هزارک - چادرهائی که چادرنشینان شمال شرقی آذربایجان استفاده میکنند دو نوع اند:
نوع اول= چادر های نیمکره ای شکل و دیگری دالانی شکل که هر دو پوششی از نمد دارند . چادر های نیمکره ای از چادر های گنبدی شکل آسیای مرکزی ریشه گرفته اند ، مانند چادرهای ترکمنان خراسان . اما به یکدیگر شبیه نیستند و این ویژگی ها مسئله ایست برای مطالعه و بررسی .
چادر های دالانی شکل از سنت دیگری ریشه گرفته اند مانند چادر های رایج در طالش و ترکیه.
اغلب چادر نشینان آذربایجان مانند همسایه شان قره داغی ها از این دو نوع چادر استفاده میکنند . شاهسون اتحاد تعدادی قبیله است که منطقه تابستانی اش ( ییلاق ) در دامنه کوه های سبلان و qosa در ارتفاع ۴۰۰۰ متری از سطح دریا و یا در منطقه مرزی بزکش ، باغراو، و طالش است . هنگام زمستان بطرف جلگه کم عمق مغان که در حدود ۱۵۰ کیلومتر از مکان اولی دورتر و نزدیک به مرز روسیه در کنار رودخانه ارس است مهاجرت می کنند. این گروه درقدیم به دو ایل : مشکین ایل و اردبیل ایل تقسیم شده بود. اکنون اردبیل ایل اسکان یافته است . با وجود تشویق دولت ایران در مورد استقرار چادرنشینان و طرحهای وسیع آبیاری که بر روی رودخانه ارس پیاده شده هنوز هم تخمينا" هفت هزار چادر و قریب ۵۰۰۰۰ چادر نشین به مغان مهاجرت می کنند. افراد این قبایل به گونه های مختلف ترکی آذری که به زبان ترکیه شباهت دارد تکلم می کنند.
عقیده بر این است که شاهسونها از ترکیه به ایران آمدند تا در پناه شاهان صفویه باشند و نامشان نیز بیان کننده این وفاداری است ، شاهسون " کسانیکه شاه را دوست دارند ".
مهاجرت شاهسونها از ترکیه به آذربایجان ، به نظر ریچارد تاپر، در زمان لشکرکشی تیمور به عثمانی ، حدود اواخر قرن ۱۷ میلادی است. و در قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی بود که هسته اصلی این قبیله شکل گرفت. اولین ارتباطشان با مغان در سال ۱۶۹۸ کشف شد. علاوه بر ترکمنها ، بنظر میرسد که شاهسونها با قبایل کرد ، عرب و تالش نیز اختلاط یافته باشند.
بعضی از شاهسون ها به نقاط دیگر ایران کوچیده و هنوز هم در خرقان ، خمسه و فارس سکونت دارند. ولی اینها از آلاچیق استفاده نمی کنند بلکه از "سیاه چادر " که از موی بز سیاه درست میشود بهره می برند.
طوایف قره داغی از گروهی بسیار کوچک تشکیل میشود، در حالی که شاهسون ۶ ایل و ۵۶ طایفه دارد. از این ۶ ایل هنوز ۳ ایل چادرنشینند و ۳۵۰۰ چادر دارند. منطقه کوچشان محدود است و جایگاه تابستانیشان دامنه قره داغ و جایگاه زمستانیشان ارسباران است .
مسیر مهاجرت این ۳ ایل در حدود ۳۰ تا ۷۵ کیلومتر است عده ای معدود از آنان مسیری در حدود ۱۰ تا ۳۰ کیلومتر
طی می کنند. به عقیدهء شاهسونها ، قره داغیها دارای موقعیت اجتماعی پائین تری میباشند. این طوایف اگر چه ترک زبان شده اند ولی در اصل کرد اند. بنابراین از نظر فرهنگی به فرهنگ کردی هم وابستگی دارند .
با دیدن طایفه بالابگ لو، تالش میخائیل لودر ۱۹۷۰ و قره داغی و حاجی علیلو در ۱۹۷۴ به حقایقی تاریخی دست یافتیم و دریافتیم که این گروه در حدود ۷۵ سال پیش از بقیه طایفه جدا شده اند.
چادر:
چادرهای شاهسون و قره داغی از نظر ساختمان بهم شبیه اند ولی از نظر تزئینات و اصطلاحات بکار گرفته شده در چادر با یکدیگر تفاوت دارند. هر دو گروه چادر نیمکره ای شکل را " آلاچیق " و دالانی شکل را "کومه " مینامند. کومه معمولا" از آلاچیق کوچکتر است و از جنس خشنی درست میشود که خرجی اندک دارد و با آلاچیق که با دقت و مهارت و ظرافت ساخته میشود قابل مقایسه نیست ، حتی از نظر دوام, چه آلاچیق تا ۲۰ سال دوام می یابد ولی کومه دوام کمتری دارد.
