هزارک -
جن زدگی
در سروستان، دعانویس دعای مخصوصی برای فرد جن زده می نویسد. سپس یک ریسمان سفید و یک ریسمان سیاه را به اندازه قد شخص جن زده آماده می کند. آنگاه دو ریسمان را جفت می کند و چهل بار حمد و سوره می خواند و به آن ریسمان های جفت شده فوت می نماید. پس از آن، ریسمان ها را لای کاغذی که دعا رویش نوشته شده قرار می دهد و دور آنها را با پارچه یا چرم می پوشاند و به بازوی راست بیمار می بندد.
در بيارجمند شاهرود، زنان مسن پارچه كهنه ای را می سوزانند و فرد را سه مرتبه دور آتش می چرخانند و می گويند "يا دختران شاه پری از تقصيرات وی در گذری". همچنين پارچه سبزی را همراه با دعا زير ريشه درختی كهنسال دفن می کنند. در كلاته خيج برای درمان جن زدگی دعا را در آب تربت حل می کنند و به فرد می نوشانند.
در اردبیل برای رفع جن زدگی، سنگ های اجاق خانه را درون رودخانه می اندازند. همچنین جوالدوزی به لباس فرد جن زده می دوزند. یا دعانویس در اتاق زنجیری را درون ظرفی آب می اندازد و از مادر فرد نیز می خواهد که چند تار موی خود را درون همان ظرف بریزد و سپس، آب آن ظرف را به بیمار می نوشانند.
در کازرون معتقدند اگر فردی شب هنگام تنها به مكان های تاريک، كنار چشمه های واقع در بيابان و خرابه ها برود، جن ها و پری های ساكن در آن مكان ها فرد را اذيت می كنند و فرد بيمار می شود. علائم جن زدگی عبارتند از حركات بی اراده دست ها و پاها، حرف های نامرتب و گنگ، فلج اعضاء بدن و تب و لرز. جهت درمان جن زدگی نزد ملا يا دعانويس می روند و دعا می گيرند. اين دعاها را به چندين روش استفاده می كنند؛ یا دعا را به همراه اسفند و زاج دود می كنند؛ یا دعا را در آب می زنند و به بيمار می نوشانند؛ یا دعا را در آب می زنند و آن آب را به لباس و رختخواب و صورت بيمار می پاشند؛ و یا دعا را به لباس بيمار وصل می كنند. گاهی نیز برای درمان نزد اشخاصی كه توانايی احضار جن و پری ها را دارند، و بهره بردار نامیده می شوند، می روند.
در بافق معتقدند که اگر کسی به جن ها آسیب برساند، دچار اختلالات روحی می شود. برای درمان چنین فردی، او را نزد ملا می برند. ملا به کتاب مخصوص خود نگاه می کند و به فرد می گوید که به چه نحد به جن آسیب رسانده است. سپس دو دعا می نویسد که یکی را باید با اسفند و نمک روی زغال گذاشت و زیر پای فرد سوزاند تا دودش به او برسد و دیگری را باید در آب بیندازند و آن آب را به بیمار بنوشانند. آنگاه دعا را ار آب بیرون می آورند و به پارچه ای می دوزند و به لباس فرد آویزان می کنند.
در ایرانشهر معتقدند وقتی کسی جن زده می شود، مبتلا به درد مفاصل می گردد. این فرد را برای درمان نزد ملا می برند. او چند نخ از موی بز را به قطعات کوچک تقسیم می کند، سپس آیه ای از قرآن می خواند و به هر رشته می دمد و به یکی از مفاصل بیمار می بندد. این کار دو تا چهار هفته ادامه دارد و هفته ای یک بار، در روز شنبه یا چهارشنبه تکرار می شود و نخ ها تعویض می شوند. ملا هر بار همه مفاصل به جز مفصل انگشت شست دست و پا را می بندد.
چشم زخم
در بافق، پس از حصول اطمینان نسبت به چشم خوردن بیمار، دعانویس دعایی می خواند و به صورت او می دمد. سپس دو دعا می نویسد که یکی را لای پارچه می پیچند و به لباس بیمار آویزان می کنند و دعای دیگر را همراه با نمک و اسفند زیر پای بیمار می سوزانند، به نحوی که دود آن به فرد بیمار برسد.
برخی معتقدند کسی که زود به زود مریض می شود را لابد چشم زده اند و او را نزد نظرکش می برند تا رگ نظر او را بگیرد. نظرکش پس از خواندن دعاهایی، انگشتانش را با بزاق دهان خود تر می کند و رگ های گردن بیمار را می گیرد و می فشارد تا نظرکشی انجام شود.
در روستای تولم شهر از توابع صومعه سرای گیلان، چند تار نخ لباس فرد شور چشم را با اسپند دود می دهند. در روستای هنده خاله تخم مرغی را نزد دعانويس محل می برند تا او با جوهر و قلم روی تخم مرغ دعاهايی برای رفع چشم زخم بنویسد. در روستای تنيان، دختری نابالغ سوزن را در پوست تخم مرغ فرو می کند تا چشم فرد شور چشم بتركد. در روستای ضيابر، زنان تخم مرغی را دور سر فرد نظر شده می چرخانند و سپس با شدت درون ظرفی می اندازند. اگر تخم مرغ بشكند، معتقدند كه فرد سالم می شود. در غير اين صورت، او را برای دریافت دعای مخصوص، نزد دعانويس می برند. در روستای كلنگستان با جوهر و قلم اسامی افراد مشكوک به شور چشمی و نیز اعضای خانه را روی تخم مرغ می نويسند و معتقدند با نام بردن اسامی آنها، تخم مرغ از وسط می تركد.
