هزارک - ستایش خداوند، وصف بهار، رثای پیامبران، اولیا و ائمه، مدح سلاطین، امرا و صاحبان منازل و مشاغل، بیان وقایع و حوادث مذهبی، روایات و حکایات دینی، روایات و داستان های اساطیری و افسانه ای، روایات و رویدادهای تاریخی و اجتماعی، مضامین هجو و طنز، مضامین حکمی و پند آموز از عمده ترین مفاهیم و مضامین نوروزخوانی هاست. بخش دیگری از اشعار نوروزخوانی حاوی اطلاعات تاریخی، اعم از منطقه ای و ملی است و نوروزخوان بسیاری از اخبار و اطلاعات و وقایع و حوادث روزمره ی اقتصادی نقاط مختلف مازندران را به آگاهی مخاطبان خود می رساند. کار نوروزخوانان، در بخش انتقال اخبار و رویدادها، با رسانه های امروزی قابل قیاس بوده است:
گل به گل رنگ تیره gəl be gəl vange tirə
ساری گیرفته گیره sāri girəftə girə
ترکمون اسب زیره tərkəmun ’asbe zirə
یک من زنجفیل یک سیره yək mən zanjəfil yək sirə
ياصاحب ذوالفقار yā sāhebe zolfəqār
صاب خانه ره نگه دار sābxānə rə nəgahdār
برگردان فارسی:
گاه به گاه صدای تیر می آید
ساری بگیر بگیر است
ترکمن زیر اسب افتاده
و قیمت یک سیر زنجبیل به اندازه ی یک من است (گران شده است)
یا صاحب ذوالفقار (امام علی)
صاحب این خانه را حفظ کن
در حوزه ی گویش ها و لهجه های مناطق تبری زبان مطلع نوروزخوانی همیشه با سلام بهاری و ستایش خداوند آغاز می شود. سلام و بشارت به صاحبان منازل و خانه ها، تبریکات نوروزی، شکوفایی بهار و اعلام نو شدن جهان و دعاهایی که طلب خیر و نیک بختی را به همراه دارد، اصلی ترین مفاهیم بخش آغازین نوروزخوانی ها است. در این قسمت، تلاش نوروزخوان معطوف به این نکته است تا با ایجاد حس همدلی در مخاطب و ترغیب به شنیدن، زمینه را برای ورود به موضوعات بعدی آماده نماید. از همین رو، بیشتر تأکید و تکیه ی نوروزخوان بر این اصل قرار دارد که نوروز در درجه ی اول زمان کنار نهادن کدورت ها و دشمنی ها و مساعدت و مدارا و شادمانی و سرور است؛ زیرا طبیعت چنین آموزه ای را پیش روی همگان قرار می دهد.
داستان پردازی در نوروزخوانی.
در آثار به جای مانده و ثبت شده از نوروز خوان ها افزون بر اشعار توصیفی، رثایی و وجود مضامین ستایشگرانه و مدح و منقبت در نوروزخوانی، استفاده از شماری از نقل ها و داستان های اساطیری- دینی، که گاه رنگی از حماسه با خود دارد، جلب نظر می کند. نقل آدم و حوا، نقل يوسف و زلیخا، نقل در آتش شدن حضرت ابراهیم، نقل اژدهاکشی حضرت علی (ع)، نقل موسای پیامبر و نقل ضامن آهو از مهم ترین نقل ها و داستان های دینی - مذهبی است. در این میان نقل رستم و زال تنها مورد نقل حماسی است که تاکنون در اشعار نوروزخوانی ها دیده شده است.
هجو و طنز در نوروزخوانی.