رجحان آلاچیق به کومه کوچکترین اثری در پایگاه اجتماعی صاحب آن ندارد ولی هر کومه نشین سعی دارد که در مدتی کم کومه اش را به آلاچیق تبدیل کند. نسبت آلاچیق ها به کومه در حدود ۷ به ۲ است. چگونگی پوشش نمدی و تزئینات داخلی و خارجی آلاچیق مبين وضع اجتماعی صاحب آن است . چادرهای اصلی عموما" دارای نمدهائی ظریف و سفیدند. این نمدها با طرح های رنگی در جلو و دو طرف تزئین یافته و سردر ورودی منگوله هائی آویزان است و این ویژگیها چادر های اصلی را از چادر های دیگر مشخص می کند. نمدهای این چادرها به علت باران و گرد و خاک از خارج و دود و حرارت از درون به تدریج قهوه ای و در آخرکار سیاه می شوند. این دو مرحله با دو اسم مشخص می شوند. aqalacix "آلاچیق سفید" qârââlâčix"آلاچیق سیاه"..
آلاچیق از شاهسون ها به شرق و جنوب ، ترکهائی که در مجاورت خلخال زندگی می کنند و طایفهء افشار که در ناحيه سهند ساکنند، سرایت کرده است و حتی قره داغی ها و کردهای مرند نیز از آلاچیق استفاده می کنند.
نکته مهم این است که آلاچیق همیشه با کومه همراه است و در اطراف دریای سیاه نیز مورد استفاده قرار می گیرد. یکی از مشخصات و نشانه های شاهسون در ایران آلاچیق است . ولی سازنده آلاچیق ترک است نه شاهسون.
نوع دیگری چادر بین شاهسونها و قره داغی ها مرسوم است که نیمه آلاچیق بوده و به شکل نیمکره در توقف گاههای موقت ساخته و چاتما catma نامیده می شود. استخوان بندی آلاچیق شامل دو قسمت اصلی است ، یکی حلقهء سقف و دیگری تعدادی میلهء انحنادار . قطر دایره سقف یک متر و شامل تعدادی تیرک نازک خمیده است که به اطراف حلقه میخ شده و از نیم رخ نمایی گنبدی شکل پدید می آورد. تعداد میله های اطراف چادر بین ۲۴ تا ۳۲ عدد است که از یک سو به زمین کوبیده میشوند و از سوی دیگر به لبه حلقه سقف متصل می گردند. روی هم رفته قطرداخل آلاچیق را از ۵ تا۸ متر میتوان تخمین زد . فاصله حلقه سقف تا زمین ۲ متر است ومیله ها را باید آنقدر خمانید تا اندازه دلخواه دو متر بدست آید. از آنجا که اتصال میله ها به حلقه سقف مقاومت چندانی ندارد، از دو عامل دیگر که یکی طنابهای پشمی و دیگری تیر بزرگ و محکمی است استفاده میکنند .
برای حفظ تعادل آلاچیق از دو طناب، یکی در جلو و دیگری در پشت که به دور میله ها پیچیده و به زمین میخ شده استفاده می کنند، در چادرهای بزرگتر از طناب دیگری که از قسمت پائین میله ها عبور میکند و به استقامت آلاچیق می افزاید بهره می برند. عامل دوم تیر چوبی بزرگ و محکمی است که در وسط چادر کار گذاشته شده و قرقره ای که طنابی پشمی به دورش پیچانده اند روی سر این تیر قرار گرفته و به میخ هائی که به لبه سقف کوبیده شده اند متصل میشود، با کشیدن سر این طناب میتوان اندازه دلخواه دو متری را به دست آورد. اگر چوبهای سقف و یا این طناب از جای خود حرکت کند تعادل چادر بهم میخورد. پایه چادر با دو قطعه حصیر، که از یک طرف به تیرهای در ورودی بسته شده و در عقب چادر روی هم افتاده، پوشیده میشود. سطح بیرونی گنبد چادر را سه تکه نمد مثلثی شکل می پوشاند. در قسمت بالای در ورودی دودکش وجود دارد که با دو زائده از جنس نمد پوشیده شده است و در مواقع ضروری آنرا کنار می زنند و سوراخ نسبتا" بزرگی برای عبور دود ایجاد میشود . حلقه سقف نیز با یک تکه نمد که بصورت کلوش بریده شده پوشیده میشود و در واقع پائین آن روی یقه نمدهای اطراف آلاچیق می افتد .
این نوع آلاچیق در مقایسه با آلاچیق های آسیای مرکزی ساده تر و دارای مشخصات زیر است :
۱ - فاقد دیوار داربست دار استوانه ای شکل است .
۲- تعداد تیرها به نصف تقلیل یافته ولی از نظر استحکام مقاومت آن دو برابر شده است
۳- حلقه سقف تقریبا" کوچک است و گنبدی با تیرکهای مسطح و لبهای کم عمق دارد.
۴- مقاومت آلاچیق بستگی مستقیم به نیروی آن دارد.
۵- در استحکام آلاچیق طنابهائی که به دور تیرهای پائینشان اطراف آلاچیق بسته و به زمین میخ شده اند نقش مهمی دارند.
۶- برای در ورودی چهار چوب مخصوصی که از تیرهای اطراف مجزا باشد وجود ندارد.
7- تیرهای اطراف بعلت کوچک بودن حلقهء سقف اغلب بصورت گنبد در میآید.
۸- سقف با سه تکه نمد مثلثی شکل که دوتایشان بزرگتر است و دو طرف چادر را میگیرند پوشانده میشود .
9- دودکش در مرکز سقف نیست بلکه بالای در ورودی است.
