هزارک -
-
مقدمه:
سفرنامه ها، منابعی مناسب و منحصر به فرد جهت شناخت خصوصیات، خلق و خو، آداب و رسوم و تاریخ اجتماعی اقوام و ملل گوناگون هستند. ایران، به عنوان کشوری باستانی و بهره مند از تاریخی جذاب و جغرافیایی ممتاز، ناشی از واقع شدن در محل تلاقی قاره های کهن، به کرات مورد بازدید سیاحان و جهانگردانی از کشورهای مختلف قرار گرفته است. بخشی از آن جهانگردان، ماجراجویانی بوده اند که پس از مطالعه آثار و مکتوبات تاریخی پیشینیان، به فکر بازدید از این سرزمین کهن افتاده اند؛ بخشی دیگر، تجار و بازرگانانی بوده اند که اهدافی اقتصادی در سر داشته اند و گروهی نیز به عنوان نماینده یا سفیر کشور متبوع خویش، ناگزیر از سفر به ایران شده اند. تعدادی از ایشان، پس از بازگشت به زادگاه خود، مشاهداتشان از ایران و ایرانیان را به رشته تحریر در آورده اند و بر اثر کوشش آنان در این حوزه، هم اینک آثار ارزنده ای تحت عنوان سفرنامه های ایران، در اختیار پژوهشگران و علاقمندان به تاریخ اجتماعی این کشور قرار گرفته است.
-
سفرنامه های مربوط به ایران:
همانگونه که اشاره شد، ایران از دیرباز و عهد باستان مورد بازدید جهانگردان و توجه مورخان قرار گرفته که مکتوبات افرادی همچون هرودوت، توسیدید، کتزیاس، گزنفون، گایوس پلینی، کورتیوس روفوس، تاسیتوس رومی، پلوتارک، ژوستینین و دیگر مورخان یونانی و رومی از ایران در دوره های پادشاهی مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، شاهدی بر این مدعاست. این مورخان و وقایع نگاران، یا خود به طور مستقیم از ایران بازدید نموده بودند و یا از گفته های افرادی که تجربه سفر به ایران را داشتند، برای نگارش کتب خود بهره بردند. با این حال، سقوط سلسله ساسانی و آشفتگی اوضاع داخلی ایران در سده های نخست دوره اسلامی سبب شد که سفر سیاحان به ایران دچار رکود و فترت گردد و جز اندک نوشته هایی که به همت برخی جغرافیدانان جهان اسلام در آن مقطع زمانی تهیه شده، سفرنامه های پرشماری از آن دوران در دسترس نباشد. این وضعیت، حدود هفت سده ادامه یافت و تنها در دوران استیلای ایلخانان مغول بود که سفر جهانگردان به ایران مجددا رواج و رونق یافت. این موضوع، عمدتا ناشی از این حقیقت بود که ایلخانان، در مقایسه با حاکمان دیگر مناطق جهان اسلام همچون شام یا مصر، به سبب تساهل دینی، رواداری بیشتری نسبت به جهانگردانی که غالبا اروپایی و عیسوی مذهب بودند، از خود به نمایش می گذاشتند. پس از آن، در دوران پادشاهی صفویان که بار دیگر مرزهای ایران تعیین و حراست شده بود و دولتی فراگیر بر سراسر این کشور حکم می راند و نظم و سیاقی مشخص بر همه شوون مملکت برقرار گردیده بود و از سوی دیگر، اروپائیان نیز به دنبال گسترش مناسبات سیاسی، استعماری و اقتصادی با دیگر ملل جهان بودند، سفرهای ماجراجویانه، اقتصادی و سیاسی اتباع آن کشورها به ایران از سر گرفته شد و از این رهگذر، سفرنامه های پرشماری نیز توسط همانان تهیه و تدوین گردید.
