هزارک - به این عروسک در لری جنوب فارس «لیلی دستی و یا لیلی دودستی» میگویند؛ در لری بختیاری (خوزستان و چهارمحال و بختیاری) به نام «لیلی بازبازک» و یا «بازبازک» مشهور است؛ دختران لرِ کهگیلویه و بویراحمد آن را به نام «بَویگ» یا «بَهیگ» میشناسند؛ و در استان بوشهر با نامهای «لیلی/ عروسک دستمال به دست» آن را میخوانند.
«لیلی» در میان کهنسالانِ دامنههای زاگرس اسمی عام به شمار میرود و برابر است با آنچه در گویش غالب ایرانی به آن «عروسک» میگویند. لیلی در فرهنگ ایرانی، ادبیات فارسی و زبانهای دیگر ایران و کشورهای همجوار، مظهری تام از جمال و کمال یک زن جوان به شمار میرود. از این روست که دختران زاگرس همبازیهای چوبی و پارچهای کودکی خود را لیلی مینامیدهاند. واژﮤ «بَویگ» یا «بَهیگ» نیز در لُری به معنای عروس است. این واژه به اوج نشاط و جوانی و برخورداری و زنانگی در این شخصیت عروسکی اشاره دارد؛ شخصیتی که دختر زاگرس در سالهای پیش از ازدواجش، خود را در آیینۀ آن میدیده است.
همچنین «بازباز» در دامنههای زاگرس به کسی گفته میشود که در رقصهای بومیْ دستمالهای رنگی در دست دارد و مطابق آیینهای شادیِ این منطقه، دستمالهای رنگی را بالا و پایین میبرد و پای میکوبد و میچرخد. از این رو «لیلی بازبازک» –یا «بازبازک» به تنهایی- یعنی عروسکی که چنین میرقصد. عروسک بازبازک البته همان عروسک لیلی دستی است؛ تنها تفاوت بازبازک با لیلی دستی در «مِینا» یا همان روسری آنها است.
اما عروسک «بَویگ» که به آن «لال بَویگ» هم میگویند، نوعی از لیلی (عروسک) است که ساختاری سادهتر از لیلی دستی و بازبازک دارد و دستهایش تکان نمیخورَد. این گونه از لیلیها را که توانِ تکان و رقصِ دست ندارند، میتوان گونۀ ابتداییتر از عروسکهای خانوادﮤ لیلی دانست. سادگی ساخت این نوع عروسک چنان است که گاه دخترکان زاگرس در حین «لیلیبازی»، هنگامی که قصۀشان نیاز به شخصیتی تازه داشت، درجا با چندتکه چوب و پارچه و نخ، شخصیت تازه را میساختند و وارد داستان میکردند. بچهها در لیلیبازی به عروسک بَویگ با ساختارهای تکچوب، دوچوب، چهارچوب و گاه پنجچوب- بدون نخ حرکتدهندﮤ دستها- اغلب نقشهایی چون مادرِ لیلی، بچۀ لیلی و یا نقشهای فرعیتر میدادند.
اگرچه عروسک یا لیلی «بازبازک» نیز- که دستهایی متحرک دارد- ساختاری نهچندان پیچیده دارد. ساختار لیلیهای زاگرس، ساختاری منعطف است که با حفظ اصولی اولیه در هر حال و با هر موادی که در دسترس باشد، میتوان آنها را ساخت.
از مادرهای کوچنشین زاگرس گرفته که در هنگامۀ کوچ- یک دست به بار و بنه و دست دیگر به نوزادی شیرخوار- درلحظه با تکههایی از شاخۀ درخت و نی و پشم لیلیسازی میکردند، تا کارگاههای روستایی که اسباب لیلیبازی کودکان را با وقت و دقت بیشتر میساختند، همۀ اینها هرچه میساختهاند، «لیلی» (دستی / بازبازک / بَویگ) بوده است.
ستون اصلی لیلی، تکه چوبی ۳۰ تا ۶۰ سانتیمتری و عمودی است که دو چوب ۱۰ تا ۲۰ سانتیمتری افقی بالا و پایین آن نصب میشوند، تا طرحی از چلیپا را دراندازند. در دو سرِ تکه چوب افقی بالا که در حکم سرشانههای عروسکاند، دو سوراخ میزنند و هر سوراخ را با مفصلی نخی به تکهای چوب و یا نی وصل میکنند. رشتهای نخ هم از مچ دست عروسک تا پایین ستون فقرات، از مفصلها میگذرانند تا با کشیدن آن از پایین عروسک، دستها از شانه کشیده شوند و بالا و پایین روند.
جامهای که لیلی به تن دارد، به پوشش سنتی زنان لُر میماند؛ لیلی گلونی (گونهای روسری) سر کرده، دامن شلیته و یک تنبان چیندار و رنگی پا کرده است، و اغلب جلیقهای جلوباز به تن دارد. در کف دست عروسک –یا ابتدای نیهای سازندﮤ دستها- سوراخهایی ایجاد میشود تا دستمالهایی کوچک از آنها بگذرند و با تکان خوردن دستها، رقص بومی یا همان بازباز را نمایش دهند.
مادران گاه گیسوی عروسک را با تکهای از موهای خود میسازند، و دختران هرچه زیبا مییابند، از سنگ و سکه و پولک و مهرههای شیشهای تا نوارهای رنگی پارچهای، به لباس لیلی میافزایند.
هم مادران و هم دختران در لیلی چیزی را میسازند و میپرورند، و از آن چیزی را میجویند، که شاید خود در دنیای واقعی هرگز امکان چنان بودن و چنان زیستن را نداشته باشند. لیلی، بازبازک و یا بَویگ، نه تنها عروسکی برای بازی، بلکه مخلوقی است که در عالم خیال خالق خود، کارهای نکرده را میتواند بکند، راههای نرفته را میتواند برود، و چیزهای نگفته را میتوان بگوید؛ اگرچه گاه مانند «لال بَویگ» لیلایی است که حتی در عالم خیال هم خاموش است.
منبع تصویر: https://ketabak.org/
سازندﮤ عروسک درون تصویر: خانم بیعتفر از چهارمحال و بختیاری