|

موسیقی بلوچستان

ﺳﻪشنبه, 04 مرداد,1401 - 09:18
موسیقی آوازی و سازی موسیقی بلوچستان به مراسم، مناسبت ها و آیین های خاصی تعلق دارد. به ندرت می توان مراسمی را در این منطقه یافت که موسیقی در آن حضور نداشته باشد.
موسیقی بلوچستان

هزارک -

نگاهی گذرا به تاریخ و فرهنگ مردم بلوچستان

سرزمین سیستان و بلوچستان در دوران حکومت های پیش از اسلام، یکی از والی نشین ها با استان­ های ایران بوده و جزء قلمرو این حکومت ها محسوب می شده است. پس از تسلط اسلام بر ایران، بسیاری از اهالی این سرزمین اسلام آوردند و بعضی نیز پرداخت جزیه را پذیرفتند. مورخان، جهانگردان و فاتحانی که گذارشان به بلوچستان افتاده است آن را سرزمینی دورافتاده و خطرناک دانسته و از مردم این دیار هراس زیادی داشته اند. بی دلیل نیست که یکی از مهم ترین شخصیت های حماسه ملی ایران، یعنی رستم دستان، از این سرزمین برخاسته است. بلوچستان در سال ۱۱۵۰ هجری قمری (۱۷۳۸ میلادی) به تصرف نیروهای نادرشاه افشار درآمد و از آن پس حکام آن را دولت مرکزی معین می کرد. با مرگ نادر (۱۱۶۰ هجری قمری) بلوچستان حدود ۳ دهه در تصرف احمدخان درانی، امیر کابل بود و بعد میان سرداران محلی تقسیم شد و بر هر شهر و ناحیه ای خان ها به حکومت نشستند. در دوره زندیان و قاجاریان نیز این جنگ و گریزها و لشگرکشی ها ادامه یافت تا اینکه در دوران صدارت میرزاتقی خان امیرکبیر علیرغم میل دولت انگلیس که می خواست بر این منطقه تسلط یابد و خان های محلی را دست نشانده خود نماید – امن و آرامش برقرار گردید مالیات ها وصول شد و زراعت و تجارت رونق گرفت. در دوران حکومت رضاخان پهلوی با سرکوب، دستگیری و اعدام امیر دوست محمد خان بارکزایی - حاکم بلوچستان - و استقرار پادگان های نظامی، حاکمیت دولت مرکزی در سرتاسر منطقه سیستان و بلوچستان گسترش یافت. مردم بلوچستان از زمان های بسیار دور در شرایط بسیار سخت و ظالمانه زیسته اند و جور و ستم حاکمان قلدر منطقه و مزدوران حکومت مرکزی (به ویژه حکومت قاجار) و دسیسه های سیاسی بیگانگان (به ویژه انگلیسی­ ها) همواره بر زندگی شان مسلط بوده و عذابشان می داده است. مردم بلوچستان پیرو دین اسلام و مذهب سنی حنفی هستند ولی آثار مذاهب قدیمی تر هم در میان پاره ای از ایلات بلوچ هنوز وجود دارد و معدودی از پیروان مذهب شیعه نیز میان آنان یافت می شوند. این مردم با آنکه اهل سنت و جماعت هستند به مذهب شیعه هم تمایل دارند و سومین پیشوای شیعیان و ایام عاشورا را گرامی و محترم می شمارند.

(ذکری­)­ ها و (سیک) ها از فرقه های عمده این منطقه هستند. بلوچ ها انسان هایی آزاده، میهمان نواز، راستگو، ناموس پرست، دلیر، سخت کوش و جنگجویند. آن ها متأثر از شرایط خاص محیط زندگی خویش بسیار مقاوم و بردبار هستند و تحمل شان در برابر مشکلات و سختی ها، شاید در میان تمام اقوام دیگر ایرانی یگانه باشد. بلوچ ها در دوستی ثابت قدم و استوار و در دشمنی سرسخت و انتقام جو هستند. به زندگی، همسر، فرزندان و نیز به اسلحه و مرگب سواری خود اهمیت بسیار می دهند. آنها سخت پایبند اعتقادات مذهبی و آیینی خویشند و ترک نماز و روزه را گناهی بزرگ می شمارند.