در صورتی که نویسندگان غیر ایرانی این دست مکتوبات دچار پیش داوری، تعصبات و حب و بغض ها نشده باشند، سفرنامه ها می توانند مراجع مناسبی جهت شناسایی احوالات و سلوک ایرانیان به شمار آیند؛ با این حال و حتا در صورت رعایت تمامی این نکات از سوی جهانگردان، باز هم خطر برداشت نادرست و درک ناقص علل و زمینه های رفتار ایرانیان در موقعیت های خاص وجود دارد؛ به ویژه آنکه عواملی همچون زمان بازدید، مکان مورد بازدید، مصاحبین و مخاطبین فرد جهانگرد، تربیت فردی و اجتماعی و دانسته های علمی وی، پیش زمینه های فکری و اطلاعاتی او از جامعه مورد بازدید و امثالهم، یقینا بر داوری سیاح سفرنامه نویس تاثیراتی به سزا دارند.
به عنوان مثال، در رابطه با تاثیر زمان، می توان به این موضوع اشاره کرد که رفتار اجتماعی ایرانیان در دوران صفوی، که به تازگی از استیلای مغولان استخلاص یافته بودند و حکومتی ایرانی را در راس کار می دیدند، متفاوت از رفتار ایشان در دوره قاجاریه بوده که دیگر نشانی از یک حکومت بیگانه در کشور وجود نداشت. یا نگرش مذهبی ایرانیان در دوره صفویان که یکباره تشیع را به عنوان مذهب رسمی کشور اعلام نموده و ایرانیان نیز طوعا و کرها آن را پذیرفته بودند، یقینا متفاوت از نگرش ایشان در دوره قاجار بود که سیصد سال از آن رخداد سپری گشته و شریعت مذهب جدید کاملا در میان ایرانیان جا افتاده بود.
همچنین، نظر جهانگردان در خصوص سفر با کاروان ها و اقامت در کاروانسراها، در دوره صفویه که کاروانسراهایی نو در معابر و جاده های مختلف کشور تاسیس شده بودند، با دوره قاجار که اکثر آنها رو به ویرانی و زوال گذاشته بودند و هم اکنون که دیگر کارکرد خود را نیز از دست داده اند، مطمئنا متفاوت بوده است.
یا مثلا، در باب تاثیر مکان، برداشت جهانگردی که در پایتخت استقرار یافته و با درباریان و اشراف نشست و برخاست داشته، بی تردید متفاوت از برداشت جهانگرد دیگری است که در شهرها و روستاهای دورافتاده ایران و با مردم کوچه و بازار همنشین شده و خصوصیات ایرانیان و مناسبات اجتماعی ایشان را داوری نموده است.
از سوی دیگر، نگاه سفرنامه نویسی که به خاطر یک ماموریت سیاسی وارد ایران شده، قاعدتا تفاوت فاحشی با نگاه سفرنامه نویسی دیگر داشته که به دنبال فرصتی تجاری یا اقتصادی در این کشور بوده است.
با تمام این احوال و تفاوت های ناشی از زمان و مکان و هدف سفر و نگرش و شخصیت فردی و خاستگاه اجتماعی جهانگردان، مطالعه سفرنامه ها می تواند نمایی کلی از جامعه ایران و پیشینه بسیاری از آداب و رسوم و رفتارهای فردی و اجتماعی ایرانیان را در معرض نمایش بگذارد و شایسته است که سفرنامه های موجود، توسط پژوهشگران و علاقمندان حوزه های علوم انسانی و اجتماعی، مورد بررسی و کنکاش بیشتری قرار گیرند.
-
خصوصیات کلی ایرانیان؛ جمع بندی نگاه سفرنامه نویسان
علیرغم تفاوتهایی که در دیدگاه جهانگردان مختلف نسبت به خلقیات و رفتارهای ایرانیان وجود دارد، برخی ویژگیهای ایشان، اعم از مثبت یا منفی، به شکلی نسبتا مشترک در سفرنامه های تحریر شده منعکس گشته اند که مهمترین آنها به قرار زیر هستند:
- تربیت و آداب دانی: جمع کثیری از جهانگردان و سفرنامه نویسان، اهتمام ویژه ایرانیان به تعلیم و تربیت و آموزش آداب معاشرت به فرزندانشان را مورد اشاره قرار داده اند. از نگاه ایشان، ایرانیان ارزش خاصی برای رفتار صحیح و موقر با مخاطبان و رعایت کامل تشریفات در پذیرایی از میهمانان خود قائلند. رواج سنت پندنامه یا اندرزنامه نویسی در میان ایرانیان نیز در همین راستا ارزیابی می شود.