۱۰- قسمت بالای سقف با یک تکه نمد پوشانده میشود.
۱۱- با جمع کردن زائده های بالای در رودی سوراخ باز و با آويختنشان سوراخ دود بسته میشود .
۱۲- پرده حصیری که در پائین قرار می گیرد ارتفاعی کم دارد.
کومه در میان قبایل تالش، تاریم، بلوچ و مناطق مختلف فارس و کرمان ، افغانستان ، تاجیکستان ، ازبکستان و ترکیه فراوان است و در آسیای میانه کمتر مورد استفاده دارد . در انگلستان نیز کولیان از کومه استفاده می کنند و به آن bender می گویند.
درکومه شاهسونها حدود ۷ تا ۸ ترکه بلند خميده وجود دارد که یک سر آنها را بفواصل ۶۰ تا۷۰ سانتیمتر در زمین فرو می کنند و سر آزادشان را به یکدیگر می بندند و با استفاده از قابلیت انعطاف آنها، ارتفاع5/2 متری بوجود میآورند. داربست آن بشکل دایره است که طنابی برای استحکام بدور آن می پیچند. در یک طرف چادر جائیکه فاصله ترکه ها مناسب باشد در ورودی را قرار میدهند. قسمت عقب کومه را با یک نمد بزرگ مثلثی شکل و پهلوها را با دو تکه نمد دراز مستطیل شکل می پوشانند و یک تکه نمد دراز و باریک روی سر کومه می اندازند که یک سر آن در پشت چادر و سر دیگرش سوراخ دود را می پوشانند. ساختمان کومه با صفحه ای حصیری برای در ورودی همانند آلاچیق تکمیل میگردد . فضای داخل کومه حدود ۵ متر است . نمای کومه قره داغی گر چه شباهتی با کومهء شاهسون دارد ولی کمی کوتاهتر از آن و عرضش در حدود ۳ متر است . تفاوت اصلی میان کومه قره داغی و شاهسون در بست های پائینشان است. این کومه ها فاقد رشته های مخصوص دور کمان است .
این نوع چادر به چادر تالش ها شباهت بسیار دارد و تفاوتشان با آنها در این است که تالشها ریسمانی مخصوص و صفحه ای حصیری و یک تکه نمد که روی تمام نمدها کشیده میشود ، دارند و همینطور این سیستم در حاجی علیلو و قره داغی های میاندو آب رایج است.
محل چادر:
چون چادر نشینان هر ساله ییلاق و قشلاق می کنند و منطقهء چراگاه دامهایشان هم مشخص و محدود است ، لذا همیشه و هر سال چادر هایشان را در مکانهائی معین و مشخص بر پا میکنند .
جایگاه تابستانیشان را بیشتر در شیب تپه ها ایجاد میکنند در غیر اینصورت مکانی رابرای آن صاف و هموار می کنند چادرهای بزرگتر مانند چادر رئیس ، دیوار کوتاه سنگی به شعاع یک متر بزرگتر از چادر درست می کنند. بعضی اوقات این دیوار خاکی است وقتی که این دیوار سازی و زیر سازی در شیب قرار می گیرد ، در پشت دیوار یک آبراهه ایجاد می کنند که در جلوی چادر حوضچه ای تشکیل میدهد که آب آن برای شست و شو استفاده میشود . اطراف چادر را تا فاصله ۵۰ متری از سنگ ریزه پاک میکنند تا برای چرای گوسفندان مفید باشد. در داخل چادر سکویی به ارتفاع ۲۰ تا ۱۰ سانتیمتر درست میکنند تا جای مناسبی برای اشیاء بوجود بیاید که از نم مصون باشد . اجاقی نیز درجلو چادر باسنگهای مستطیل شکل میسازند. این اجاقها سکوها همیشه پابرجاست و از اینرو پس از برداشتن چادر خیلی راحت میتوان محل چادرها را شناخت.
توقفگاه:
بزرگی و کوچکی توقفگاه بستگی کامل به چراگاههای اطراف آن دارد. در قدیم این تناسب به مسائل دیگری از قبیل حمله کوچ دسته جمعی گرگها و راهزنان بستگی داشت و موجب بود که گروههای بیشتری با یکدیگر در یکجا منزل کنند تا قادر به دفاع باشند . امروزه بعلت وجود پاسگاههای ژاندارمری درتمام نقاط ایران از راهزنی خبری نیست و جایگاه تابستانی شامل ۴ تا ۵ چادر است که در فواصل صد متری هم در وسط چراگاه زده می شود. در زمستان دو یا سه گروه با یکدیگر چادر می زنند و با یکدیگر کوچ می کنند . ترتیبات برپا کردن یک
توقفگاه چندان مشخص نیست و با طبیعت رابطه ای مستقیم دارد.
بطور کلی میتوان گفت چادر ها بهم نزدیکتر و درهای ورودی چادرها بطرف شیب تپه و یا در جهت مخالف بادهای دائمی است . چادرهای فرهاد بگ از ایل تالش میخائیل لورا در گودالی برپا شده بود . چادر رئیس اندکی دورتر در قسمتی که مرتفع تر و خلوت تر بود برای تسلط کامل بر دیگر چادرها برپا شده بود.
