مطالب موجود برای 'علی اصغر بیانی'
“آی دوغدی” سرظهر به خانهاش برگشت و ديد كه چند مهمان انتظارش را می كشند. با آنان سلام و احوال پرسی كرد و يک قوری چای سبز دم كشيده را جلوی مهمانان گذاشت و يكی را هم به پيش خودش كشيد.
يكی از مهمانان سكوت را شكست و گفت:
ـ خسته نباشيد، آی دوغدی آقا.
ـ زنده باشيد فرزندانم. البته كشاورزی امسال زياد هم خستگی ندارد. خب كاری اگر داريد بفرماييد.
ـ آی دوغدی آقا، ما از “قاضی او...
دوشنبه، 11 دی 1402 - 10:16
تعداد بازدید: 620
مگر چراغ "اوبه" ات،
وامدار خورشید است
که چنین گرمی و سرخوش؟
راست بگو ، نهان مکن .......
آمده ام تا آسان شمردن را ازتو بیاموزم .
"توسن" ترکمن، یا ر روز است
و "دوتار" همخلوت شب.
شاید شادی تو ازآنهاست؟
اما نه
چراغ و توسن و دوتار بهانه است.
تو خود بهانه ی خویشی.
بهانه ی مبارک زندگی .....
منبع: هزارک
نوشته ای از: سی...
دوشنبه، 20 آذر 1402 - 09:00
تعداد بازدید: 699