|

مطالب موجود برای 'علی اصغر بیانی'

“آی دوغدی” سرظهر به خانه‌اش برگشت و ديد كه چند مهمان انتظارش را می كشند. با آنان سلام و احوال‌ پرسی كرد و يک قوری چای سبز دم كشيده را جلوی مهمانان گذاشت و يكی را هم به پيش خودش كشيد. يكی از مهمانان سكوت را شكست و گفت: ـ خسته نباشيد، آی دوغدی آقا. ـ زنده باشيد فرزندانم. البته كشاورزی امسال زياد هم خستگی ندارد. خب كاری اگر داريد بفرماييد. ـ آی دوغدی آقا، ما از “قاضی او...
دوشنبه، 11 دی 1402 - 10:16
تعداد بازدید: 769
مگر چراغ "اوبه" ات، وامدار خورشید است که چنین گرمی و سرخوش؟ راست بگو ، نهان مکن ....... آمده ام تا آسان شمردن را ازتو بیاموزم . "توسن" ترکمن، یا ر روز است و "دوتار" همخلوت شب. شاید شادی تو ازآنهاست؟ اما نه چراغ و توسن و دوتار بهانه است. تو خود بهانه ی خویشی. بهانه ی مبارک زندگی ..... منبع: هزارک نوشته ای از: سی...
دوشنبه، 20 آذر 1402 - 09:00
تعداد بازدید: 839