بطور کلی خیمه گاه را " ابه " می نامند و برای بزرگی و کوچکی آن واژهای خاص ندارند. چراگاه در چهار فصل بهار، | تابستان ، پائیز و زمستان نامی مخصوص دارد که به ترتیب guzuk – yaylax- yazlax qislax
خوانده می شود.
شاهسون ها قبل از اینکه به مقر تابستانی خود در بالای است : کوه سبلان بروند، ماه خرداد را بعنوان جایگاه بهاری در پائین کوه سبلان می گذرانند. دو ماه تیر و مرداد را بر سر کوه خواهند بود و دوباره در ماه شهریور به پائین کوه سبلان . نقل ها مکان میکنند. شاهسونها قبل از حرکت بسوی مغان دردشت برای خرید مقداری خوار و بار و وسایل مورد احتیاج توقف می کنند. قبل از اینکه به مغان برسند در اول نیمهء آبان چند هفته ای نزدیک مغان که جایگاه پائیز یشان است می مانند و جایگاه زمستانی خود را که در چند کیلومتری محل پائیزی است آماده می کنند. در اواخر آبان به جایگاه زمستانی اسباب کشی میکنند و تا اواسط فروردین در آنجا می مانند . در اواخر فروردین از این محل نقل مکان می کنند و یک ماه در چراگاههای زمستانی بسر میبرند و در اول اردیبهشت بطور کلی از جایگاه زمستانی کوچ می کنند. بنابراین چادرهای این افراد در طی سال حداقل ۶ بار جابجا میشود. در مسیر کوچ خود ۱۵ منزل دارند که از قدیم بوده و اکنون بصورت سنت در آمده و به آنها duserge میگویند . شاهسونها حدود ۳۵ روز در سال مشغول جابجا کردن چادرهایشان می باشند. گاه برای سهولت در کوچ ، خویشان نزدیک در یک چادر ، یا آلاچیق که فاقد تیرک وسط و حصیرهای اطراف است زندگی می کنند . این توقفگاهها با توقفگاههای زمستانی یک فرق کلی دارد و آن اینست که توقفگاههای زمستانی مجهز تر و دارای یک ردیف پناهگاههای زیرزمینی یا روی زمینی است که افراد یا دامها از آن استفاده می کنند. این پناهگاه ها به شكل مستطيل به عرض ۲ تا سه متر حفر شده و روی آنرا با نی پوشانده و با ۱0 سانتیمتر گل اندود کرده اند . هر پناهگاه حفره ای برای ورود و خروج و هواکشی نیز دارند و از دور به شکل تپه در میایند.
استخوان بندی آلاچیق و اندازه آن:
حلقهء سقف و میله ها که cati نام دارند از صنعتگران اردبیلی خریداری میشوند. وقتیکه تمام قسمت های آلاچیق به یکدیگر متصل شدند و سر چادر توسط تیر میانی بصورت گنبد درآمد ، میله ها به موازات هم در می آیند، و اندازه های آن به ترتیب از این قرار است:
چادر ۲۴ میله ای ۶۵۰ - ۵۳۵ سانتیمتر، ۲۶ میله ای ۷۵۰ ۷۰۰، ۲۸ میله ای ۷۵۰ و ۳۲ میله ای ۷۷۰ سانتیمتر از روی این اندازه ها می توان پی برد که زیاد بودن میلهها چندان تاثیری در بزرگ و کوچکی چادر ندارد. هرگاه تعداد میله ها افزایش یابد تا حجم بیشتری حاصل شود به نمد هانیز باید افزوده شود. این افزایش از عهده کسانی که استطاعت - مالی کافی ندارند ساخته نیست . سنگینی استخوان بندی و در این مدت پوشش چادر بطور کلی بر روی سقف گنبدی شکل است . اگر چادر را بزرگتر بسازند، گنبد آن را نیز باید بزرگتر کنند و این خود تا حد معینی امکان پذیر است .
نسبت بلندی چادر به بزرگی آن بسیار اندک است یعنی ارتفاع یک آلاچیق ۲۴ میله ای کمی کمتر از ۲ متر و یک آلاچیق بزرگتر کمی بیشتر از ۲ متر است . مانع اصلی در راه افزایش ارتفاع چادر در این است که شخص باید حلقهء سقف را بالای سرنگه داشته و دست ها را به اندازه یک متر باز کند در نتیجه قادر نخواهد بود که حلقه سقفی را بالاتر ببرد، بخصوص . اگر ارتفاع تیر وسط به ۲٫۳۰ متر برسد که ارتفاعی است دلخواه . محدود کردن بلندی چادر سقف آلاچیق را مسطح می کندوتیرها زیر فشار بیشتری قرار میگیرند زمانیکه حجم چادر افزایش یابد، تیرها در برابر فشار های مختلف استقامت خود را از دست میدهد و بهمین دلیل از ریسمانهای اضافی برای چادرهای ۲۸ میله ای استفاده میکنند تا مقاومت را افزایش دهند.
دلیل نایاب بودن آلاچیقهای ۳۲ میله ای از همین مسائل اقتصادی و ساختمانی سرچشمه می گیرد و دلیل اینکه چادرهای ۳۰ میله ای ساخته نمیشود شاید در این است که فرق چندانی با چادرهای ۲۸ میله ای ندارد و اینکه عدد ۳۰ بر ۴ قابل قسمت نیست. در طول مدتی که در این محل به تحقیق پرداخته بودم تنها یک بار یک آلاچیق ۳۲ میله ای دیدم که از قرار معلوم تا۴۰ سال پیش در بین روسا و بزرگان رواج داشته است و رواج آنهم به دلیل اعتقاد خاصی به عدد ۳۲ بوده است.
