هزارک - موسیقی هایی که از بطن، موسیقی اقوام ایران برخاسته و قدمت تاریخی شان گواه هزاران سال قبل است. فرهنگ و هنری اصیل و ماندگار از راویانی که دیگر دربین ما نیستند.
آیین ها و سنت هایی که طی این سال ها منسوخ یا فراموش شده اند و شاید امروزه تنها در برخی از شهرهای دور افتاده یا مناطق روستایی ایران زمین به گوش برسد مانند موسیقی سور یا سوگ که دراین گفت و گو به موسیقی سوگ پرداخته شده است.
کم توجهی و فراموشی موسیقی آیینی
سید روح الله صفوی با نام هنری آکا صفوی از پژوهشگران شناخته شده موسیقی ایران است. البته تخصص و تجربه اش بیشتر درباره موسیقی جنوب ایران است؛ بویژه زادگاهش بوشهر. او سال های بسیاری درزمینه آوازهای بومی بوشهر همچون شروه خوانی، بیت خوانی، چاووشی و... تحقیق و پژوهش کرده و با استادی تمام به خوانش این سبک ها پرداخته است که ماحصل آن را می توان در چهار آلبوم صوتی و تصویری به نام «محله خمونی» و کتاب های «فایز دشتی» و «ورار» مشاهده کرد. این هنرمند همچنین سال های بسیاری است که با گروه موسیقی لیان به عنوان خواننده همکاری دارد.
آکا صفوی درباره موسیقی سوگ درجنوب ایران بیان داشت:«بوشهرازجمله استان های جنوبی ایران است که همچنان پایبند به ارزش ها، فرهنگ و هنر اصیل بومی کشورمان بوده و است، بویژه در بخش موسیقی آوازی. شاخص ترین آوازی که دراین منطقه اجرا می شود «شروه خوانی» است. شروه خوانی از گونه های باستانی موسیقی ایران است و خاستگاه آن بوشهر بوده و مهم ترین ریتم یا سازی که در این استان اجرا می شود «دمام» است. درواقع شروه خوانی، آوازی محفلی است که بیشتر توسط آقایان خوانده می شود. البته ناگفته نماند دراین منطقه خانم ها نیز درقالب لالایی یا درمراسم سوگ به صورت واگویه، آوازخوانی می کنند.»
اودرادامه درباره موسیقی های منسوخ شده این منطقه گفت:«بسیاری از شیوه های آوازی درموسیقی بوشهربه علت کم توجهی و عدم پرداختن به آن وهمچنین انتقال به نسل های بعد، ازبین رفته است، چرا که بسیاری ازاساتید و راوی های شروه خوانی یا آوازخوانی فوت کرده اند و دیگر دربین ما نیستند و متاسفانه این هنر اصیل به نسل های بعد منتقل نشد.»
به گفته این پژوهشگر«آیین های کهنی همچون شروه خوانی، به مرور زمان دستخوش تغییرات بسیاری شد و از ماهیت اصلی خود بسیار فاصله گرفته است.»
خواننده گروه لیان درادامه درباره موسیقی های سوگ اظهارکرد:«همان طورکه قبل تر اشاره کردم، موسیقی سوگ از جمله آیین هایی است که طی سال های متمادی، آرام آرام از بین رفته است، مانند آوازخوانی یا شروه خوانی و درحال حاضرخوانندگان این شیوه آوازخوانی ها، بسیار کم تعداد شده اند و هم اکنون به صورت انگشت شمار و توسط افراد خاصی این آوازهای سوگ اجرا می شود.»
او ابراز داشت:«هربخش و منطقه از جنوب ایران، از خوزستان تا هرمزگان و بوشهر و... آواز و آواهای شان ازموسیقی و آوازهای بوشهری وام گرفته شده است. مانند شروه خوانی که درشوشتر، هرمزگان و آبادان اجرا می شود و تحت تاثیرآوازهای بوشهری هستند.»
به گفته کارشناسان، شروه آوایی سوزناک است که قدمت آن به دوران ساسانیان بازمی گردد؛ موسیقی که مهم ترین آهنگ و سوز و ساز جنوب ایران است و بیشترمواقع در مایه دشتی، شوشتری، ترک و نوا خوانده می شود.