 

بخش دوم: از تولد تا مرگ، در جشن و سوگواری و در درمان بیماری های جسمی و روانی، موسیقی حضوری انکارناپذیر دارد و بخش جدایی ناپذیری از زندگی مردم است. مراسم بلوچی در مجموع یا آیین های کیشی - مذهبی هستند (مانند مراسم گواتی و ماد) و یا جشن ها و اعیاد (مانند مراسم عروسی، زایمان، ختنه سوران، خرماچینی و گندم چینی). موسیقی بلوچستان اصولا موسیقی آوازی است و قطعات سازی در اصل، آوازهایی هستند که بر ساز منتقل شده اند. مشهورترین این آوازها عبارتند از: لیکو و هیروک، گردی، موتک (موثق)، شعر (شیر)، شعر حماسی (میر قنبر، چاکر و گوهرام، حضرت ادهم)، شعر تاریخی (جنید خان، دادشاه بلوچ)، شعر عاشقانه (عترت و میژک)، گواتی، مالد و آوازهای مراسم عروسی و زایمان (نازینک، لارو - هالو، پتا کی، سپت، وزبت، تعت، صوت). آوازها و ترانه های بلوچی بیان کننده احساسات، عواطف و محصول تجربه های زندگی سوز و زندگی ساز مردمی است که غم و شادی روزگارشان را از صدق دل روایت کرده اند. این آوازها و ترانه ها سرشار از مضامین بسیار عمیق و لطیف انسانی و گنجینه کم نظیری از هنر و فرهنگ قومی این سرزمین است.

 

 

الیکو و زهیروک

ليكو و هیروک آوازهایی هستند که به یاد عزیزان سفر کرده و در آرزوی بازگشت آنها خوانده می شود و گاه نیز مضمون عاشقانه دارند. ریشه لغوی ليکو و رابطه آن با آواز به درستی معلوم نیست ولی واژه هیروک یا زهیریگ از واژه زهير به معنی یاد، دلتنگی و آرزوی دیدار توأم با اندوه، مشتق شده است. هیر به معنای غمناک و دلگیر هم آمده است. هیروک را در گذشته فقط زنان در هنگام کارهای روزمره می خواندند و آواز به طور متناوب بین دو گروه از خوانندگان رد و بدل می شد. این شیوه اجرا امروز دیگر متداول نیست و هیروک را خوانندگان مرد به همراهی سرود (قیچک) اجرا می کنند. همان طور که اشاره شد لیکو و هیروک از لحاظ مضمون و محتوا شبیه به هم هستند و تفاوت عنوان آنها به این دلیل است که هریک از این دو آواز در منطقه خاصی از بلوچستان رواج دارد. لیکو در سرحدزمین (ناحیه جنوب شرقی در کنار مرز پاکستان) متداول است و هیروک در مگران (نواحی دیگر بلوچستان خارج از ناحیه سرحد). اصولا برخی از ویژگی های متفاوت ملودی در سرحدزمین نسبت به نواحی دیگر بلوچستان موجب شده است که موسیقی این منطقه با وجود پیروی از همان ویژگی های کلی موسیقی بلوچستان، به عنوان سبک سرحدی متمایز گردد.

 

نمونه یک هیروک (عاشقانه)

من اسبم را در دریا می شویم، دریایی که از شیر باشد من لگام اسبم را در دست میگیرم از جلوی خانه ها می گذرم دخترهای قشنگ بیرون می آیند از خانه ها می آیند جلوی من می ایستند چشمانشان را بلند می کنند دخترها و راه را نگاه می کنند نگاه می کنند به زین و برگ اسبم مادرها گیس دخترها را می بافند پدرها طلاهای زمینی برای دخترها می آورند به برکت خدا و برکت امام زاده ها یا باد جنوب و ابرها را می گیرم میخواهم باد شمال بوزد، ببارند ابرها، به آرامی نخواهم گذاشت باد گورویچ بوزد جایی که شیرها می­گذرند.

 

نمونه یک لیکو

برادر، سال که قحطی است، وطن ما و شما فقیر و نادار است عزیز، در کویت پول زیاد است، در کویت پول زیاد است عزیز، شنیده ام، شنیده ام که نوجوان من از زاهدان عبور کرده است.