هجوو طنز از مضامین ظریف و زیبای اشعار نوروزخوانی است. هجو و طنز زمانی شنیده می شود که برخی افراد انعام قابل ملاحظه و درخوری تقدیم نوروزخوان نکنند. در این صورت، نوروزخوان به هنگام نوروزخوانی و در اواخر قسمت دوم اشعار، ابتدا قداست و اهمیت کار خود را گوشزد می کند، سپس از انعام ناچیزی که داده اند، شکوه می کند و بی حرمتی و بی احترامی را که از این جهت نسبت و به او روا داشته اند، با اشعار طنز و هجو نقد می کند:
مشت عموجان با خدا mast ’amu jāne bā xodā
وجود بوه بی بلا vəjud bavve bi bəlā
ونگ هاده خاشه زنا vang hāde xīse zona
نیمه تالقونی گدا nimə tālquni gədā
نشومبه خانه ی هر بی پا nasumbə xānəye har bipā
نكمبه خانه ی هرگدا nakomba xanaye har gada
برگردان فارسی:
ای مشهدی عموی با خدا
وجودت از بلا دور باد
همسر خود را صدا کن
من گداي تالقانی نیستم
به منزل هر بی سروپایی نمی روم
در خانه ی هر گدایی نوروزخوانی نمی کنم
در صورتی که نوروزخوان در درخواست خود توفیق نیابد و عکس العمل مناسبی از سوی صاحب خانه نبیند، هنگام مقای مراجعه به خانه ی دیگر همسایگان با روشی کاملا محتاطانه به هجو شخص مورد نظر می پردازد و در ادامه با به کارگیری طنز، به منش و اصالت صاحب خانه ی بی توجه خرده می گیرد.
ای باجی وای گدا ay baji o 'ay gada'
نیمه تالقونی گدا nimə tālquni gədā
نیمه ده سیر نیم چپا naymə də sir nim qəpā
وره شنمبه هوا verə sənəmbə həvā
باخارن کرک و چینکا baxaran kork o cineka
مره بکانن دعا mərə bəkānən də’ā
برگردان فارسی:
ای خواهر گدای من
گدای تالقانی نیستم
دو سیر و نیم برنج خرد شده را نمی گیرم
آن را به هوا می پراکنم
تا مرغ و جوجه ها بخورند
و مرا دعا کنند
موسیقی نوروزخوانی
موسیقی نوروزخوانی های مناطق مازندران برگرفته از نغمه های ساده ای است که از موسیقی اقوام ساکن دو سوی البرز و یا فلات ایران وام گرفته شده است وجه مشترک همه ی لحن ها، توالی و تکرار پیاپی جملات متقارن موسیقی است. در بسیاری از موارد این نغمه ها شباهت نزدیکی با برخی ریزمقام ترانک های هر منطقه دارند و به صورت آشکاری تحت تأثیر آنها هستند. فواصل مورد استفاده در موسیقی نوروزخوانی های مناطق مختلف متفاوت است و نغمه هایی با مایه ی بیات ترک، همایون، شور، دشتی، سه گاه، چهارگاه و حتی دوگاه بسیار به چشم می خورند. نوروزخوانی های مناطقی چون گلستان، سمنان، مازندران، گیلان و تالقان اغلب با مایه های فوق است. شنیدن برخی نغمه ها با مایه ی شوشتری و همایون در نوروزخوانی های و فرهنگ تبری از کوچ و اسکان برخی اقوام غیر بومی به منطقه نشئت می گیرد و یا به وسیله ی چارواداران و شعرخوان های دوره گرد از دیگر نواحی ایران اخذ شده اند. بخش عمده ی آواز نوروزخوانی را سرخوان اجرا می کند و کیسه دار یا کولبارچی در بخشی از آواز، کار هم خوانی را بر عهده دارد. هم خوانی پیوسته در ترجیع بند اشعار صورت می گیرد. در استان گلستان نغمه های نوروزخوانی پیش از آنکه تحت تأثیر موسیقی فرهنگ استاربادی یا تبری باشد، متأثر از موسیقی کومشی و به ویژه نوروزخوانی های مناطق شاهرود، خرقان و بسطام است.
زبان ها، گویش ها و لهجه ها در نوروزخوانی
زبان مورد استفاده در مقدمه ی همه ی نوروزخوانی های مناطق تبری زبان فارسی است. بخش های میانی و پایانی اشعار در نوروزخوانی ها به تناوب فارسی و توأم با زبان ها، گویش ها و لهجه های تبری است. اشعار مورد بحث و پرداختن آنها به سرگذشت پیامبران، اولیا و امامان و همچنین تشریح برخی مبانی و اصول یا فروع دین اسلام گواه آن است که نفوذ و رواج اشعار موزون و فارسی در این مراسم مربوط به دوران متأخرو ناشی از تأثیر اشعار ه شاعران فارسی سراست، که از نظر ستت بداهه و شعر خنیایی اصالت و اعتبار چندانی ندارند:
نمونه ی اول (کومش):
اگر پرسی اصول دین به چنده
های به چنده آی به چنده
جواب میگم اصول دین به پنجه
نمونه ی دوم (گلستان):
از این لنگر به آن لنگر
على داماد پیغمبر
به کافر می زند خنجر
بهار نو مبارک باد
درآمیختن و تلفيق لهجه های بومی با زبان فارسی از دیگر خصیصه های نوروزخوانی هاست. این گونه آمیزش ها معمولا با رعایت و حفظ سنت های ادبی صورت می گیرد.