حلقه سقف:
و در حال حاضر به حلقه سقف چمبره cembere میگویند.
در دو مورد دیگر نام دیگری داشته است.
قاب حلقه ای روی سقف از دو تیر چوبی بصورت نیم دایره روی یکدیگر افتاده اند ( باندازه ۲۰- ۳۰ سانتیمتر) تشکیل می شود . ضخامت این تیرها به نسبت اندازه چادر تغییر میکند قطر داخلی آن در همه 90 سانتی متر است. برای اتصال این حلقه به سقف چند تسمه آهن به کار می برند که سرهایشان با سیم به قسمت خارجی این حلقه بسته میشود. سرتیرها از بیرون با چندین میخ آهنی mismar یا qadaxبه تیر دیگر کوبیده میشود. تعدادی سوراخ 5/2 سانتی متری در وسط این تیر ها تعبیه میشود که تعدادشان بر حسب اندازه آلاچیق متفاوت است.
سوراخ های دیگر که delix یا kan نامیده میشود در قسمت بالای این میله تعبیه میشود که اسپک ها در آن جا می گیرند و اندازه شان در حدود25/0× 3سانتیمتر است .
میله ها ( تیرهای اطراف چادر):
تمام میله های چادر یک شکل بوده و همه بصورت مستطیل به ابعاد ۴ سانتیمتر به ۵۰ر ۲ –۲٫۲۵ سانتیمتر اند . آخرین هشت سانتیمتر بر بالای میله ها را نازک میکنند که در سوراخهای حلقه سقف جا بگیرند، پائین میله ها را نیز نازک و نوک تیز میکنند که در زمین کوبیده شود . اندازه میله ها بستگی به اندازه چادر دارد ، و اندازه ای ثابت ندارند . در آلاچیق ۲۴ میله ای درازای آنها 15/3 تا85/3 متر است، در حالیکه در ۲۶ میله ای 20/4 تا 42/4 متر و در ۲۸ میله ای 40/4 تا 50/4 و در ۳۲ میله ای 60/4 متر است.
سر میله ها در حدود۵/۵سانتیمتر درون سوراخهای سقف و در پائین بین3-5 سانتیمتر در زمین فرو می روند . در نیمه بالای تیر حدود ۳۰-۴۰ سانتیمتر انحنا وجود دارد که بعد از سوار کردن آلاچیق بیشتر میشود ودر آلاچیق ۲۴ میله ای ۴۰ سانت ودرچادر های ۲۸ و ۲۶ میله ای تا ۷۵ سانت میرسد.
میله هارا cubuxمی نامند ، (اپت لند Optlandدر نوشته هایش از آن به عنوان cabux یاد می کند ) چون درضخامت تیرها تفاوت هایی وجود دارد. دو تا از کلفت ترین آن ها را برای طرفین درب ورودی چادر انتخاب می کنند و آنها را cosku یا coskiمی نامند که از چوب درخت توت و یا چوب مناسب دیگری به ۱۰ سانت و یا بیشتر ساخته میشود . درازای آن ۱۲۰ سانت است که ۶۰ سانت پائین آن را نازک می کنند ولی قسمت بالائی به حال اولیه باقی میماند. در سر بالای آن سوراخ گرد و اریبی درست میکنند که از داخل آن یک میخ چوبی بنام damaxبه طول ۳۰ سانت عبور می دهند بطوریکه از هر دو طرف مساوی بیرون بزند و سر این چوب ( تير وسط ) را با حلقه ای آهنی محکم می کنند که ترک بر ندارد و نشکند. این تیر به چند طریق مختلف بکار گرفته میشود در بعضی جاها از یک شاخه چنگال مانند استفاده میکنند. شاخه های بلندتر را در زمین فرو میکنند و شاخه های کوتاه تر که بیرون می ماند تشکیل قلابی را میدهند که قرقره بدان آویزان میکنند . وقتی که زمین سخت باشد ، توده ای از سنگ درست کرده و تیر را وسط آن قرار میدهند و کیسه ای پر از شن را بر آن می آویزند. در مورد تیر وسط چادر اعتقادات خاصی وجود دارد. هنگام عروسی، وقتیکه چادر عروس را برپا میدارند تیر وسط چادر پدر و مادر داماد را می آویزند، نو و کهنه بودن آن مهم نیست و پدر و مادر داماد باید برای خود تیر دیگری دست و پا کنند . این پدر و برادر عروس و در وقت نبودنشان عموی وی تا محل چادرعروس همراه با خواندن ترانه های محلی حمل میکنند، مضمون این ترانه ها این است : دخترم امیدوارم که تو را در کانون گرم خانوادگیت، همراه با شوهر جوانت به نیرومندی و استقامت این تیر ببینم .