این پژوهشگرموسیقی جنوب ایران در توضیح آیین شروه خوانی افزود:«شروه خوانی آوازی عاشقانه است و در ردیف موسیقی سوگ قرار نمی گیرد. آوازهای سوگ در مراسم های مذهبی و غیرمذهبی اجرا می شوند، البته همه این آوازها تاثیر گرفته از آوازهای شروه خوانی و از این دست هستند. شاید جالب باشد بدانید که قدمت شروه خوانی به قبل از اسلام برمی گردد اما از دوره زندیه بسیاری از آوازهای سوگ در بوشهر متداول شده است. به طور مثال بیت خوانی، آوازی بسیار کهن است که مربوط به قبل از اسلام است و زمانی که شیعه رسمیت پیدا کرد، این آواز قدیمی درمراسم هایی چون حنابندان، ختنه سوران، عروسی و... با واریاسون هایی متفاوت خوانده و اجرا می شود. به اعتقاد راویان این آوازکهن، «بیت خوانی» که گونه ای از موسیقی سوگ است با واریاسیونی متفاوت به صورت محزون درآمده و با همان حس و حال درمراسم ازدواج حضرت قاسم(ع) اجرا می شود. البته قبل از اجرای بیت خوانی، مقدمه آن که لالایی نام دارد و در بوشهر لایه لایه نامیده می شود، اجرا می گردد، درخصوص چاوش خوانی نیز که تقریبا درگویش ها و آواهای مختلف موسیقی اقوام ایران خوانده و اجرا می شود و کاربرد آن قبل ازاسلام نسبت به بعد از اسلام متفاوت است. اما به طورکلی چاوش خوانی گونه ای از موسیقی است که حامل یک خبر بوده و درحال حاضر برای استقبال و بدرقه زائران عتبات عالیات و خانه خدا خوانده می شود. لازم به یادآوری است، بسیاری از آواهای سوگ و شروه خوانی ها و لالایی ها با همت یک تعداد از پژوهشگران هوشمند تغییر پیدا کرده و حزین ترشده است و به عنوان موسیقی سوگ از آن بهره می برند اما ریشه آن همان شروه یا آوازهای شادمانه است که از قبل از اسلام وجود داشته است.»
او درباره اجرای این آواها و نواها در هر منطقه از استان بوشهر گفت:«در این استان، هر شهرستان به فراخور گویش و لهجه و همچنین حس و حالی که از موسیقی دریافت می کند، این آوازها را با اندکی تغییر می خواند. به طورمثال بیت خوانی در منطقه دشتستان با دیگر مناطق اطراف آن متفاوت است.نکته دیگر نزدیکی مناطق نسبت به یکدیگر است. به طورمثال همجواری جنوب بوشهر به هرمزگان و همچنین نزدیکی شمال بوشهر و مناطقی چون بندرگناوه، بلوکات و دیلمان و... به مناطق لرزبان بسیار اثرگذاربوده و از موسیقی یکدیگر تاثیر پذیرفته اند. البته در شروه خوانی هم این تفاوت ها وجود دارد. ناگفته نماند طی این سال ها مهاجرت های بسیاری از اقوام لر، ترک، کرد و...همچنین کشورهایی چون هند به بوشهر صورت گرفته و تاثیرات آن در موسیقی بوشهر نمود بسیاری دارد.»
آکا صفوی، رمزماندگاری آوازهای جنوب را پرداختن و توجه به آن و آموزش این موسیقی عنوان کرد و در ادامه افزود:«افراد بسیاری به حوزه پژوهش علاقه مند هستند و در این زمینه کار کرده اند و همچنان این موضوع را دنبال می کنند و خوشبختانه درحال حاضر یک تعداد از نوازنده ها یا خواننده ها که به کار پژوهشی می پردازند، الگوی مخاطبان شان هستند و مورد توجه اند و براین نظرند یک خواننده نباید صرفا به کار خوانندگی بپردازد بلکه می بایست در این زمینه پژوهش و تفحص کند و با آوازها و گونه های بومی آوازی و سازی منطقه خود آشنا باشد و آن را بشناسد و اجرا کند. بی تردید این دیدگاه می تواند رمز ماندگاری موسیقی اقوام ایران و فرهنگ و هنر کهن ایران زمین باشد.»