- زیرکی و فرصت طلبی: از نگاه بسیاری از جهانگردان، غالب ایرانیان افرادی فرصت طلب و ابن الوقت هستند که با زیرکی می کوشند از هر موقعیتی برای پیشبرد مقاصد شخصی خویش بهره ببرند و نه تنها این شیوه رفتار را ناپسند نمی دانند، بلکه آن را نشانه هوشیاری و کاردانی نیز تلقی می نمایند. البته که مشاهده چنین رفتارهایی، از مردمانی که سده ها دچار سلطه بیگانگان و دوره های طولانی وحشت از کشتار و تعرض بی رحمانه اجانب و جنگ های داخلی بوده اند، بعید نمی نماید.
- میهمان نوازی و گشاده دستی: بیشتر سیاحانی که از ایران بازدید نموده اند، میهمان نوازی ایرانیان را به طور ویژه مورد اشاره قرار داده اند. به گفته ایشان، تمامی ایرانیان، اعم از توانگر و تنگدست، در پذیرایی از میهمانان خود سنگ تمام می گذارند و حتا به قیمت رفتن به زیر بار قرض، پذیرایی شایانی از ایشان به عمل می آورند.
- شجاعت و جوانمردی: اکثر سفرنامه نویسان، شجاعت و خوی پهلوانی و جوانمردی ایرانیان را ستوده اند و ایشان را مردمی دلاور و رزمجو و آماده یاری رسانی به مظلومان و ستمدیدگان معرفی نموده اند.
- تعارف و خوش زبانی: تعارفات، بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ گفتاری ایرانیان هستند که با عباراتی همچون "بفرمایید"، "ناقابل است"، "میهمان ما باشید" و امثالهم به منصه ظهور می رسند. این تعارفات در عمل برای نشان دادن مراتب ادب و احترام به کار می روند، ولی نه گوینده و نه شنونده برای آنها اعتباری قائل نیست و هر دو طرف نیز به خوبی از آن آگاهند. این موضوع ولی برای جهانگردان و سیاحان اصلا قابل درک نیست و در برخوردهای نخستین با ایرانیان، آنان را دچار سوءتفاهم می نماید، تا جایی که این خصیصه را نوعی ریاکاری و یا حتا دروغگویی تلقی می کنند. از همین رو، بسیاری از سفرنامه نویسان، این ویژگی ایرانیان را از نکات منفی رفتاری آنان بر می شمارند.
- لطافت طبع و نکته سنجی: ظرافت طبع و خیال اندیشی ایرانیان که به شکل سنجیدگی سخن و تمایل به شعر و صنایع ادبی همچون استعاره و ایهام و جناس و قیاس و امثالهم تبلور می یابد، از نگاه جهانگردان دور نمانده و به همین مناسبت، ایرانیان را مردمی نکته سنج و خوش ذوق و قریحه می دانند.
- دلبستگی به پیشینه تاریخی و میهن و نیاکان: از نگاه جهانگردان و سفرنامه نویسان، ایرانیان به پیشینه تاریخی خود وابستگی زیادی دارند و میهن پرستی، از صفات برجسته آنان است. از نگاه ایشان، این امر ناشی از عظمت و شکوه گذشته ایران است که در حافظه تاریخی ایرانیان باقی مانده و با وجود شکستها و سرخوردگی های مکرر، هنوز اعتماد به نفس ایرانیان را از میان نبرده و هرگز سبب سرافکندگی و پذیرش ناکامی این مردم مغرور و سرفراز نگردیده است. ایرانیان، در طول تاریخ، خود را بهره مند از فره ایرانی شناخته اند و غرور خویش را در هر شرایطی حفظ نموده اند.
- دانش طلبی: بسیاری از جهانگردانی که از ایران بازدید نموده اند، بدین موضوع اقرار داشته اند که ایرانیان، مردمی دانش طلب هستند و علم و دانایی، ارزش فراوانی نزد ایشان دارد. کثرت شمار علما و دانشمندان در تاریخ ایران، شاهدی بر این مدعاست.