میخ های چوبی:
میخ های چوب yan mixlar نامیده میشوند، چهار عدد است که هریک ۳۰ تا ۴۰ سانت درازا و3- ۴ سانتیمتر قطر دارند و دور تا دور چادر برای نگهداری سر طنابها به زمین کوبیده میشوند. اگر دور تا دور چادر را مانند صفحه ساعت فرض کنیم ، میخ ها به ترتیب یکی روی عدد ۲ ، یکی روی ۴، یکی روی ۸، و آخری روی ۱۰ قرار میگیرند و در ورودی روی عدد ۱۲ است . اگر طنابها بلند تر باشند میخها به ترتیب روی اعداد۱ و۵ و ۷ و ۱۱ قرار می گیرند دو میخ چوبی دیگر نیز گاهی اوقات برای بستن نمد عقب چادر در طرفین در ورودی کوبیده میشوند . این میخها را carpi يا yellix می گویند و آنها را در قره داغی دیدم.
برای کوبیدن این میخ ها از یک چکش چوبی سنگین بنام toxman که بشکل استوانه و بطول ۳۰ سانت و قطر ۱۵ سانت با زاویه ۹۰ درجه روی دسته ای بطول ۶۰ – ۸۰ سانت و قطر ۳۰- ۳۵ سانتیمتر قرار گرفته استفاده می کنند.
در ورودی:
در ورودی با طنابهای کوچک منگوله داری بنام qapi qotaz یا poncax ، از نوارهای بافته شده با رنگهای مختلف تزئین یافته است . هشت رشته از این نوارها که در ازای هر یک در حدود یک متر است در حد فاصل دو تیر مشخص کننده در ورودی آویزان میشود . پائین هررشته نوار نیز با منگوله های تزئینی زینت شده است .
نمد:
تنها واژه ایکه شاهسونها برای نمد بکار میبرندkeceler. میباشد که معنی کلی نمدهای روی آلاچیق را میدهد هر چند که گاه نمدها در ضخامت اختلافی بین ۲-5/1 سانت دارند ولی اغلب ضخامتشان یکسان است . نکته مهم دیگر این که کلیه نمدهائی که روی آلاچیق میافتند بجز نمدی که در بالای چادر قرار می گیرد ، همه بصورت سه گوش بریده میشوند که براحتی روی سقف گنبدی شکل آلاچیق قرار بگیرند تا همه سطح آن را بپوشانند. پهنای این تکه های سه گوش به نسبت فاصله تیرها از یکدیگر و بزرگ و کوچکی چادر متفاوت است . نمد و این سه گوش ها هر دو در حقیقت یک اسم دارندqalip .درز نمدها ، بعلت ضخامت نمد دوبار ، یک بار از رو و بار دیگر از پشت با نخ زنجیره ای پشمی و یا نخ صنعتی پنبه ای تابیده شده دوخته میشود . دو عدد نمد پهلوئی yankece و نمد پشتیdal kece تمام آلاچیق ، بجز حلقه سقف را می پوشاننده طول این نمد ها به اندازه طول میله هاست . بالای آنها بصورت هلالی بریده شده است. تکه نمدهای بالایی که تعدادشان از نمدهای پائین کمتر است بشکل یقه aracin بوده و به قسمت بالای تکه نمد های پائین دوخته میشوند و در حدود ۱۰ سانتیمتر آن بطور آزاد آویزان میگردد.
لبه منحنی نمد در دو طرف در ورودی با نوارهای دست باف با رنگهائی ساده که به آن yaxlix می گویندو
شش سانت پهنا دارند زینت می یابند. پائین ترین قسمت نمد که ناصاف است همیشه ساده باقی میماند.
در چادرهای بزرگتر و اعیانی، تمام نمدها ، با رشته های سیاه و نیلی بصورت خطوطی متقاطع که ۲۰۰ سانتیمتر
طول و ۶۰ سانتیمتر پهنا دارند تزئین میشوند. برای اینکه ضخامت بیشتری به این رشته ها بدهند آن را بطور سه لائی می تابند و سپس با نخی نازک آن را میدوزند. طرحهائی که در دو طرف در ورودی بکار می گیرند تقریبا "قرینه" یکدیگرند. در قسمت بالای در ورودی یک تکه نمد سه گوش آویزان است که روی در را می پوشاند . طول این تکه نمد از ۶۰ تا ۱۴۰- سانتیمتر تجاوز نمی کند. این طریق نمد گذاری در بالای در. موجب میشود که با کنار زدن آن سوراخ هواکش پدید آید و با پوشاندن آن سقف کاملا" بسته شود .
بقیه نمد، در کنار لبه ، گاه ممکن است بوسیله نخ کلفتی از پشم قهوه ای که در دو خط موازی بطرف پائین برمی گردد و در امتداد لبه نمد تا حلقه بام بالا میرود زینت یابد و لبه های مستقیم نمد سه گوش عقبی نیز ممکن است با همان دو خط تا فاصله ۳۰ سانتیمتری زمین تزیین شوند.
هر چند که لبه پائین نمد به زمین نمی رسد ولی تا چند سانتیمتری آن پائین میآید و هر یک از سه نمد روی بام انحنای میله ها را تا حلقه بام می پوشانند . بنابر این درازای سه گوش ها وابستگی نزدیک به اندازه چادر دارند.
