هزارک - مختوم قلی فراغی – بخش دوم ؛ امام حسن و امام حسین
- مختوم قلی سندان قورقار يوره گيم
- حق يانيند مقبول بولسين ديله گيم
- حسن حسين عرشي كرسي گره گيم
- كربلا ده شهيد اتدينگ سن دنيا
ترجمه :
- اي مختوم قلي، دلم از تو مي ترسد
- بلكه در نزد حق حاجتم مستجاب گردد
- حسن و حسين، عرش عالم را طلب ميكنم
- اي دنيا، توآنان را در كربلا شهيد كردي
شاعر در شعر (زر اولماز ) به شهيدان كربلا اشاره دارد و ميگويد كه غير از آنان شهيدي نخواهد بود.
- هر صحرا ده يتان ميّت بولارمي
- كربلا دان غيري شهيد بولارمي
- هر ساچين اوسديران سيد بولارمي
- هر تلپك گياندان قلندر اولمز
- ترجمه :
- آيا كسي كه در صحرا گم ميشود ميّت خواهدبود؟
- به غير از شهيدان كربلا ، شهيد خواهد بود؟
- كسي كه موي سرش را پرپشت كند سيد خواهد بود؟
- هر كسي كه تلپك – كلاه پوست – برسر نهد قلندر نخواهد بود
مختوم قلي در شعر (ديه ديه ) جمال يوسف را در جمال ماه و در سرزمين عراق، دركربلا مي بيند و اينطور ميسرايد:
- مگر يوسف دوشدي چايا
- جمالينگ ديب باقام آيا
- عراق زمين ،كربلا يا
- باقام يوسف ديه ديه
ترجمه :
- مگر نه يوسف افتاده در چاه
- من جمال تو را در ماه ميجويم
- سر زمين عراق به كربلا
- نگاه ميكنم يوسف گويان
نوشته ای از: موسي جرجانی