صیانت از آواهای به جای مانده
محمود فرضی نژاد از خوانندگان و پژوهشگران موسیقی شرق گیلان است و طی سال ها فعالیت در این عرصه، پژوهش هایی در خصوص آیین های کرپ نوازی و ساز کرنا انجام داده است. او همچنین آلبومی به نام «زاری زاری» که مربوط به موسیقی سوگ بوده به همت حوزه هنری استان گیلان منتشر کرده است.
فرضی نژاد در گفت و گو با «ایران» درباره آیین و موسیقی سوگ منطقه گیلان بیان داشت:«در ولایات اسلامی اولین عزاداری برای امام حسین(ع) در بزرگداشت حادثه عاشورا در زمان حکومت خاندان آل بویه انجام گرفت. آل بویه از خاندان اصیل ایرانی و شیعی مذهب، ساکن منطقه دیلمان ایران بودند که از جد ابوشجاع بویه پسر فنا خسرو دیلمی است و نسب آنها به بهرام گور ساسانی می رسد. تا پیش از آن عصر، شیعه قدرت سیاسی را در دست نداشت و با به قدرت رسیدن آل بویه، شیعیان توانستند عزاداری علنی داشته باشند و معزالدوله دیلمی که پایه گذار آل بویه عراق، خوزستان و کرمان بود دستور داد در روز عاشورا همه بازارها تعطیل شود و مردم در بیرون از منازل عزاداری کنند. از همین رو تاریخ نگاران معتقدند اولین دسته های عزاداری که به طور رسمی در خیابان ها با مرثیه خوانی و مقتل خوانی عزاداری کردند در این دوره اتفاق افتاد. این نوع عزاداری تا پایان حکومت آل بویه مرسوم بود و با برآمدن سلجوقیان بر تخت حکومت تقریبا ضعیف می شود.»
او درادامه افزود: «آواها و نغمه های سوگواره یا سوگینه های گیلان به دو بخش جلگه ای و کوهستانی تقسیم می شود. درواقع منبع و مامن پیدایش مراسم های مذهبی ایران از همین مناطق کوهستانی دیلمان سرچشمه گرفته است و از آنجا که خاندان آل بویه منبع نشر تشیع در جهان اسلام بوده اند، آیین سوگواره های گیلان را به همه جای ایران انتقال داده اند و براین اساس در دوران احمد و علی بویه دیلمی، آیین های مراسم مذهبی محرم از سوی این دو نفر بنا گذاشته شد و چون این دو برادر اهل دیلمان بودند، سوگواره های عاشورایی از همین منطقه نشر پیدا کرد.»
این پژوهشگر با اشاره به آیین ها و مراسم عاشورا در این منطقه افزود:«یکی از رسم های مهم مذهبی که در گیلان همچنان پرشور برگزار می شود مربوط به دهه عاشورا بوده و از اول تا دهم محرم، آیین ها و مراسم های مختلفی شکل می گیرد. به عنوان مثال علم واچینی یکی از رسم های بسیار کهن ایرانی است که در قالب یک آیین مذهبی قرار گرفته و نمود پیدا کرده است.
این مراسم سنتی و مذهبی بدین صورت است که مردم روستاهای این مناطق نیت می کنند، در 10 روز اول ماه محرم در تکایا یا مساجد روستای خود، مراسم عزاداری برگزار کنند که ابتدا با مراسم علم بندی آغاز می شود وعلامت ها به نیت اجرای این سوگواره ها آذین بندی می شود. در همین ایام مراسم دیگری اجرا می شود با عنوان«زاری زاری». این آیین در سپیده دمان روز عاشورا، در مناطق کوهستانی گیلان و همچنین بخشی از مناطق جلگه ای برگزار می شود. بعد از ایام محرم هم مراسم دیگری برای عزاداری اجرا می شود که همراه با آواها و نغمه ها بوده مانند کرپ نوازی، کرنانوازی، زنجیرزنی یا زنجیر پایه که درظهر عاشورا برگزار می شود.»
او درتوضیح مفصل این مراسم گفت:«مردم روستا برای اجرای مراسم ظهر عاشورا، آیین زنجیر پایه را اجرا می کنند. بدین صورت که روی چوب هایی با ابعاد دو متر، فلزاتی متصل می شود و با کوبیدن این چوب ها روی زمین آن فلزات تولید صدا می کنند و اجرای این مراسم با هیات هایی 20 یا 30 و حتی بیشتر، صدای مهیبی تولید می شود با هدف رعب و ترس در دل دشمن. درواقع درظهر عاشورا سربازان دیلمی برای حمایت از سرور و سالار شهیدان این مراسم را اجرا می کردند تا در دل دشمن رعب و وحشت بیندازند و همچنان این مراسم درسوگواره ها و عزاداری دهه عاشورا اجرا می شود. آیین دیگر کرپ نوازی است که در مناطق جلگه و کوهستان اجرا می شود؛ بدین صورت که دوتکه چوب کروی شکل با اجرای آوایی به هم کوبیده می شود و صدایی که از برخورد دو چوب تولید می شود در دل دشمت ترس، رعب و وحشت ایجاد می کند.
آیین دیگر، کرنانوازی نام دارد. کرنا ساز بادی بلندی است و تنها ساز باستانی ایران است که در گیلان به جا مانده و در حال حاضر هم مورد استفاده است. در ظهر عاشورا، هیات های 30 یا 50 نفره و حتی بیشتر، این ساز را به صورت گروهی می نوازند. در قدیم به جای ساز کرنا از شاخ گاو استفاده می کردند اما چون به لحاظ وزنی سنگین بود و تنظیم صدای آن هم مشکل، امروزه برای راحتی کار از کدو تنبل استفاده می کنند. اجرای این ساز به منظور فراخوان دادن انسان ها برای انجام یک کار مقدس است مانند اجرای مراسم ظهر عاشورا یا خبر تحویل سال و...
البته خرده مراسم های دیگری هم هستند که همراه با آواها و نغمه ها بوده و مربوط به مناطق کوهستانی گیلان و بخش های جلگه ای گیلان است که در آیین سوگواره و دهه محرم اجرا می شوند. اما آخرین مراسمی که در دهه محرم اجرا می شود آیین علم واچینی است؛ مراسمی سنتی و مذهبی به یاد امام حسین(ع) و شهدای کربلا؛ بدین صورت که علم هایی که با پارچه های سبز، مشکی و قرمز به معنای شهادت و عزا و خون آذین بسته شده، از علامت جدا می کنند. درواقع علم واچینی به معنای در آوردن لباس شهدای کربلا و کفن کردن آن است. بعد از مراسم علم واچینی، مراسم قوم بنی اسد اجرا می شود؛ به این شکل که تعدادی از افراد به عنوان نماد قوم بنی اسد جنازه های شهدا را دفن می کنند و این مجموعه ای از آواها و آیین های عاشورایی گیلان است.»
فرضی نژاد درباره تفاوت آیین های بخش جلگه ای و کوهستانی گیلان گفت:«مراسم «زاری زاری» در مناطق کوهستانی گیلان مفصل تر از مناطق جلگه ای و بالعکس کرنا نوازی تنها در مناطق جلگه ای اجرا می شود.»
او در پاسخ به این سوال که آیا این آیین ها همچنان مرسوم است یا از بین رفته بیان داشت:«در مناطق مختلف گیلان بویژه کوهستان ها و در روستاهای این مناطق، این آواها و نواها همچنان اجرا می شود اما متاسفانه اکثریت آیین های کهن این مناطق منسوخ شده یا کمترمورد استفاده است و به جای این آواهای فولک و کهن، آواهایی به روز شده آمده است؛ آواهایی بی محتوا که آسیب بسیار جدی بر موسیقی های اصیل زده و این در حالی است که آواها و نغمه هایی که در ارتباط با سوگواره ها بوده و در مناطق مختلف ایران وجود دارد، می بایست به شکل موزه ای از آن نگاهداری و صیانت شود. این پژوهشگر در توضیح مناطقی که همچنان پایبند این آیین ها و مراسم ها هستند، اظهار کرد:«کرنا نوازی خوشبختانه همچنان در جلگه و مناطق کوهستانی اجرا می شود در واقع در روستاهای لاهیجان و آستانه اشرفیه مانند پوشال ده، رودبنه و شیشکل.
علم واچینی نیز در منطقه دیلمان بسیار مرسوم است و پرشور اجرا می شود اما نوحه هایی که می خوانند متاسفانه به روز تر شده بوده. البته پیشکسوتان این مناطق همچنان پایبند به این مراسم هستند و جوان ها به احترام آنها مراسم علم واچینی را با حضور پیرمردهای روستا اجرا می کنند و در ادامه مراسم های خودشان اجرا می شود. کرپ نوازی هم در لاهیجان و سیاهکل برگزار می شود البته متاسفانه نوع ساختار این آواها و نغمه ها تغییر کرده و تقریبا محتوای آنها تحریف شده و در حال منسوخ شدن است.»
سوگ بخشی از رسوم و آدابی که در طول زندگی بسیار با آن برخورد داریم
غفور محمدزاده ازخوانندگان و پژوهشگران نام آشنای موسیقی خراسان است. نوازنده دوتار که به سبب علاقه مندی اش به این هنر اصیل سال ها در این زمینه پژوهش های بسیاری انجام داده است. از جمله فرهنگنامه موسیقی تربت جام که در معرفی هر چه بیشتر فرهنگ شفاهی و موسیقایی این منطقه بوده است. همچنین دوبیتی های سرزمین جام و... این هنرمند سال 97 آلبوم «هفت شهر عشق» را که شامل هفت قطعه است با تقدیم به هفت استاد از نسل طلایی موسیقی شرق خراسان، استادان حاج نور محمد درپور، غلامعلی پورعطایی، کریم کریمی، غلامحسین سمندری، محمدابراهیم شریف زاده، عبدالله سرور احمدی و ذوالفقار عسگریان با همکاری حوزه هنری خراستان جنوبی منتشرکرد.
این پژوهشگر درباره آیین های سوگ مناطق مختلف خراسان بیان داشت:«آیین سوگ بخشی از رسوم و آدابی است که در طول زندگی بسیار با آن برخورد داریم و مورد استفاده است مانند آیین سور که بخش اجتناب ناپذیر موسیقی اقوام ایران است، بر این اساس در بخش موسیقی آیینی با آیین های مختلفی سروکار داریم که همچنان مرسوم است. مانند آیین ولادت، سور، سوگ و... که هر کدام از این آیین ها به لحاظ موسیقایی تعریف خاصی دارند. اما درخصوص آیین سوگ در منطقه خراسان باید بگویم این آیین بخشی از موسیقی اقوام ایران است که از گذشته به نسل های بعد منتقل شده و شامل مرثیه هایی است که در خصوص شخصیت های بزرگ اسلام سروده شده و نسل به نسل انتقال پیدا کرده است. به طور مثال در منطقه شرق خراسان مانند کاشمر مرثیه «ممدحسین» اجرا می شود که روایت های مختلفی درخصوص این مرثیه است و البته در مناطق دیگر خراسان هم خوانده می شود اما آنچه از لحن و لهجه این مرثیه شنیده می شود مربوط به آن منطقه خراسان است. روایت این مرثیه بدین صورت است که جوانی به نام محمدحسین بر اثر اتفاقی که هم روایت عاشقانه بر آن صدق می کند و هم روایت ملی-میهنی به شهادت می رسد. یعنی برای دفاع از میهن به شهادت رسیده و مادر محمد حسین برای فرزندش اشعاری می خواند که در مورد ویژگی های اخلاقی او و چگونه به شهادت رسیدن او است. براین اساس مقام ممدحسین یکی از مقام های معروف خراسان است. یا به عنوان مثال در منطقه سبزوار مقام گل ممد اجرا می شود. گل ممد سال 1323 اوایل حکومت محمدرضا شاه با نیروهای حکومتی دوران پهلوی درگیر می شود و یکی از منتقدین حکومت بوده که دائما با آنها در حال جنگ است و سرانجام ناجوانمردانه به شهادت می رسد و جنازه اش را در کوه های سنگرد سبزوار می اندازند و بعد از این اتفاق مادرش برای او مرثیه هایی می سراید و می خواند. البته تحلیل من این است که این مرثیه ها یا از سوی مادر گل محمد سروده شده یا اینکه شهرت و محبوبیت گل محمد در بین مردم آن منطقه و حامی ضعفا بودن او سبب شده مادران آن سرزمین برای فرزندانشان لالایی بخوانند و داستان شهادت گل محمد را روایت کنند و به عنوان مرثیه یا مقام گل محمد رواج پیدا کرده است و رمان معروف «کلیدر» براساس داستان زندگی گل محمد است.
به گفته غفورمحمدزاده مقام «الله مزار» از مقام های معروف سوگ موسیقی خراسان است. او در توضیح این مقام گفت:«زمانی که دشمن به منطقه درگز حمله می کند کردهای غیور کرمانج که حدود 40 نفر بوده اند برای دفاع از منطقه خودشان با آنها درگیر و هر40 نفر کشته می شوند و مردم آن مناطق بر سر جنازه های این افراد مرثیه خوانی می کنند. مرحوم استاد حاج قربان سلیمانی مقام «الله مزار» را یکی از موسیقی های ماندگارخراسان می داند و چندین بار این اثر را اجرا کرده است.
اما درمنطقه خراسان جنوبی بویژه در شهر بیرجند شیوه دیگر آواز خوانی برای موسیقی سوگ اجرا می شود که با نام «نوا آوردن» است، یعنی مردم آن منطقه یا روستا برای تسلای خانواده معزا مرثیه هایی در قالب رباعی یا دوبیتی می خوانند که در منطقه به آن فراق می گویند و این سبک هم «نوا آوردن» نام دارد. مرثیه هایی که همراه با موسیقی بوده و خوشبختانه همچنان حفظ شده و اجرا می شود.
مقام دیگر «رشید خان» است که درخراسان شمالی اجرا می شود با این مطلع «امروز دو روزه للو فردا سه روزه لو رشید نیومد للو دلم می سوزه لو های های رشید خان سردار کل قوچان...» مرثیه های که متاسفانه به مرور زمان ماهیت آن تغییر پیدا کرده و موسیقی سوگ تبدیل به موسیقی سور شده است و در حال حاضر در بسیاری ازمناطق خراسان با این ملودی هایی که به صورت ریتمیک درآمده رقص های محلی شکل می گیرد؛ آسیب هایی که متاسفانه دراین سال ها به موسیقی وارد شده است.»
او در پاسخ به این سوال که آیا این آواها همراه با ساز بوده یا خیر بیان کرد:«در حال حاضر این آواها و نغمه ها با ساز اجرا می شود اما در گذشته به صورت آوا اجرا می شده است. به طورمثال مقام «گل محمد» واگویه هایی مادرانه است که مادر گل محمد برای خود زمزمه می کرد اما بعدها در هر منطقه با ساز همراه شده و به صورت روایت سازی و آوازی خوانده می شود. خوشبختانه برخی از این آیین ها و موسیقی های سوگ همچنان حفظ شده و اجرا می شود بویژه اینکه این مرثیه ها توسط زنان خوانده می شد و اغلب بدون همراهی ساز بوده است.»
محمدزاده با بیان اینکه موسیقی های سوگ متفاوت با موسیقی و نوحه هایی است که در ایام محرم و صفر استفاده می شود در ادامه گفت:«درشرق خراسان مراسم نوحه و تعزیه اجرا نمی شود اما در منطقه خراسان جنوبی یکسری مراسم اجرا می شود که خاص این مناطق بوده مانند نخل گردانی یا مشعل گردانی، همچنین سینه زنی و آنچه به عنوان موسیقی تعزیه استفاده می شود مداحی ها و نوحه هایی است که در تمام کشورمرسوم است و با سازهای تعزیه اجرا می شود.»
منبع: روزنامه ایران
نوشته ای از: ندا سیجانی