 

 

تو به قلبم خنجر زدی، از من خداحافظی نکردی و رفتی

عزیزم، آیا باز همدیگر را خواهیم دید

خدا قسمت کند که باز تو را ببینم

به ابوظبی رفتی، دریا طوفانی است

عزیز، من از درد تو، من از درد تو همیشه گریانم.

 

کُردی 

کردی هم مثل ليكو و هیروک بیان کننده اندوه و حسرت ناشی از هجران و فراق است. آواز کردی بیشتر در ایرانشهر و بمپور رواج دارد. احتمالا عنوان کردی، تعلق این آواز را به شاخه ای از کردهای بلوچستان مشخص می کند. کردی را هم در گذشته زنان هنگام کار با دستازهای سنگی قدیمی که برای آرد کردن گندم و جو به کار میرفت) می خواندند. این شیوه اجرا امروز دیگر مرسوم نیست.

 

نمونه یک کُردی 

 

آی، بنگر ز عشقت چون شدم

  سرگشته مجنون شدم، آی 

از جان و دل پرخون شدم

  از من چرا رنجیده ای 

رنجیدگان  رنجیده ای

     از من گناه چی دیده ای، ای نازنین آی  

آی، سر راهم دو تا شد وای بر من

  رفیق از من جدا شد وای بر من

 به غربت آشنا شد وای بر من

 

موتک (موتق)

موتک یا موتق، آواز مخصوص مراسم عزا و سوگواری، و در لغت همان مویه فارسی است. در گذشته زنان بلوچ تا ۳ روز حق نداشتند در سوگ عزیزان از دست رفته گریه و زاری کنند. بنابراین موتک، شعر هجایی گریستن و هق هق شکسته و فروخورده زنان سوگوار بود که معمولا به طور گروهی خوانده می شد و ابیات و ترجیع بند آن پی در پی بین دو گروه از خوانندگان یا آواز تنها و گروهی ردوبدل می شد. این شیوه اجرا نیز امروز منسوخ شده است.

 

نمونه یک موتک

من خود نیک میدانم که امر، امر خدای رحمان است اما چه کنم که فقدان فرزند دلبند نرینه بسیار سنگین است میبینی که دیوار مستحکم قلعه وجودم فروریخته و ویران شده است ایل و طایفه تو درمانده و پریشان حال در سوگت نشسته است مادر مقدس تو در غمت سوخته و کباب شده است و هر پاسی از شب را نگران و سرگردان نشسته است و خواهر برای برادر خود آشفته و شوریده است زیرا به زمین افتادن و فقدان درخت خرمای نورسته خیلی ناگوار است از این رو به هر سو نظر می افکنم، گریه و زاری است.

 

شعر 

شعر که در زبان بلوچی به آن شیر می گویند، آوازی است که مضمون آن را داستان های حماسی، عاشقانه، وقایع تاریخی و رویدادهای اجتماعی، پند و اندرز و امثال آن تشکیل میدهد. شاعر (شائیر) کسی است که شعر (شیر) را با ساز و آواز اجرا میکند. بلوچ ها به شاعر، پهلوان هم می گویند. پهلوان ترکیبی است از دو کلمه «پهلو» و «وان». «پهلو» مشتق از ریشه زبان پهلوی به معنی شجاع، دلاور، توانا و «وان» به معنی خواننده است. «وانگ» به بلوچی همان معنی خواندن در فارسی را می دهد. بنابراین پهلوان یعنی خواننده یا راوی شجاعت ها و دلاوری ها. پهلوان های بلوچ نه تنها راوی واقعیت های تاریخی بلوچستان به شعر هستند و آن­ها را سینه به سینه حفظ می کنند، بلکه می توانند در رویدادهای تاریخی نیز نقشی تعیین کننده داشته باشند و گاه مسیر آنها را تغییر دهند. نقش پهلوان را در موسیقی بلوچستان می توان با نقش عاشیق در موسیقی آذربایجان مقایسه کرد. شعر را معمولا در مجالس بزرگان یا محافل خوانین و گاهی نیز در مراسم عروسی می خوانند. سرود و تنبیره از سازهای اصلی همراهی کننده شعر هستند.