نمدهای پشتی معمولا" به اندازه یک سه گوش از نمدهای پهلوئی کوچکترند و گاهی نیز ممکن است که یک اندازه باشند بنابراین در پشت چادر بین ۶ تا ۸ و در پهلوها تا ۱۴ تکه نمد وجود دارد . بعنوان مثال یک چادر ۲۴ میله ای متعلق به " طالش میخائیل لو " منهای نمد پشتی آن دارای ۱۰ تا ۲۰ نمد پهلوئی است.
نمد پشتی دو رابط در هر لبه دارد. رابط ها که colqasi یا colipi ، یا در حاجی علیلو yanbasi نامیده میشوند با سبک خاصی درست میشوند که gelin qasi نام دارد.
محل اتصال نمدها به شکل بته سه سوری ( پنجه کلاغی) carpana یا . carpanixدرست میشود که فشار وارده از بالا را در ۷۰ سانتیمتری لبه پخش می کند . در چادرهای بزرگ تر رابطی کامل به اندازه ۵۵۰ سانتیمتر بانضمام یک بته سه سوری ۵۰ سانتیمتری دیده میشود .
رابط هائی که روی لبه جلوئی و لبه عقبی نمد پهلوئی قرار میگیرند طوری ترتیب یافته اند که جای در ورودی و سوراخ دود را پدید می آورند. سلیقه فردی در درست کردن و بافت این رابط ها نقش فراوان دارد .افراد مهم قبیله چادر هایشان را به طرز باشکوهی با همین رابط ها که نقش های فراوان دارند زینت میدهند و حال آنکه مردم معمولی قبیله از رابط های ساده استفاده میکنند.
وقتیکه نمد از پشم ساده درست شود ، تسمه ها و رابطه ها معمولا به رنگهای نارنجی سرخ و یا ارغوانی انتخاب می شوند .مهمترین زیور چادر یک گل منگوله ای شکل پر زرق و برق پشمی است که در "طالش میخائیل لو" آن را از پشمی به رنگهای سرخ و آبی و سفید درست میکنند . عرض این منگوله ۹ سانتیمتر است و بر پایه ای بطول ۲۰ سانتیمتر با نخی آبی تیره بسته میشود . لازم به یادآوری است که این منگوله در راس چادر جای می گیرد. در geyiklu این منگوله بشكل صليب است و طول آن در حدود ۳۰ سانتیمتر و ارتفاع آن ۲۵ سانتیمتر است . این صلیب در Huseyn axli نیز دیده میشود که آن را با رنگ های آبی و نارنجی زینت می دهند. این منگوله ( کاکل ) به هر صورت که باشد gotaz نامیده میشود.
محل دوخته شدن نمدها به یکدیگر نصف النهاراتی بوجود می آورند که چادر را به قطعاتی تقسیم می کند، که گاهی این قطعات با طرح "شاخ قوچی" تزئین می شوند . از نظر نمای داخلی و خارجی اینطور به نظر میرسد که چادر از سه لایه نمد تشکیل شده است ، ولی این تردید وقتی است که انسان قادر به دیدن قطعات سه گوشی بالائی و پائینی نمد که بهم دوخته شده اند نباشد.
در ورودی:
در ورودی از یک تکه حصیر قابل انعطاف بطول و عرض تقریبا" 3×1متر که تکه نمدی روی آن میکشند درست میشود . رشته هایی از پشم بز در بافت حصیر در ورودی بکار می رود .
با این رشته ها ساقه های نی را دوتا دوتا بطوریکه در هر دسیمتر تعدادشان به ده عدد برسد کنار هم قرار میدهند و به یکدیگر می بافند . این رشته ها که شباهت به نوار دارند سفید رنگ بوده وbaylix "باغلیخ" نامیده میشوند.
نمدی که برای در ورودی درست میشود به ضخامت دیگر است. این نمد را روی درحصیری می کشند و دو طرف لبه های آن را که ۱۰ سانتیمتر بر می گردد ، از پشت به صفحه حصیر می دوزند. ممکن است نمد را با دو ردیف دوخت سفید و نارنجی تزئین کنند.
روی در را معمولا از طرف خارج با طرح هایی که از خطوط، حلقه ها ، دوایر و نقطه هایی که از پشم آبی یا قهوه ای شکل گرفته اند آرایش می دهند و جاهای خالی آنرا با پشم قرمز، سبز و یا نارنجی پر می کنند.
این طرح بطور کلی یک مستطیل است که بوسیله دو مثلث از بالا و پائین به لبه های در نزدیک و متصل میشوند. گاه خطی مستقیم مستطیل را به دو بخش تقسیم می کند و این دو بخش با تقاطع خطوط های اریبی دیگر یک مجموعه لوزی را تشکیل میدهند .
در ورودی با رابطه ایکه qapilisinbasiیا qapibasi نام دارد و دو جفت رابط دیگر" yellix" به بدنه چادر متصل میگردد. اغلب لبه پایین این رابطه ها منگوله دوزی شده است .
حصیرها:
تکه های حصیر را cisيا cix و یا coten می نامند و با شیوه ای خاص که در ایران و آسیای میانه رواج دارد می بافند. نی ها را به درازای ۶۰ – ۷۰ سانتیمتر می برند و با رشته ای از پشم بز به یکدیگر متصل می کنند. به این ترتیب که ساقه ها را دوتا دوتا کنار یکدیگر قرار میدهند و رشته را به دور آنان به حالت نیم دایره از روی و زیر می پیچند و عبور میدهند. تعداد . این رشته ها چهار تاست و duzgulluنامیده میشوند.
