هزارک - از ديدگاه اهل سنت تركمن امام علی (ع)، به عنوان خليفه چهارم اسلام و داماد مكرم رسول الله (ص) است كه همواره از طفوليت تا مرگ در كنار پيامبر بوده و با دشمنان اسلام جنگيده و برای گستر دين مبين اسلام از هيچ كوششی دريغ نكرده است. آن حضرت به عنوان همسر وفادار فاطمه زهرا (س) و پدر گرانقدر امام حسن و امام حسين و جد ائمه اطهار (س)، در ميان اهل سنت تركمن از جايگاه و اعتبار خاصی برخوردار است. به عبارت ديگر علی (ع) به عنوان یک شخصيت دينی و معنوی در قلب مردم تركمن جای دارد، زيرا تركمنها خوب می دانند كه آن حضرت به عنوان يار راستين رسول الله، برای رهايی بشريت از جهالت و ظلم و ستم، تلاش بی وقفه نموده است. بدين لحاظ حضرت علی و اهل بيت (س) در فرهنگ عاميانه و باورهاي سنتی قوم تركمن از جايگاه ويژهای برخوردار هستند. برای مثال شخصيت مولی علی در اشعار شاعران كلاسیک تركمن، مثل مختومقلی فراغی و در ادبيات مكتوب و حماسهای، مثل يوسف و احمد می توان مشاهده كرد. همچنين حضور علی (ع) در كتابهای مذهبی مثل«باباروشن» و «زين العرب»، «امام حسين» با نام: « پيرم شاه مردان، «علی بابام»، «حيدر»، «شاه حيدر»، «شاه مردان»، «شاه دلدل سوار»، «پيرم علی»، «سرورم شاه مردان»، و.. به كرات مشاهده می كنيم. اين نوشتهها و اشعار شاعران در حال حاضر جزء ميراث فرهنگی و معنوی قوم تركمن محسوب می شوند و از افتخارات ادبيات و فرهنگ اين قوم است.
1- مختومقلی ثناگوی امام علی و اهل بيت (س)
مختومقلی، بهعنوان يک مؤمن واقعی، ارادت خاصی به پيامبر اعظم (ص)، امامان و اهل بيت (س) داشته است، اين موضوع در برخی از اشعار شاعر بهوضوح نمايان است. شاعر در اشعار خود از شآن و منزلت رسول الله و امامان، بعنوان اولادان رسول اله (ص) به نيكی ياد می كند و بدين ترتيب علاقه و دلبستگی خود را نسبت به پيامبران اكرم حضرت محمد مصطفی (ص) و خاندان عصمت و طهارت نشان می دهد.
مختومقلی در اين باره، در اشعار خود بارها و بارها از حضرت علی (ع) بعنوان (شاه مرادان) ياد می كند و رشادت ها و دلاوری های اورا ستايش می كند، كه اين مساله در شعر (يراتدی) به معنی خلق كرد، نمايان است.
- محمد نی سرايلاب جهانه
- ديدی پيغمبر دور، آخر زمانه
- جبرائيل وحی اينداريب روانه
- كافر لاره شاه مردان يراتدی
ترجمه:
- محمد (ص) را سرور جهان كرد
- گفت كه اين آخرين پيامبر زمان است
- از جبرائيل وحی فرستاد
- برای كافران شاه مردان را خلق كرد
شاعر در شعر (ديديلر) گفتند - حضرت علی را در خواب می بيند و از ديدن جمال آن حضرت بسيار خوشحال می شود.