نمونه (ساری - ول آغوز )
اون شیطون بی حیا 'un situne bihayā
یک دونه گندم هدا yək dunə gandəm hədā
بهشت جه فریب بدا behest je fərib bədā
باد بهارون بمو bade bəhārun bəmu
گل در گلستون بمو gol dar goləstun bəmu
برگردان فارسی:
آن شیطان بی حیا
با یک دانه گندم
آدم را در بهشت فریفت
باد بهاران آمد
گل در گلستان آمد
نوروزخوانی در برخی پاره فرهنگ های البرز، همچون لاسگردی، سرخه ای، سنگسري وافتری همراه با به کارگیری زبان فارسی زبان ها و گویش فرهنگ های اصلی و قومی صورت می پذیرفت. ساختار و شکل اشعار. بررسی اشعار نوروزخوانی از وجود دو گونه شعر متمایز در این گونه آوازها حکایت دارد. بخشی از اشعار در ظاهر، شکل و قالبی عروضی و مققی دارند. بدیهی است که این بخش از اشعار متأخر است و تحت تأثیر نظام عروضی اشعار کلاسیک ادبیات فارسی به نوروزخوانی ها راه یافته است. بخش دوم اشعار، که مبتنی بر بداهه سرایی و بداهه خوانی است، با هیچ یک از قالب ها و سبک های شناخته شده ی شعر فارسی قابل قیاس نیست. این گونه اشعار در همه ی موارد به عنوان بخشی از پیکره ی موسیقی و لحن بروز یافته و با تمام حالات آن منطبق است. وجود کشش های خاص و ظهور برخی اصوات، تکرار روش مند جملات و برخی کلمات، از تمايل شعر برای پیروی مطلق از جملات موسیقی حکایت داشته و آن را در رده ی شعر هجایی قرار میدهد.
در نوروزخوانی، اشعاری به شیوه های شعر کلاسیک فارسی با قالب معين، وزن، ردیف و قافيه مشاهده می شود که سرایندگان آنها غالبا شاعران گمنام هستند. گاه ابیاتی از شاعران مشهور و شناخته شده ی فارسی در میان اشعار نوروزخوانی وارد می شود که تغییراتی در وزن یا قافیه یا جابه جایی کلمات به همراه دارد. وزن پاره ای از اشعار فارسی نوروزخوانی براساس دوبیتی ها (فهلویات) و در بحر هزج (مفاعیلن مفاعیلن فعولن = بحر هزج مسدس محذوف با تقطيع( U... U ...U...) است که در اشعار محلی با اختیارات شاعری در برخی از ابیات منظومه مشاهده می شود.
بخش دوم نوروزخوانی ها عموما در توصیف بهار و همراه مرثیه خوانی برای امامان و شهیدان در بحر هزج (مفاعیلن) سروده شده است که قالب آن نیز نه مثنوی ونه ترجیع بند است. اشعار پایانی هربند نیز با شعر صلوات بر محمد صل على محمد» از دیگر بندها مجرا شده اند.
در برخی ابیات، نوروزخوان باید با سرعت، کلمات را ادا کند تا از وزن موسیقایی خارج نشود و با آن هماهنگ شود. این خصیصه، که از ویژگی های مهم شعر خنیایی است، بیشتر در اشعار گویش محلی (تبری) مشهود است.
در بررسی کلی اشعار، نوروزخوانی، به رغم وام گيري از برخی سبک ها و قالب های شعر فارسی، در بیشتر مواقع و به سیاق اشعار خنیایی، خود را از قالب ها و اوزان شناخته شده جدا می سازد و به صورت تابعی از موسیقی و گردش آهنگ به روز می شود. این ویژگی، بیشتر در اجرای بداهه سرایی های نوروزخوانان قابل ملاحظه است.
وجوه مشترک در نوروزخوانی
برخی موضوعات به عنوان اصول و وجوه مشترک نوروزخوانی های همه ی مناطق تبری زبان وجود دارد که مهم ترین آنها به شرح زیر است:
- نوروزخوانی در همه ی فرهنگ ها، از الموت قزوین در غرب تا استارآباد گلستان در شرق، غالبا از اوایل اسفندماه (حوت) آغاز می گردد و تا حلول سال نو ادامه می یابد. در حقیقت، نزدیک شدن عید نوروز مبنای اصلی زمان جهت آغاز مراسم نوروزخوانی بود.
- موسیقی آوازی، در همه ی فرهنگ ها و خرده فرهنگ های مازندران، از ارکان اصلی نوروزخوانی بوده است. این نوع فاقد بیان سازی است و ساز نقشی در اجرای این مراسم ندارد. کاربرد دایره در برخی از روستاهای سرحد استارآباد و کومش تحت تأثیر نوروزخوانی های بسطام و خرقان است و استثنا به شمار می آید.
- اشعار نوروزخوانی در همه حال معطوف به حلول سال نو، ستایش پروردگار، توصیف بهار و طبیعت، رثای پیامبر، اولیا یا ائمه و نیز مدح سلاطین، امیران، بزرگان و همچنین صاحبان منازل و مشاغل است.
- در همه حال و همه جا نوروزخوانان گروهی دونفره و گاه چندنفره را تشکیل می دادند. - در همه ی فرهنگ ها، بخش مهمی از الحان و آواز نوروزخوانی برگرفته از موسیقی قومی است. با این حال، براساس نمونه های موجود، بخش قابل توجهی از موسیقی نوروزخوانی را ترانک هایی تشکیل می دهند که جوهره ی ملی و ایرانی دارند.
- در همه ی نواحی تبری زبان، موسیقی نوروزخوانی از نظر شتاب، مبتنی بر الحان متریک است که در این میان الحان با دور تند و متر مشخص اهمیت بیشتری دارند. پیوسته یک نفر به عنوان سرخوان یا سربیت خوان و یا شعرخوان (شرخون) در جایگاه نوروزخوان اصلی قرار دارد و پی خوان و یا هم سرا به اجرای گوشواره ها و ترجیع بندها می پردازند و نوروزخوان را همراهی می کند.
- در بیشتر نوروزخوانی ها، سنت بداهه خوانی و بداهه سرایی به عنوان یکی از سنن آوازی اقوام ایرانی، اصلی مهم محسوب می شود و میزان تسلط و تبحر نوروزخوانان از طريق تسلط آنان در اجرای بداهه آشکار می شود. - اشعار دوازده امام، موسوم به امام خوانی، در همه ی مناطق البرز شکل واحدی دارند و فرم تثبیت شده ای از گونه ای ترجیع بند تغییر شکل یافته اند. تغییراتی که در اشعار دوازده امام، در فرهنگ های مختلف، ملاحظه می شود، اندک است و از سنت و تأثیرات بداهه سرایی نوروزخوانان نشئت می گیرد. این دست از تغییرات در اشعار امام خوانی براساس ذوق و سلیقه ی فردی هریک از نوروزخوانان اعمال می شود. نوروزخوان ها در قسمت پایانی کار با اشعاری ارتجالی به معرفی نام و نشان خود و پی خوان می پردازند و از حرفه ی اصلی و نیز میزان دارایی و امکانات خود سخن به میان می آورند. این بخش از اشعار با هدف بیان شأن و جایگاه نوروزخوان بیان می شود تا صاحبان منازل در اهدای انعام و یا خلعت کوتاهی نکنند. غالبا این معرفی با میزانی از مبالغه همراه است.
واژه ی نوروز و بهار در همه ی نوروزخوانی ها بارها تکرار می شود و در اکثر فرهنگ ها این دو واژه رکن اصلی ترجیع بندها است. برخی از ترجیع بندها، با اندکی تحریف در اشعار نوروزخوانی های همه ی مناطق مازندران، شکل مشترک دارند.
منبع: کتاب دانشنامه ی تبرستان ومازندران
عکس: سایت ایران هتل
نويسنده: جهانگیر نصری اشرفی