 

نمونه یک شعر (حماسی)

 

آن روزی که میرفتی به میدان کارزار 

خیلی خرد بودم 

بره ها را می بردم چرا 

شلوار نداشتم به پا

راه افتادم دنبال اسب باد پای تو 

خشم گرفتی به من و بانگ زدی 

برگرد به خانه 

روزی که کشته شدیم در جنگ 

تو باید انتقام ما را بگیری 

برگشتم، با دلی اندوهگین 

پهلوان نکیب را برداشتم 

و راه افتادم به سرزمین های دور...

 

 

نمونه یک شعر (عاشقانه)

 

گل شب بو را در پاس های شب استشمام می کنم 

بالای هر دو دیدگانم نگه می دارم 

دل شکسته ام را شکسته بندی می کنم 

سپس بالای هر دو دیدگانم نگه می دارم 

میبینی، من هم نمی دانستم که میژک می میرد 

و عترت در آن روز بی طاقت خواهد شد...

 

گواتی 

گواتی یا گوات نوعی باد است که در جسم انسان حلول می کند و با مختل کردن تعادل روحی و جسمی او موجب بیماری اش می شود. گواتی را می توان با «زار» و «نوبان» در مناطق ساحلی خوزستان مقایسه کرد. اهالی این مناطق و نیز مردم بلوچستان عامل این بیماری را ارواح پلید و اجنه می دانند و تنها موسیقی است که می تواند این ارواح را از جسم بیمار خارج کند و سلامت او را بازگرداند. در مجموع حدود ۱۵ تا ۲۰ باد معروف در سواحل جنوبی ایران شناخته شده اند که هریک بنابر ویژگی خاص خود (مذگر یا مؤنث بودن، کافر یا مسلمان بودن) و چگونگی تأثیر بر بیمار، دارای افسانه یا سابقه تاریخی خاصی است و ابتلا به هرکدام از آنها با علائم مخصوصی همراه است. دهل و سرود از سازهای عمده در اجرای مراسم گواتی است. رهبری این مراسم را گواتیمات یعنی مادر گواتی به عهده دارد. از این عنوان نباید چنین استنباط کرد که رهبری گواتی همیشه به عهده زنان است. بیشتر اوقات این مراسم به وسیله مردها هدایت می شود. رقص یا حرکات یکنواخت و موزون جسمانی که بی شباهت به رقص خانقاه دراویش نیست، اصل جدایی ناپذیر این مراسم است. تکرار مداوم ریتم و ملودي مشابه، موجب یکنواختی این حرکات جسمانی می شود و بیمار را به خودآگاهی و خلسه می برد و در نهایت او را به مرحله ناخودآگاهی کامل و بی خودی هدایت می کند. اگر در این مرحله باد بیمار خارج شود، مجلس به پایان می رسد وگرنه مراسم باز هم تکرار خواهد شد. گواتی می تواند بنا به نوع و شدت و ضعف بیماری، سه تا هفت و حتی چهارده شب ادامه یابد و هرشب حدود یک تا چهار ساعت به طول انجامد. این مراسم اگر به وسیله مردان اجرا شود و یا شرکت کنندگان در آن مرد باشند به آن دمال می گویند و رهبر آن را خلیفه می نامند. برخلاف گواتي مردانه که نمی تواند به وسیله خلیفه زن رهبری شود، گواتي زنانه را خلیفه مرد می تواند هدایت کند.

 

مالد 

مراسم مالِد در بلوچستان شبیه به مراسم خانقاه قادری سنندج است و تکرار پی درپی ذکر، موسیقی و حرکات موزون در آن حضوری مسلط دارد. هدف اصلی این مراسم، رسیدن به خلسه و بی خودی است. این مراسم اگرچه امروز در حال فراموشی است اما بیشتر در مناطق ساحلی بلوچستان رواج دارد. سازهای همراهی کننده ماید فقط انواع طبل و دف هستند. رهبر مراسم مالد نیز خلیفه نام دارد که گاه نوازندگی شما (دف) برعهده او است. مانند مراسم خانقاه قادری، رقص یا حرکات یکنواخت جسمانی و انجام کارهای خارق العاده مانند فروکردن تیغ، کارد یا خنجر به اعضای بدن بخشی از مراسم مالد است. به کسی که این اعمال خارق العاده را انجام می دهد مستان می گویند. ذکر و آوازهای مالد به وسیله خليفه خوانده می شود و دستیارانش

که چاووش نام دارند آن را تکرار می کنند. با اینکه طرفداران ماد با گواتی مخالفند، مراسم ماید می تواند به شکرانه شفا یافتن بیمار گواتی برگزار شود که در این صورت بیماران گواتی در آن شرکت می کنند. مالد ممکن است گاهی نیز به علت نذورات برگزار شود. انجام این مراسم معمولا دو تا سه ساعت به طول می انجامد.