- ياتيرديم غفلتده گليب ارنلر
- تورغيل ها يرينگدان اويان ديديلر
- گوزيم آچيب گورديم جمله جهانی
- شو دوران ده ، شاه مردان ديديلر
ترجمه:
- در خواب غفلت بودم كه اوليا آمدند
- گفتند، برخيز زجا، بيدار شو
- چشم به جهان هستی گشودم
- گفتند آن يكی شاه مردان علی است
در ادامه همان شعر مختومقلی می گويد كه حضرت علی (ع) جام «می» را بدست او می دهد و از شاعر می خواهد كه بنوشد، آنگاه شاعر جام می را می گيرد و می نوشد. می گويند بعد از نوشيدن اين جام، زبان شاعر شعر سرودن را آغاز كرده است:
- ارنلر جمع بولوب بازار اتديلر
- منافق لر توروب حذر اتديلر
- علی بابا توريب نظر اتديلر
- بركاسه می بريب ايچگين ديديلر
ترجمه:
- اوليا جمع شدند ، شور كردند
- منافقان از اينكار حذر كردند
- علی بابا برخاست و برمن نظركرد
- جام «می» بدستم داد وگفت كه بنوشم
مختومقلی وقتی كه ملاحظه می كند مردم صحرا از ستم و تجاوزات حكام محلی و سلاطين به ستوه آمده و در بدر و آواره شدهاند، خطاب به مردان قبيله و جوانان می گويد كه برای رهايی از دست اين خانه براندازان و دشمنان دين و ديانت، به ائمه اطهار (س)، كه جلودار آنان شاه مردان علی (ع) است، اقتدا كنند و از آنان التماس دعا داشته باشند. او عقيده دارد كه امامان، اين اولادان معصوم پيامبر خدا، آنان را در پناه خود خواهد گرفت.
اين تاكيد شاعر در شعر (سزينگدور) چنين آمده است:
- ارنلر يار بولوب باشينگزا دلدارلر
- حضر الياس ركابنگز يلدارلر
- اون بير امام قولنگزدان قولدارلر
- جلو نگزده امام علی سيز ينگدور
ترجمه:
- اوليا يار و همدم تو خواهند بود
- حضر و الياس جلودار ركابتان خواهند بود
- يازده امام پشتيبان تو خواهند بود
- كه جلو دار آنان حضرت علی خواهد بود
مختومقلی در چند شعر خود به ذوالفقار و شمشير حضرت علی (ع) اشاره می كند و شمشير علی را راهگشای دين مبين اسلام می داند و اعتقاد دارد كه اگر شمشير علي از غلاف خود كشيده شود، هر مشكلی در هر زمان و هر لحظه آسان خواهد شد. او از آنجائيكه شمشير علی در جنگ های صدر اسلام، هميشه كارساز و مشكل گشا بوده، می گويند: كنون رادمردان شمشير علی را از غلاف بيرون بكشند و با اين اراده به دشمن هجوم ببرند. در اين باره شاعر در شعر (گوريلسين ايندی) حق مطلب را چنين ادا می كند:
- گوز بيلان گوردينگز كوپلار گدا دور
- نيچه لر آزاشدی ، نيچه فدا دور
- ای يرانلر قوّت برجگ خدادور
- علی ذوالفقاری سيريلسين ايندی
ترجمه:
- با چشم خود ديديد كه اغلب مردم گدا صفت اند
- برخی راه گم كرده و برخی فداكار گشته اند
- ای مردم، بدانيد كه تنها قوّت دهنده خداست
- حال شمشير علی از غلاف كشيده شود
شاعر در شعر (ساز بيلان صحبتی) بار ديگر به اهميت شمشير حضرت علی (ع) اشاره دارد و می گويد كه اين شمشير ، شمشير علی نيست، بلكه شمشير دين است:
- شير حيدر ديننگ قاپوسين آچدی
- بلال اذان آيتدی كافرلار قاچدی
- ابوبكر عمر عثمان اورشدی
- علی دين قليجين چالانده بار دور
ترجمه:
- شير حيدر دروازه دين را گشود
- بلال با اذان گفتن خود كافران را فراری داد
- ابوبكر، عمر و عثمان در راه دين جنگيدند
- علی شمشير دين را از نيام بركشيد
مختومقلی در وصف صفات نيكو و سجايای اخلاق حضرت علی (ع) شعر (عليدور) را می سرايد. شاعر در اين شعراز راد مردی و شجاعت آن حضرت و نيز از خدمات ارزنده آن حضرت در راه گسترش و توسعه دين اسلام و مبارزاتی كه آن حضرت با كفر و الحاد داشته است، ياد می كند
- مختومقلی آيدار تنده بوجانينگ
- يولنده نثار اد شاهی مردانينگ
- ال اوزاديب چار گوشه دنيانينگ
- محمد دينينه سالغان عليه دور
ترجمه:
- مختومقلی گويد جان تنت را
- در راه شاه مردان علی نثار كن
- او دست گشود سوی چهار گوشه عالم
- راه دين محمد را علی هموار كرد
مختومقلی درباره امير مؤمنان حضرت عی (ع) شعر ديگری دارد بنام (علی بيله گوگجه كبدر)، يعنی علی با كبوتر آبی (كبوتر چاهی). اين شعريكی از زيباترين و پر محتواترين و در عين حال طولانی ترين شعر شاعر است و شامل 48 بيت می باشد. در اين شعر، بقول شاعر: كرامت، سخاوت، و مردانگی حضرت علی (ع) از سوی خداوند يكتا مورد آزمايش قرار می گيرد و حضرت علی از اين آزمايش الهی سر بلند بيرون می آيد. شاعر اين حالت را افتخار بزرگی برای صلابت خاندان عصمت و طهارت می داند.
ترجمه:
ای ياران،ای مسلمانان ملاحطه كنيد حكم داوری را
در مسجد نشسته بود روزی مــرتــضی عــلی
پـشت بـه مـحـراب روی بــه كــتــاب
صحابه، بزرگ وكوچک جمع گشته بودند دور او
ناگاه آن شاه حيدر ديد يک كبوتر آبی وارد شد
نشست و تعظيم نمود سلام عـليـک يـا عـلی
سير می كردم به هر سو شكر می كردم سبحان را
در جستجوی لقمه ای كـه بـبـرم بـه آشـيـانـه
تو دين و ايـمان مـنی ای كـه جـان قـربـان تـو
در فلان نقطه آشيان دارم پنج جوجه دارم يـا عـلی
در طــول روز در مـيـان خـرمـن هـا
در پــنــاه خــدا می گشتم من در صـحـرا
از دشمن غـافـل بـودم خرم و خـوشـحـال بـودم
سرگرم جوجه ها بودم ديــدم شــاه پــری را
ديـدم شاهـيـنـی را كه بر بالا سرم پرواز می كرد
ديدم كه بر جانان من امان نـخـواهد داد يـا عـلی
از ترس بی طاقت شدم جان شيرين زكف رفته ديدم
آمدم سـوی درگـاه تـو كـمـكـم كــن يــا عــلی
عـلی مطلب را گـرفت از حـال كـبوتـر آگـاه شـد
لـطـف و كـرم نـمـود كبوتر را نـزد خـود خـوانـد
كبـوتـر نــزدش آمــد كه نرود بـه چـنگ شـاهـين
دست دراز كرد به آستين جــای داد كـبـوتـر عــلی
در اين حال شاهـيـن آمـد عـرض كـرد بـه حـضـرت
سر لطف تعظـيـم نـمـود سـلام عـلـيـك يــا عــلی
شـرمـنـده و غــلاجـم بـه درمـانـی مـحـتـاجـم
سه روزه كه گـرسـنه ام شكارم را پس بده يـا عـلی
در صحرا بدنبال شكـار در ميـان كـوه و سـنـگ
در پی كبـوتـری بـودم كه آمـده است سـوی تـو
آن شـيـر پـروردگــار آن صـاحـب ذوالـفـقـار
آن شـاه دلـدل سـوار صـدا نـمـود قـنـبـر را
قنبر چون حاضر آمد تعظيم و اكـرام نـمـود
گفت چه خدمتی لازم آمد كه صدا نموديد يـا عـلی
گفت به اين چرخ چنبر كه مشك قاتی عنبر شده
گفت عـلی بـه قـنـبـر بـيـاورد خـنـجـر را
ببيند كه او چكار می كند اگر كرم كندخواهد بخشيد
شاهين گفت به عــلی تو خنجر را چكار داری
حيدر به شاهين گفت آن صاحب لطف و كرم
ازطرف راست تنم گوشت دهم ترا تو كبوتر از من نخواه
خنجر از نيام بركشيد تا ببرد گوشت تنش را
شاهين دستش را گرفت گفت دست نگهدار يا علی
كار تـو از كـرم اسـت دست هايت محترم است
اين گوشت برايم حرام است يا ساقی كوثر
به او كبوتر نـگـويـيـد به من هم شاهين نگوييد
مـا بـرای آزمـايــش نزد تو آمده ايم يا علی
از شاه حيدر رخصت طلب كردند ز جا برخاستند
بال گشودند به هـوا سـوی آسـمـان آبـی
اين كلام به پايان رسيد كه يقين دارم اثر خواهد كرد
مـختـومقلی خـاكـسـار چون مريد شاه مردان
منبع: هزارک
نوشته ای از: آلتین جرجانی