روزگاری از نخ های پشمی استفاده میشد ولی امروزه بیشتر از نخ های صنعتی و کارخانه ای استفاده می کنند. نخ های موئی و پشمی را qatma و پنبه ای را tavlama می نامند.
در دو طرف حصیر یک جفت طناب کوتاه و حلقه دار وجود دارد که asiq،cilik و یا Iskilنام دارند . این طناب را از الیاف درختی آبزی که دارای چوب سفتی است و در مقابل داشته چشم زخم محافظ خوبی است درست می کنند. این طنابها حصیر را به پایه های در ورودی متصل میکنند.
مجموع طناب ها:
طناب هائی را که در چادر بکار میبرند از پشم و گاهی از کنف درست میکنند ولی بافت این طنابها به دو گونه است. بافت گرد Topkecme که از هشت قسمت درست شده است ، ۴ قسمت از یک رنگ و ۴ قسمت از رنگی دیگر، بافت پهن gelin qasi که مثل بافت قبلی است با این تفاوت که تخت و ضخیم است . طنابهای کنفی که kendir خوانده میشوند
بعضی مواقع بجای پشم برای درست کردن طناب به کار میروند. طنابی که در پائین کشیدن تاج چادر بکار میرود cosku ormesi یا coskuipiنام دارد که این طناب ۱۲ متر طول دارد و ازهشت قسمت تشکیل شده که چهار قسمت سیاه و بقیه سفید است. در یک سراین طناب یک قلاب چوبی محکمdosamax وجود دارد که از شاخه درخت به دست می آید و دارای زاویه ای ۳۰ درجه است. هر بازوی ۲۵ سانتیمتر طول و 5/3سانتیمتر قطرو دنباله آن ۱۰ سانتیمتر درازا دارد . این قلاب kisi (نر) بعنوان قرقره بکار میرود .
تسمه ها:
در میان قبایل مختلف انواع مخصوصی تسمه وجود دارد که به رنگهای گوناگون از رنگ سبزیجات درست. می شوند.این تسمه ها در طوایف گیگ لو، حاجی خوجالو و قوجابیک لو اهمیت فراوانی دارند.
روشهائی که در بافت این تسمه ها بکار میرود عبارتند از : روش ساده و یا طرح پیچ . بافت با طرح ساده qilija که مکمل روش جفت پیچ Iadi است.
تسمه ها bastirix ۶ تا ۷ سانتیمتر عرض دارند و متناسب باطول چادر درست میشوند. این تسمه ها در چادرهای ۲۶ میله ای ۱۷ متر طول دارند با طرح dortesizi که دو رنگ است .
تسمه های پایه هر چند که معمولا" ۱۱-۱۲ سانتیمتر عرض دارند ولی گاهی به عرض 5/7 سانتیمتر درست میشوند. گاه در چادر ممکن است تنها یکی از این تسمه ها وجود باشد که طول آن به ۲۴ متر برسد.
تسمه های بام gozex ، yannix یا gergicنام دارد که دارای عرضی حدود ۱۷ سانتیمتر و طولی برابر ۷۸۰سانتیمتر است که لبه پائین آن را گاهی باتور سیاه زینت می دهند. هر سر آن سه طناب کوتاه حلقه دار دارد که به پایه های در ورودی بسته میشوند . این تسمه بام را چون دایره ای در بر می گیرد. زمینه این تسمه با زری های روشن و با طرح های شش ضلعی رنگارنگ مثل یک گل ، زینت میشوند . زمینه این تسمه ها گاهی آبی تیره ، یا شبکه بندی زرد رنگ و نارنجی است و گاه گل های قرمز ، سفید ، زرشکی در آن بکار رفته است . هر چند که امروزه بندرت میتوان یک جفت تسمه بام دید ولی در زمانهای گذشته از این تسمه ها برای زینت چادر رئيس ( خان) به حد زیاد استفاده میشده است .
طول تسمه هایی که برای بستن دو نمد پهلوئی و جلوئی یا عقبی بکار گرفته میشوند معمولا" به یک اندازه اند.
معمولی ترین طرحهائی که در بافت جفت پیچ " بکار میروند عبارتند از : cecek leme یا pisik tiransi " پنجه گربه ای "و sasi و طرح شطرنجی که ulduz ( ستاره ) و یا qapaja (شطرنجی) نامیده میشود . در قره داغی طرح دیگری وجود دارد که شامل مجموعه ای به شکل های s مانند است که به آن qayciqupli ( دسته قیچی ) یا در حاجی علیلوcaxmax گفته میشود. همینطور طرح های ساده ای با نام های) qiyuax (سم) asiq ( استخوان قوزک پا - بند انگشت ) darax (شانه )yarpax (برگ) وياcalma )پله گذاری( و غیره مورد استفاده قرار میگیرند .
در عقب چادر جائیکه رابط های نمدی از روی یکدیگر عبور می کنند شبکه ای زیبا از رنگ به وجود می آید . زمانی که نمد سفیدی در زیر این شبکه وجود داشته باشد زیبائی آنها چند برابر است و جلوه ای خاص دارد.
منبع: کتاب مردم شناسی و فرهنگ عامه ایران
عکس تیتر: ایسنا