در ساوجبلاغ، نام دشمنان پیامبر و شداد و نمرود را روی یک قطعه کاغذ می نویسند و همراه با چند دانه اسفند و چند تار موی گربه یا بز می سوزانند و دود آن را به بیمار چشم خورده می دهند. در طالقان، خاکستر همین آتش را در یک چهار راه یا تقاطع چهار کوچه می ریزند.
در روستاهای قائمشهر، سه عدد تخم مرغ را دور سر کودک می چرخانند و روی سینی مسی می شکنند تا دفع نظر شود.
برای بهبود بیماری ناشی از چشم زخم، خالکوبی نیز توصیه می شود.
در شاهرود برای رفع چشم زخم اسپند و زاج دود می کنند؛ یا دعای چشم زخم از دعانويس می گیرند و آن را به شانه چپ كودک آویزان می کنند؛ یا به نيت رفع چشم زخم تخم مرغ می شکنند؛ یا برای درمان آن نذر می کنند و اسفند سبند دود می نمایند؛ یا بند یا کش شلوار بیمار را می سوزانند و خاکستر آن را به پیشانی بیمار می مالند؛ یا خر مهره به لباس یا کلاه فرد می دوزند. در روستای فرومد مقداری از خاك كفش فرد شور چشم را در آتش می ريزند. در كلاته خيج، نخ لباس فرد شور چشم را با اسپند می سوزانند. در روستای دهملا، مهره كبود به پيشانی كودک می آويزند. در بيارجمند كبريتي به طرف فرد شور چشم پرتاب می کنند و صدقه می دهند. عرب های مقيم شاهرود، كودک را به قبرستان می برند و در كنار قبری قديمی او را غسل می دهند.
در همدان جهت رفع چشم زخم، برای فرد اسپند دود می کنند.
در ابیانه برای رفع چشم زخم به خانه هفت کاسب شامل سلمانی، حمامی، ملا، خادم مسجد، دشتبان، آبیار و غسال می روند و از هر کدام ایشان، مقداری آرد می گیرند. آردها را خمیر می کنند و با آن، چهل گلوله خمیر درست می کنند. گلوله های خمیر را کمی در روغن تفت می دهند و سپس با زاج مخلوط می نمایند. نخی را از میان آنها عبور می دهند و بر روی تکه ای پارچه، به پشت لباس بیمار می آویزند. سپس آن لباس را سوراخ می کنند و سر در خانه آویزان می کنند و به حال خود رها می نمایند تا بپوسد و از بین برود تا پشم زخم بر طرف شود.
در خرمشهر اگر کسی خیره به بچه ای نگاه کند، والدین او برای جلوگیری از چشم خوردن فرزندشان، مقداری خاک از زیر پا یا زیر کفش بچه بر می دارند و همراه اسفند و نمک زیر پای او دود می کنند.
غش و تشنج
در روستاهای بندر عباس و جزیره قشم، کودک مبتلا به ام الصبیان (صرع) را داخل پالان کهنه قرار می دهند و یک تکه پارچه سیاه را به شکل دکمه در می آورند و داخل آتش می گذارند. وقتی پارچه به دود کردن افتاد، ابتدا بین دو ابرو، سپس شقیقه راست و دست آخر شقیقه چپ او را با آن پارچه داغ می کنند.
در ایرانشهر، یک تکه از سیاه چادری که با موی بز بافته شده باشد را آتش می زنند و دود آن را به بیمار مبتلا به صرع می رسانند. یا مقداری خاک نپخته را با آب مخلوط می کنند و زیر بینی بیمار می گیرند.
در روستای تولم شهر از صومعه سرای گیلان، وقتی فردی دچار غش، ضعف، بی حالی، سست شدن اعضا و خارج شدن كف از دهان شود، می گویند که او دچار بی وقتی شده است. برای رفع این حالات، ابتدا كمربندی را در دهان بیمار قرار می دهند تا بر اثر تشنج زبان خود را گاز نگيرد. سپس با ميله ای آهنی دورش را خط می كشند. پس از آرام شدن، بيمار را داخل چاه می برند و پيراهنش را در گل دفن می كنند. كمی هم آب به سر و رويش می ريزند.
در همدان اگر كسی مبتلا به رفتارهایی غيرعادی مانند غش كردن بشود، می گویند دچار جن زدگی يا غشی شده و برای درمان او فقط از ملا دعا می گیرند.
در شاهرود برای درمان غشی غذاهايی كه خاصيت گرمی دارند به بیمار می دهند. همچنين خوردن بزغاله نر را درمان مؤثری برای این بیماری می دانند.
در گیلان، بچه ای که غش می کند را با قرآن به دورش می چرخند و با چاقو، دایره ای به دور او روی زمین می کشند. همچنین معتقدند که در چنین حالتی، پدر و مادر بچه نباید به او دست بزنند، چرا که برای همیشه فلج خواهد شد.
در سیستان، بچه ای که دچار حمله صرع شود و از هوش برود را سه بار از سوراخ دیواری عبور می دهند و سپس او را درون پارچه ای سبز رنگ می پیچند.
در روستاهای بندر لنگه، برای درمان صرع دالانی در زیر زمین می کنند که فقط یک ورودی و یک خروجی داشته باشد. آنگاه بچه را بغل می کنند و از دالان عبور می دهند.
در لرستان کودک بیمار را از شکاف کوهی که در جنوب شرقی خرم آباد واقع است، عبور می دهند.
گردآوری و تنظیم: فرید نوبخت حقیقی
به سفارش سایت هزارک
موسسه فرهنگی رادنواندیش