 

آوازهای مراسم عروسی و زایمان 

در بلوچستان، جوانان خیلی زود ازدواج می کنند و بیشتر ازدواج ها بدون توافق پسر و دختر و بدون تصمیم قبلی آنها صورت می گیرد. دوران نامزدی معمولا دو یا سه سال طول می کشد. مراسم اصلی عروسی در سه شب برگزار می شود. در دو شب اول عروس و داماد را در دو محل جداگانه به نام جل نگه می دارند. لوری ها نوازندگان در این مدت ترانه شاد نازنیک را که در وصف عروس است می خوانند و در منزل داماد هم آهنگ هایی در ستایش داماد اجرا می شود. برخلاف مناطق دیگر ایران که عروس را به خانه داماد می برند در بلوچستان داماد را به خانه عروس می برند و پس از گذشت یک ماه عروس و داماد به خانه داماد می آیند و زندگی مشترکشان را آغاز می کنند. معروف ترین آوازها و ترانه های مراسم عروسی و تولد در بلوچستان عبارتند از: 

 

نازینک 

در لغت به معنی ستایش و ستودن است و بیشتر و در مراسم عروسی و زایمان و گاه به عنوان لالایی اجرا می شود. بلوچ ها شش شبانه روز اول از تولد فرزند را جشن می گیرند و در این چند شب در وصف کودک، نازینک می خوانند. و نازینک های مخصوص نوزاد پسر به و موضوع هایی مانند مردانگی، دلیری و و جنگاوری اشاره دارد و نازینک های نوزاد دختر، و برای او عفت و وفا آرزو می کند.

 

لارو و هالو

 این دو آواز هم به مراسم عروسی اختصاص هالو دارند. لارو را در ششمین شب تولد نوزاد می خوانند و به همین مناسبت به آن ششگانی و هم می گویند. هالو مخصوص مراسم حنابندان نیز هست.

 

شَپتاکی 

آوازهایی را که به مناسبت تبریک تولد نوزاد وآرزوی سلامت و آینده درخشان برای او می خوانند، شپتا کی می نامند. بنا به اعتقاد مردم بلوچ، این آوازها سبب می شوند تا زائر ناراحتی های ناشی از زایمان را فراموش کند و از لحاظ روحی و جسمی تقویت شود و همچنین ارواح پلید نتوانند به او و نوزادش آسیب برسانند. مراسم شپتا کی باتوجه به استطاعت خانواده می تواند از شش تا چهارده و حتی چهل . شب پی در پی برگزار شود. آوازهای شپتاکی بدون همراهی با ساز و به طور گروهی اجرا می شوند.

 

سِپَت و وَزبَت

آوازهایی هستند که در نخستین شب تولد نوزاد خوانده می شوند و مضمون آنها ستایش و شکرگزاری از خداوند و بزرگان دین است.

 

صوت

این آواز هم از آوازهای مراسم عروسی است اما باتوجه به مضمون شعر، گاه می تواند بیان کننده فراق، اندوه، عشق، وصل، شادی و احساسات و عواطف دیگری هم باشد. نمونه های ملودی که به عنوان صوت در موسیقی بلوچستان متداول است بسیار متنوع هستند. به نوازنده و خواننده صوت، سوتی می گویند. سوتی در مراسم عروسی، نامزدی، ختنه سوران و جشن های دیگر که معمولا با پایکوبی همراه است - شرکت می کند.

در مجموع می توان گفت ملودی های رایج در موسیقی بلوچستان - مانند ردیف سنتی و موسیقی سایر نقاط ایران - نمونه هایی هستند که قبل از اجرا در ذهن اجرا کننده به طور انتزاعی وجود دارند و به همین دلیل قابلیت تغییر پذیری آن ها بسیار است. بیشتر قطعات موسیقی بلوچستان، چه آنهایی که متر آزاد دارند و چه آنهایی که متر مشخص دارند، با مقدمه ای شروع می شوند. این مقدمه گاه آوازی یا ترکیبی از سازی و آوازی است، گاه آن قدر طولانی است که می تواند بخش اول قطعه تلقی شود و گاه به صورت مقدمه سازی معرفی می شود.

