و لذا، تلاشش عمدتا معطوف به شناخت روحیات و زندگی معنوی ایرانیان بوده است. در ادامه، به ذکر نکاتی از سفرنامه او که متضمن خلقیات، آداب و رسوم و سبک زندگی ایرانیان است، خواهیم پرداخت.
*مواجهه با نخستین نظر یک فرد اروپایی درباره ایرانیان:
براون در اوایل سفرنامه خویش به ملاقاتی اشاره می کند که در راه سفر به ایران و در شهر طرابوزان با یک معدن شناس بلژیکی داشت. بنا بر گزارش براون، فرد بلژیکی مزبور عنوان نموده بود که تمامی ملل دارای معایب و محاسنی هستند، ولی در ایرانیان هیچ صفت پسندیده ای وجود ندارد و بزرگترین عیب آنان را نیز متفاوت بودن ظاهر و باطنشان برشمرده بود. طبعا، شنیدن چنین سخنانی، برای براون که در آن هنگام هنوز به ایران پای نگذاشته بود و ایران و ایرانیان را عمدتا از روی اشعار امثال سعدی و حافظ می شناخت و قضاوت می نمود، بسیار تکان دهنده بوده است. با این وجود، او متانت خویش را در برابر سخنان آن معدن شناس حفظ و به بیان این جمله که "شنیدن این سخنان، تولید دلسردی می نماید"، بسنده می کند.
*کنجکاوی ایرانیان نسبت به خارجیان:
براون در سفرنامه اش عنوان می دارد بر خلاف ترک ها (شهروندان مملکت عثمانی در آن روزگار) که نسبت به تردد ما بی تفاوت بودند، "ایرانی ها به هر نقطه که پا می گذاشتیم، با کنجکاوی مخصوص راجع به ما تحقیق می کردند و می خواستند بدانند از کجا می آییم و به کجا می رویم. در ایران، مردم تا وقتی که تحقیقات کامل راجع به هویت و مقصد مسافر و مخصوصا یک مسافر خارجی نکنند، آرام نمی گیرند".
این ویژگی رفتاری، تا حدودی ناشی از کنجکاوی ذاتی ایرانیان از یک سو و گرمی و مهمان نوازی ایشان از سوی دیگر است که بعضا به مداخلات نابجا هم می انجامد، ولی تاثیرات محیطی همچون مراوده کمتر با خارجیان و غریبه ها (در مقایسه با مثلا ترکان عثمانی)، به ویژه در روزگاران گذشته را نیز نباید از نظر دور داشت. اگرچه این خصوصیت رفتاری امروزه کمتر به چشم می آید، لیکن هنوز هم یک چنین کنجکاوی هایی را به ویژه در میان ساکنین شهرهای کوچک و روستاهای ایران می توان مشاهده نمود.
*پیشکش کردن:
براون در خصوص آنکه شخصی ایرانی می خواست شالی را به او پیشکش کند و در واقع قصد داشت شال را به او بفروشد، چنین می گوید:
"مسافرین خارجی که به ایران سفر می کنند، باید متوجه این نکته باشند که در این مملکت هر وقت کسی چیزی را به دیگری پیشکش می کند، اگر از حیث وضع اجتماعی و مادی مادون آن شخص باشد، منظورش فروش آن شیء است، ولی چون ایرانیان مردمی مودب هستند، صریحا نمی گویند که می خواهیم این شیء را به شما بفروشیم، بلکه می گویند که می خواهیم پیشکش کنیم. بعضی از مسافرین، این عادت ایرانیان را ناپسند می دانند و آن را نوعی تزویر برمی شمارند، در صورتی که چنین نیست و رسم ایرانیان تفاوتی با رسم بعضی از طبقات خود ما در لندن ندارد. مثلا وقتی شما در لندن سوار کالسکه کرایه می شوید و از نقطه ای به نقطه دیگر می روید، بعد از پرداخت کرایه معمول، کالسکه چی به شما می گوید آیا راحت بودید و یا به شما خوش گذشت؟ و شما می دانید که معنی آن این است که کالسکه چی از شما انعام می خواهد و ما در انگلستان از این رسم حیرت نمی کنیم. لذا حق نداریم که از اظهار ادب یک ایرانی کم بضاعت که برای فروش چیزی می گوید که قصد دارد آن را به شما پیشکش کند، اظهار حیرت نماییم".
مشاهده می شود که در این مورد نیز براون با نهایت انصاف با قضیه برخورد نموده و نه تنها از عیبجویی بیهوده پرهیز می کند، بلکه با حسن نیت، در مقام تشریح آداب ایرانیان بر می آید و این رفتار را ناشی از ادب ایرانیان می داند.
*تفاوت رفتار و معاشرت روستائیان آذربایجان و تهران:
براون در خصوص وضع معاشرت روستائیان ایران چنین گزارش می دهد:
"به طور کلی، هر چه از آذربایجان به تهران نزدیک می شدیم، وضع معاشرت مردم تغییر می کرد و بر خلاف ساکنین روستاهای آذربایجان، مردم بیشتر با ما مانوس می شدند. در واقع، طرز برخورد روستائیان نزدیک به تهران، گرمتر از روستاهای آذربایجان بود".
این نکته می تواند ناشی از این حقیقت باشد که مردم مناطق مرزی، طبعا برخورد بیشتری با خارجیان دارند و دیدن آنها برایشان چندان غیر عادی و هیجان انگیز نمی باشد، لیکن ساکنین مناطق مرکزی که کمتر با بیگانگان سر و کار داشته اند، از دیدن آنها بیشتر به هیجان در می آیند و مایل به معاشرت و حشر و نشر با ایشان می باشند.
*تخریب راه آهن بین تهران و حضرت عبدالعظیم و علت آن:
براون در بخشی از سفرنامه خود عنوان می دارد که در سال 1888 میلادی که از جنوب ایران به تهران بازگشته بود تا به وطن خود مراجعت نماید، راه آهن بین تهران و حضرت عبدالعظیم به کار افتاده بود و همه روزه قطار در آن خط حرکت می نمود. ولی گویا این دوره رونق و رواج چندان به طول نینجامید، زیرا تا پیش از پایان همان سال، مردم با تخریب برخی از تاسیسات راه آهن، جلوی فعالیت آن را گرفتند. علت این امر نیز آن بوده که یک نفر هنگام سوار شدن به قطار در حال حرکت، به زیر قطار رفت و جان سپرد.
براون در این خصوص ابراز می دارد که البته حرکت مردم عاقلانه نبوده و ایرانیان نمی بایست به خاطر بی احتیاطی یک مسافر، راه آهن را خراب کنند و از بین ببرند. او عنوان می نماید که این عمل، ناشی از نفرتی است که مردم ایران اصولا نسبت به ورود اختراعات اروپایی به کشورشان دارند؛ در عین حال، او این نفرت را طبیعی و عقلانی می داند، چرا که معتقد است مردم ایران به خوبی می دانند که این خط آهن و خط تراموایی که در خیابان های تهران کشیده شده، نفع چندانی برای ملت ایران ندارد و منافع آن در درجه نخست عاید کمپانی های خارجی و در درجه دوم نصیب شاه و درباریان می شود. او در انتهای این موضوع عنوان می نماید که در ایران، حساب شاه و درباریان از حساب ملت جداست، زیرا شاه قدمی برای بهبود وضع زندگی مردم و توسعه فرهنگ و رواج آزادی در ایران بر نمی دارد.
ذکر این مطلب، نشانگر شناخت دقیق براون از اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران در دوران قاجاریه و نگاه منصفانه او به رفتارهای به ظاهر غیر قابل توجیه مردم است که بسیار تحسین برانگیز می باشد.
*علاقه ایرانیان به امور ماوراءالطبیعه:
براون در سفرنامه خود اظهار می دارد که "یکی از مشخصات روح ایرانیان، علاقه وافری است که به علوم ماوراءالطبیعی دارند و نه فقط طبقه فاضل، بلکه کسبه و عوام نیز به این معلومات علاقمندند".
او در ادامه می افزاید: "اگر ما به این خصلت روحی ایرانیان توجه نکنیم، یک موضوع اصلی را نادیده گرفته ایم و در نتیجه نتوانسته ایم روحیه ملت ایران را آن طور که هست، بشناسیم".
براون همچنین گزارش می دهد که درباره علوم غیبی با بسیاری از ایرانیها صحبت کرده و همه را در این عقیده متفق القول دیده که علوم غیبی وجود دارند، ولی هر کسی دارای آنها نیست و کلاهبردارها و شارلاتانها را نباید عالم آن علوم دانست.
اگرچه در روزگار معاصر نیز علاقه و اعتقاد به این دست معلومات در میان ایرانیان رواجی قابل ملاحظه دارد، لیکن از قرار معلوم، این علاقه در سده های گذشته به مراتب بیشتر بوده؛ تا جایی که براون، عدم توجه به آن را موجبی بر عدم شناخت درست روحیات ایرانیان می داند.
*انعام دادن در ایران:
براون عنوان می دارد که انعام در ایران خیلی بیشتر از اروپا مرسوم است و بالاخص ایرانیها از خارجیها انتظار انعام بیشتری دارند. او همچنین می افزاید که اغلب اروپائیانی که به ایران سفر کرده اند، از این رسم نوکرهای ایرانی شاکی بوده اند!
ادامه دارد...
گردآوری و تنظیم:
فرید نوبخت حقیقی
موسسه فرهنگی رادنواندیش