- فردگرایی: سیاحان بسیاری در سفرنامه های خود به روحیه فردگرایی و عدم تمایل و توفیق ایرانیان در انجام فعالیت های گروهی اشاره نموده اند و آن را از نکات منفی خلقیات ایشان بر شمرده اند. البته که این امر ریشه در موضوعاتی تاریخی و اقلیمی دارد و در فضایی مناسب قابل تحلیل و بررسی می باشد، لیکن از نگاه جهانگردان، به عنوان یکی از خصائص نامطلوب ایرانیان معرفی شده است.
- شادزیستی و دم غنیمت شماری: از نگاه شمار زیادی از سفرنامه نویسان، ایرانیان مردمی هستند که به ضرورت شاد زیستن و غنیمت شمردن لحظه کنونی پایبندی کامل دارند و بر این باورند که هرگز نباید دلخوشی جاری را با نگرانی از فردایی که شاید هرگز فرا نرسد، مکدر نمود. از همین رو، به باور سیاحان خارجی، ایرانیان به عنوان مردمی غیر آینده نگر معرفی می شوند که حتا در ساخت خانه و محل سکونت خویش نیز مآل اندیشی نمی کنند و هرگز به فکر آینده و جمع مال برای رفع گرفتاری های احتمالی آن نیستند.
در پایان، لازم به ذکر است که در این مجموعه نوشتارها، تلاش نموده ایم که ضمن معرفی برخی از بهترین و مشهورترین سفرنامه های موجود در خصوص ایران و ایرانیان، دریچه ای را به سوی شناخت بهتر ویژگی ها، خلقیات و سبک زندگی ایرانیان از نگاه جهانگردان و سفرنامه نویسان، برای علاقمندان و پژوهشگران حوزه علوم انسانی و اجتماعی بگشاییم. بدین منظور، پنج مورد از سفرنامه های معروف شامل سفرنامه های تاورنیه و شاردن که هر دو فرانسوی بودند و در دوره صفویه از ایران بازدید نمودند (تحت عناوین "سفرنامه تاورنیه" و "سفرنامه شاردن")، سفرنامه ادوارد براون، خاورشناس و ایران شناس نامدار انگلیسی که شرح سفر خویش به ایران در اواسط دوره قاجار را (تحت عنوان "یک سال در میان ایرانیان") به رشته تحریر در آورده است، سفرنامه یاکوب ادوارد پولاک (تحت عنوان "ایران، سرزمین و مردم آن") که نخستین معلم پزشکی و سرپرست دیگر معلمان پزشکی مدرسه دارالفنون و اهل اتریش بود و در دوره قاجار و همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه به ایران سفر نمود، و سفرنامه سالتیکوف (تحت عنوان "مسافرت به ایران") که اهل روسیه بود و در دوره قاجار برای یک ماموریت سیاسی به ایران آمد، انتخاب شدند و نکاتی از آنها که مشتمل بر اطلاعاتی در خصوص ویژگی ها، خلق و خو و سبک زندگی ایرانیان بود، استخراج و مورد اشاره و بررسی قرار گرفتند.
در همینجا، ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از آداب و رسوم و نکات مرتبط با سبک زندگی ایرانیان که مورد اشاره سفرنامه نویسان قرار گرفته، مانند آداب سفر، نحوه پذیرایی از میهمانان، شیوه انتخاب جانشین پادشاه، وظایف صاحب منصبان دربار، تقسیم بندی اصناف مختلف بازار و امثالهم، شاید در روزگار کنونی اساسا فراموش شده و منسوخ باشند، لیکن بدیهیست که هر یک از آنها، ریشه در باورهای کهن و نگرشی دارد که کماکان برای ایرانیان معتبر هستند و اکنون، به شیوه ای دیگر در مناسبات فردی و اجتماعی ایشان رخ می نمایند. از همین رو، تردیدی نیست که مخاطبین صاحب نظر، از لابلای سطور مرقوم در سفرنامه ها و مجموعه حاضر، خواهند توانست به ظرائفی از رفتار و منش ایرانیان، حتا در دوران کنونی، پی ببرند.
امید است که این مختصر، موجب آشنایی بیشتر و بهتر دانش پژوهان با تاریخ اجتماعی ایران شود و زمینه مساعدی را برای بررسی عالمانه و استفاده مطلوب از این دست سفرنامه ها فراهم آورد.
منبع: هزارک