همان طور که یادآوری کردیم موسیقی بلوچستان، اصولا موسیقی آوازی است اما قطعات ساز سیمرغ، سازمار و مراسم لوا را می توان موسیقی سازی بلوچستان دانست. لوا در اصل همان موسیقی دهل و شرنای رایج در بیشتر نقاط ایران است و به جشن و پایکوبی اختصاص دارد. در مراسم إوا دو تا سه دهل و یک تا سه شرنا شرکت می کند. یکی از هل ها که از بقیه بزرگ تر است روی سه پایه قرار می­ گیرد و دهل کوچک تر را به گردن می آویزند. لوا از کشورهای عربی و آفریقایی به بلوچستان آمده است. در لوا حدود سی تا چهل نفر یا بیشتر در اطراف نوازنده دهل حلقه می زنند، به پایکوبی می پردازند و به آواز نوازنده دهل جواب می دهند. متن آوازهای لوا علاوه بر مفاهیم بلوچی، گاهی حاوی كلمات افریقایی و عربی نیز هست. این موسیقی ظاهرة به وسیله بردگان افریقایی که پرتقالی ها با خود به سواحل خلیج فارس می آورده اند به این مناطق راه یافته است.

موسیقی سیستان و بلوچستان به دلایل تاریخی و جغرافیایی، از جمله رفت و آمد و سکونت بلوچ ها در پاکستان و حضور موسیقی دانان بلوچ در مراسم و مجالس بلوچستان پاکستان، تحت تأثیر موسیقی پاکستان و شمال هندوستان است. اسامی بعضی از ملودی هایی که در بلوچستان اجرا می شوند، مانند اوه جمالو، لهرو، سندی، ساز براهوئی و ساز تهلو، تعلق آنها را به مناطقی خارج از بلوچستان نشان می دهد. مثلا موطن اصلی امبا (سرود دریاها) هندوستان است. امبا را هنگام هدایت قایق ها از خشکی به آب می خوانند. نوازنده دهل در جلو یک قایق می نوازد و می خواند و سایر جاشوها به آواز او جواب می دهند. برخی از آداب و رسوم ویژه بنادر بلوچستان تحت تأثیر فرهنگ های یونانی، عربی، افریقایی، ایرانی و هندی قرار دارند. علت این تأثیر پذیری را باید در روابط تجاری بلوچ ها با اقوام دیگر و رفت و آمد کشتی های تجاری مناطقی مانند هند، افریقا و خاورمیانه به بنادر بلوچستان دانست.

 

بخش سوم: سازهای موسیقی بلوچستان 

تعلق خاطر شدید بلوچ ها به موسیقی، سبب شده است تا آن­ها بسیاری از عواطف و احساسات خود را با زبان ساز بیان کنند. سازهای موسیقی بلوچستان در گذشته به وسیله استادکارهای بلوچ و در خود بلوچستان ساخته می شدند، اما امروزه بیشتر این سازها را از پاکستان یا هندوستان می آورند. عمده ترین سازهای موسیقی بلوچستان عبارتند از:

 

سرود (قیچک)

سرود از سازهای اصیل و سنتی بلوچی است. این ساز زهي آرشه ای، کاسه ای به بزرگی کاسه تار و دسته ای کوتاه دارد. کاسه طنین آن تقریبا شبیه به لنگر کشتی است که وارونه شده باشد. دو سوراخ صوتی بزرگ روی کاسه طنین و در قسمت بالایی آن وجود دارد. قسمت پایینی کاسه طنین که نیم دایره کوچکی را تشکیل می دهد، دارای پوست است. این دو قسمت به وسیله دو فرورفتگی بیضی شکل در دو طرف بدنه طنین از یکدیگر جدا می شوند. سرود معمولا دوازده سیم دارد. به آرشه سرود کمانگ می­گویند و موهای آن از دم اسب است. سرود و کمانگ را از چوب پر پنک می سازند. نوازنده، هنگام اجرا، کاسه سرود را روی زانوی چپ خود در حالت نشسته) به طور عمود می گذارد و با آرشه یا کمانگ آن را می نوازد. نوازندگان دوره گرد آن را با تسمه ای به گردن خود می آویزند و هنگام حرکت می نوازند. سرود، طنین خوش آیندی دارد و در اجرای بسیاری از آهنگ­ ها و قطعات موسیقی بلوچی یکه تاز میدان است.

 

رُباب 

رُباب یا «هجده تار» سازی است زهی زخمه ای که قسمت اعظم آن را بدنه طنینی تشکیل می دهد. قسمت پایینی بدنه طنینی مسطح است و روی آن را با پوست می پوشانند. خرک در انتهای همین قسمت واقع شده است و سیم ها پس از عبور از روی خرک در پشت بدنه طنینی روی دو میله چوبی بسته می شوند. رُباب دسته ای کوتاه و سه پرده دارد که ثابت هستند. این ساز چهار سیم ملودی و چهارده سیم اليكوت دارد. سیم های اليكوت سیم هایی هستند که معمولا نواخته نمی شوند. طول رُباب حدود شصت و چهار سانتی متر است و هنگام نواختن آن را روی زانو قرار می دهند و با مضراب می نوازند.

 

تنبورک

 سازی است زهی زخمه ای که به آن «سه تار» یا «تنبيره» نیز می گویند. این ساز کاسه ای بزرگ و سه سیم دارد و فاقد پرده است. تنبورک را معمولا هنگام همراهی با سازهای دیگر مورد استفاده قرار می دهند. طول آن حدود ۱۰۲ سانتی متر است و هنگام اجرا آن را روی زانو قرار میدهند و یا تسمه اش را به گردن می آویزند و با پنجه می نوازند. نوازنده تنبورک را تنبورکی یا چنگی می نامند.

 

نِل

 نِل به زبان بلوچی همان نی است. این ساز دارای چهار سوراخ صوتی در بالای لوله است و طول آن حدود پنجاه و چهار سانتی متر است. هر دو طرف لوله پل باز است و هنگام اجرا آن را به طور عمودی و کمی مایل نگاه می دارند. نوازنده نِل را نلی می نامند.

 

دونلی دونلی 

شامل دو نِل مساوی جدا از هم است. یکی از این دو نِل مذکر و دیگری مؤنث است. نِل مذکر یازده سوراخ صوتی و پل موئث هشت سوراخ صوتی دارد. پل مذکر وظیفه اجرای ملودی و نِل مؤنث وظيفه واخوان را برعهده دارد. پل مؤنث هنگام نوازندگی کمی پایین تر از پل مذکر قرار می گیرد و سوراخ های آن هیچوقت مورد استفاده واقع نمی شود. سر دونِلی، برش بیضی شکلی دارد که مخصوص تماس با لب های نوازنده است. این ساز در پاکستان ساخته می شود. شیر محمد اسپندار معروف ترین و چیره دست ترین نوازنده پل و دونلی در بلوچستان است.

 

دُهُلَک 

سازی است کوبه ای که از استوانه چوبی ساخته شده و یک طرف دهانه آن از طرف دیگر بزرگ تر است. پوست های دو طرف دهانه دهلک با ریسمان هایی به طور ضربدر یا مثلثی به یکدیگر متصل می شوند و به این ترتیب می توان با کشیدن ریسمان­ ها ساز را کوک کرد. دهلک را هنگام اجرا روی زمین می گذارند و با دست راست بر دهانه بزرگ تر و با دست چپ بر دهانه کوچک تر می­ کوبند.

موسیقی بلوچستان، پهلوانان و نامداران بسیاری دارد که ذکر نام و شرح احوال همۀ آنان در این مختصر نمیگنجد. برای محسن ختام و ادای احترام فقط به ذکر نام چند تن از مشاهیر ایشان اکتفا می کنیم: پهلوان موسی، پهلوان نعمت زنگشاهی، ملاکمال خان، ملاشمعداد، لال بخش پیک، ملاجان محمد، ملا موسی راسکی، جمعه فقیر زهی پیر بخش ریگی، موسی زنگشاهی و شیر محمد اسپندار.

 

 

 

 

منبع: کتابچه موسیقی قشقایی

نویسنده: محمد افتخاری

زیر نظر علی مرادخانی

ناشر: انجمن موسیقی ایران

سال انتشار: 1375

 

 

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: